English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
English Persian
mask کلاه مخصوص شمشیربازی سر روباه شکار شده
masks کلاه مخصوص شمشیربازی سر روباه شکار شده
Other Matches
foxhounds تازی مخصوص شکار روباه
foxhound تازی مخصوص شکار روباه
foxhunt شکار روباه باتازی
cub hunting شکار بچه روباه
to rid to hounds با تازی شکار روباه کردن
master of سرپرست گروه شکار روباه
to ride to hounds با تازی شکار روباه کردن
foxhunt باتازی شکار روباه کردن
fox-hunting شکار روباه بطور گروهی با اسب و تازیها
fox hunting شکار روباه بطور گروهی با اسب و تازیها
drag hunt شکار با تازی در مسیری بابوی مصنوعی روباه بخاطرورزش
singlestick چوب مخصوص تمرین شمشیربازی
retrievers سگ مخصوص یافتن شکار ومجروحین
retriever سگ مخصوص یافتن شکار ومجروحین
hoods باشلق یا کلاه مخصوص کشیشان
foolscap کلاه شیطانی مخصوص دلقک ها
fool's cap کلاه شیطانی مخصوص دلقک ها
hood باشلق یا کلاه مخصوص کشیشان
sou'wester کلاه مخصوص مواقع توفانی دریا
bandbox جعبهء مقوایی مخصوص نگاهداری کلاه
flu flu تیر مخصوص پرواز کوتاه ومستقیم برای شکار پرنده
floo floo تیر مخصوص پرواز کوتاه ومستقیم برای شکار پرنده
silk hat کلاه بلند ابریشمی مخصوص مواقع رسمی
silks ژاکت و کلاه مخصوص سوارکار یا ارابه ران
mechlin توری فریف مخصوص کلاه وتوری دوزی
earth حفره زیرزمینی روباه بیرون راندن روباه از سوراخ
earths حفره زیرزمینی روباه بیرون راندن روباه از سوراخ
phyrgian cap یکجور کلاه مخروطی که اکنون انرا با کلاه ازادی یکی میدانند
glengarry نوعی کلاه شبیه کلاه بره که کوهستانیهای اسکاتلند بسرمیگذارند
To live on borrowed money . To play for time . این کلاه آن کلاه کردن ( کلاه کلاه کردن )
casks کلاه جنگی کلاه خود
cask کلاه جنگی کلاه خود
get round the law با کلاه شرعی از اجرای قانون طفره رفتن کلاه شرعی سرچیزی گذاشتن
escrime شمشیربازی
fence شمشیربازی
fences شمشیربازی
master off استاد شمشیربازی
salle d'armes زمین شمشیربازی
fencing مسابقه شمشیربازی
escrime شمشیربازی کردن
field of play پیست شمشیربازی
jasey کلاه گیس کلاه گیس تهیه شده از پشم تابیده
guard line خط اغاز مسابقه شمشیربازی
ground judge داور زمین شمشیربازی
piste زمین شمشیربازی 2 در 41متر
fencing time زمان مسابقه شمشیربازی
shinai خیزران شمشیربازی ژاپنی
lanista شمشیرباز اموزگار شمشیربازی
strip سطح پیست شمشیربازی
inside lines خطوط حمله شمشیربازی
presidents مدیر یا رئیس مسابقه شمشیربازی
kendo شمشیربازی ژاپنی باخیزران و با هر دو دست
president مدیر یا رئیس مسابقه شمشیربازی
fence off کوشش برای کسب مقام نخست شمشیربازی
lutes گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
lute گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
write وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
writes وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
fog oil روغن مخصوص یا سوخت مخصوص دستگاههای تولیددود مصنوعی
novices جزء برندگان قرارگرفتن شمشیربازی که امتیاز منفی ندارد
novice جزء برندگان قرارگرفتن شمشیربازی که امتیاز منفی ندارد
typeface مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
typefaces مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
fox روباه
reynard روباه
fox brush دم روباه
arctic fox سگ روباه
dog fox روباه
foxing روباه
foxes روباه
blue fox سگ روباه
foxtail دم روباه
modiste کلاه فروش زنانه کلاه دوز زنانه
graphics کارت مخصوص درون کامپیوتر که از یک پردازنده مخصوص برای افزایش سرعت رسم خط ها و تصاویر روی صفحه استفاده میکند
tilted شیب داشتن مسابقه نیزه سواری شمشیربازی سواره درقرون وسطی
tilt شیب داشتن مسابقه نیزه سواری شمشیربازی سواره درقرون وسطی
foil مسابقه شمشیربازی فویل شمشیر با گارد کاسهای وتیغه قابل انعطاف
tilts شیب داشتن مسابقه نیزه سواری شمشیربازی سواره درقرون وسطی
foiled مسابقه شمشیربازی فویل شمشیر با گارد کاسهای وتیغه قابل انعطاف
foiling مسابقه شمشیربازی فویل شمشیر با گارد کاسهای وتیغه قابل انعطاف
foils مسابقه شمشیربازی فویل شمشیر با گارد کاسهای وتیغه قابل انعطاف
hanky panky روباه بازی
foxiest روباه صفت
foxier روباه صفت
kennel لانه روباه
kennels لانه روباه
foxholes سوراخ روباه
foxhole سوراخ روباه
scoria روباه سربار
pit حفره روباه
vulpine روباه صفت
pits حفره روباه
hanky-panky روباه بازی
How did you make out? Did you succeed or fail? شیری یا روباه ؟
vixens روباه ماده
vixen روباه ماده
yoicks صید روباه
foxy روباه صفت
guile روباه صفتی
guards حائل حالت اماده باش در شمشیربازی ومشت زنی وامثال ان نگاه داشتن
guard حائل حالت اماده باش در شمشیربازی ومشت زنی وامثال ان نگاه داشتن
guarding حائل حالت اماده باش در شمشیربازی ومشت زنی وامثال ان نگاه داشتن
fox hole سنگر حفره روباه
silver fox روباه نقره فام
vixenish شبیه روباه ماده
to be like a fox <idiom> مثل روباه حیله گر بودن
earth stopper مامور بستن سوراخهای روباه
break cover خروج روباه یا خرگوش ازپناهگاه
brush دم روباه شکارشده بعنوان نشانه پیروزی
tallyho صدای شکارچی در موقع دیدن روباه
brushes دم روباه شکارشده بعنوان نشانه پیروزی
registers که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
register که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
registering که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
The fox,being asked who his withness was ,said, my. <proverb> به روباه گفتند شاهدت کیست گفت دمم.
view halloo فریاد شکارچی پس ازمشاهده بیرون جستن روباه از پناهگاه
foxtail یکجورعلف که درسران خوشه هایی ماننددم روباه دارد
Foxes when they cannot reach the grapes say they a. <proverb> روباه دستش به انگور نمى رسد مى گوید ترش است .
tallyho فریاد شکارچی هنگام دیدن روباه که از پناهگاه بیرون دویده
deleting کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deletes کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleted کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
delete کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
embedded code کامپیوتر مخصوص برای کنترل یک ماشین . کامپیوتر مخصوص در یک سیستم بزرگ برای انجام یک تابع خاص
ravin شکار
hunt شکار
game شکار
predatin شکار
hunting شکار
hunted شکار
venery شکار
gameless بی شکار
gamey پر از شکار
prey شکار
hunts شکار
chevy شکار
quarrying شکار
quarries شکار
chases شکار
chasing شکار
chased شکار
chase شکار
hank شکار
quarry شکار
hanks شکار
chace شکار
dispersal airfield فرودگاههای مخصوص تفرقه هوایی فرودگاه مخصوص تفرقه در اماده باش هوایی
game keep پاسبان شکار
area drive شکار دواندن
shotgunner شکار با تفنگ
king hunt شاه شکار
victims دستخوش شکار
game law قانون شکار
ducking شکار مرغابی
fair game شکار مجاز
hunted شکار کردن
quarrying شکار موردنظر
gamy پراز شکار
hunting district شکار گاه
to go a hunting شکار رفتن
game سرگرمی شکار
blood sport کشتن شکار
blood sports کشتن شکار
hunt شکار کردن
quarries شکار موردنظر
shanking شکار کوسه
shootings شکار باتفنگ
shooting شکار باتفنگ
falconry شکار با شاهین
poniter نوعی سگ شکار ی
predation شکار کردن
whaling شکار نهنگ
predatory habit خوی شکار
hunter اسب شکار
hunters اسب شکار
hunting ground شکار گاه
quarry لاشه شکار
quarrying لاشه شکار
hanks طعمه شکار
hunts شکار کردن
quarry شکار موردنظر
fowling شکار پرنده
hank طعمه شکار
fair game شکار قانونی
huntsmen شکار باز
victim دستخوش شکار
quarries لاشه شکار
gunning شکار با تفنگ
huntsman شکار باز
pteropus شبپره میوه خور که پوزه اش مانند پوزه روباه است
ravens شکار طعمه شکاری
hunting شکار دشمن یا زیردریایی
chevy فریاد هنگام شکار
shoots هدف گرفتن شکار
poaches دزدکی شکار کردن
pointers سگ شکاری یابنده شکار
deer stalking شکار اهو و گوزن
raven شکار طعمه شکاری
shoot هدف گرفتن شکار
outfitters فروشنده لوازم شکار
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com