Dictiornary-Farsi | کلسیم گیری | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
decalcification	کلسیم گیری


Other Matches

calcium	کلسیم
limes	کلسیم اکسید
lime	کلسیم اکسید
calcareous	دارای کلسیم
calcium oxide	کلسیم اکسید
calcification	کلسیم دار شدن
decalcify	کلسیم چیزی راگرفتن
baralyme	مخلوطی از هیدروکسیدهای باریم و کلسیم
alabaster	[کربنات کلسیم نیمه شفاف در رنگ های زرد و سفید که اغلب در نورگیر پنجره استفاده می شود.]
He's a wet blanket.	او [مرد] آدم روح گیری [نا امید کننده ای یا ذوق گیری] است.
accelerators	ماده معینی که به بتن اضافه میشود تا مقاوم شدن بتن رادر مراحل اولیه تسریع نماید. کلرور کلسیم تا دو درصدیکی از معمولترین این مواداست
accelerator	ماده معینی که به بتن اضافه میشود تا مقاوم شدن بتن را در مراحل اولیه تسریع نماید. کلرور کلسیم تا دو درصد یکی از معمولترین این مواد است
his severity relaxed	از سخت گیری خود کاست سخت گیری وی کمتر شد
digamy	دو زن گیری دو شوهر گیری
with the utmost rigour	با کمال سخت گیری با سخت گیری هر چه بیشتر
stream gaging	اندازه گیری ابراهه ها اندازه گیری رودخانه
measuring converter	مبدل اندازه گیری ترانسفورماتور اندازه گیری
point voting system	سیستم رای گیری عددی سیستم رای گیری امتیازی
compression molding process	فرایند قالب گیری تراکمی طریقه قالب گیری تراکمی
declinating station	ایستگاه اندازه گیری انحراف مغناطیس دستگاهها ایستگاه اندازه گیری انحراف
torsionmeter	وسیله اندازه گیری دور پروانه ناو وسیله اندازه گیری نیروی چرخش پروانه ناو
moving iron instrument	دستگاه اندازه گیری اهن گردان دستگاه اندازه گیری اهن نرم گردان
resumption	از سر گیری
exorcism	جن گیری
exorcisms	جن گیری
catch	بل گیری
skim	کف گیری
skimmed	کف گیری
biases	سو گیری
recaptures	پس گیری
lutation	گل گیری
luting	گل گیری
monogyny	یک زن گیری
dewatering	اب گیری
retractaion	پس گیری
recapture	پس گیری
recaptured	پس گیری
bias	سو گیری
recapturing	پس گیری
recature	پس گیری
scorification	کف گیری
skims	کف گیری
samplery	نمونه گیری
refuels	سوخت گیری
embracery	دراغوش گیری
refuelling	سوخت گیری
refuelled	سوخت گیری
decoppering	مس گیری کردن
refuel	سوخت گیری
decoction	عصاره گیری
creels	تورماهی گیری
refueled	سوخت گیری
declipping	لکه گیری
refueling	سوخت گیری
creel	تورماهی گیری
ensue	پی گیری کردن
strictures	سخت گیری
stricture	سخت گیری
cavils	خرده گیری
to hug oneŠs chains	بغل گیری
damage control	اسیب گیری
cavilled	خرده گیری
criticalness	خرده گیری
crabber	خرچنگ گیری
rigorousness	سخت گیری
decarburization	کربن گیری
ensued	پی گیری کردن
ensues	پی گیری کردن
recruitment	سرباز گیری
recruitment	توان گیری
river capture	رود گیری
separatism	کناره گیری
toothing plane	رنده خط گیری
decision making	تصمیم گیری
nitrification	ازت گیری
demission	کناره گیری
monogyny	یک جفت گیری
inquiry	خبر گیری
embrasure	دراغوش گیری
inquiries	خبر گیری
scorification	تفاله گیری
nitpicking	بهانه گیری
mensuration	اندازه گیری
stake-out	زیرنظر گیری
stake-outs	زیرنظر گیری
mechanical disadvantage	نیرو گیری
levies	باج گیری
measurment	اندازه گیری
extracts	عصاره گیری
extracting	عصاره گیری
extracted	عصاره گیری
extract	عصاره گیری
levied	باج گیری
acceleration lane	خط سرعت گیری
deoxidation	اکسیژن گیری
embrasures	دراغوش گیری
dephosphorization	فسفر گیری
venality	رشوه گیری
amphimixis	جفت گیری
dial up	شماره گیری
sedimentation	لای گیری
scotomization	نادیده گیری
levying	سرباز گیری
levying	باج گیری
levy	سرباز گیری
levy	باج گیری
blank experiment	ازمایش مچ گیری
coppering	مس گیری لوله
levied	سرباز گیری
ablactation	از شیر گیری
timing	زمان گیری
fueling	سوخت گیری
cased	قالب گیری
subsumption	نتیجه گیری
removal of phosphorus	فسفر گیری
forming	شکل گیری
vendetta	انتقام گیری
vendettas	انتقام گیری
permissiveness	اسان گیری
punctiliousness	نکته گیری
catch trial	کوشش مچ گیری
palsy	زمین گیری
crackdown	سخت گیری
crackdowns	سخت گیری
conscription	سرباز گیری
censoriousness	خرده گیری
bailment	امانت گیری
cavil	خرده گیری
renouncement	کناره گیری
removal of slag	شلاکه گیری
calk	درز گیری
standardization	معیار گیری
removal of cinder	تفاله گیری
churning	کره گیری
renunciation	کناره گیری
against time	تایم گیری
sound absorbing	صدا گیری
extrapolation	قیاس گیری
extrapolations	قیاس گیری
spile	سوراخ گیری
abdication	کناره گیری
dialing	شماره گیری
paralysis	زمین گیری
voting	رای گیری
derivation	مشتق گیری
derivations	مشتق گیری
silting up	لای گیری
attrition	کناره گیری
gauging	اندازه گیری
wrestling	کشتی گیری
moulding	قالب گیری
nitrification	نیتروژن گیری
modeling	سرمشق گیری
measurement	اندازه گیری
retired ness	کناره گیری
measurements	اندازه گیری
number dialling	شماره گیری
integration	انتگرال گیری
noise suppression	پارازیت گیری
timming	زمان گیری
coring	مغزه گیری
coring	نمونه گیری
corf	سبدماهی گیری
interpolation	درون گیری
interpolations	درون گیری
sternly	با سخت گیری
piscatology	فن ماهی گیری
commensurateness	اندازه گیری
caviled	خرده گیری
collier	ذغال گیری
chronicity	دامن گیری
sampling	نمونه گیری
paralytic disability	زمین گیری
caviling	خرده گیری
originationu	سرچشمه گیری
backing up	پشتیبان گیری
module	اندازه گیری
complementation	متمم گیری
threctia	کناره گیری
modules	اندازه گیری
stamping	قالب گیری
isolation	کناره گیری
survey	نمونه گیری
surveyed	نمونه گیری
scratching	کناره گیری
scratches	کناره گیری
scratched	کناره گیری
scratch	کناره گیری
surveys	نمونه گیری
listing	لیست گیری
listings	لیست گیری
halieutics	ماهی گیری
strikingly	جرقه گیری
striking	جرقه گیری
lodgement	موضع گیری
nagging	خرده گیری
measure	اندازه گیری
cupping	خون گیری
formation	شکل گیری
lodgment or lodge	منزل گیری