Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
piolet
کلنگ دوسر ویژه کوهنوردی
Other Matches
pike
کلنگ دوسر
mattock
کلنگ دوسر
pickax
کلنگ دوسر
pickaxes
کلنگ دوسر
pickaxe
کلنگ دوسر
ice axe
کلنگ کوهنوردی
idiosyncrasies
طبیعت ویژه طرز فکر ویژه شیوه ویژه هرنویسنده خصوصیات اخلاقی
idiosyncrasy
طبیعت ویژه طرز فکر ویژه شیوه ویژه هرنویسنده خصوصیات اخلاقی
to watch for certain symptoms
توجه کردن به نشانه های ویژه
[علایم ویژه مرض ]
special interest groups
گروههایی با علاقه ویژه گروه مشترک المنافع ویژه
speciality
کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
specialities
کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
specialty
کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
idiocrasy
طبیعت ویژه طرز فکر ویژه
double-entendres
دوسر
double entendre
دوسر
double header
دوسر
double entendres
دوسر
double ended
دوسر
two headed
دوسر
bicephalous
دوسر
dicephalous
دوسر
mountaineering
کوهنوردی
etrier
فی فی کوهنوردی
mountain climbing
کوهنوردی
double
دوسر المثنی
oatmeal
ارد جو دوسر
doubled
دوسر المثنی
biceps
عضله دوسر
whipsaw
اره دوسر
double p
پاروی دوسر
pitsaw
اره دوسر
double head wrench
اچار دوسر
doubled up
دوسر المثنی
chanel
میخ کوهنوردی
climbing boots
پوتین کوهنوردی
bong
میخ کوهنوردی
ropes
طناب کوهنوردی
griff fifi
فی فی بزرگ کوهنوردی
rope
طناب کوهنوردی
fifi hook
رکاب کوهنوردی
roped
طناب کوهنوردی
bicipital
مربوط به ماهیچه دوسر
double ended box wrench
اچار رینگی دوسر
double ended spanner
اچار رینگی دوسر
double end wrench
اچار تخت دوسر
oatmeal
شوربای اردجو دوسر
fixed beam
تیر دوسر گیردار
big end up ingot
شمش دوسر گرد
bicipital
دارای ماهیچه دوسر
active rope
طناب اصلی کوهنوردی
cliff-hangers
چنگک باریک کوهنوردی
cliff-hanger
چنگک باریک کوهنوردی
eying
سوراخ میخ کوهنوردی
eyes
سوراخ میخ کوهنوردی
eyeing
سوراخ میخ کوهنوردی
eye
سوراخ میخ کوهنوردی
checkstone
گیره سنگی کوهنوردی
alpenstock
عصای قدیمی کوهنوردی
pitches
طول طناب کوهنوردی
bolting
رول کوهنوردی گلنگدن
pitch
طول طناب کوهنوردی
bolts
رول کوهنوردی گلنگدن
bolted
رول کوهنوردی گلنگدن
universal
میخ سبک کوهنوردی
bolt
رول کوهنوردی گلنگدن
cliff hanger
چنگک باریک کوهنوردی
figure eight knot
گره هشت کوهنوردی
sowens
شوربای سبوس ارد جو دوسر
de peg
بیرون اوردن میخ کوهنوردی
cinker
میخ سرپهن کفش کوهنوردی
gate
قسمت فنری قلاب کوهنوردی
mugger
میخ 4 تیغه کفش کوهنوردی
muggers
میخ 4 تیغه کفش کوهنوردی
gates
قسمت فنری قلاب کوهنوردی
pickax
کلنگ
pick
کلنگ
pick
کلنگ دو سر
picks
کلنگ
picks
کلنگ دو سر
mattock
کلنگ دو سر
hack
کلنگ دو سر
hacked
کلنگ دو سر
hacks
کلنگ دو سر
hacked
کلنگ
pick
کلنگ
hack
کلنگ
hacks
کلنگ
seesaw
الله کلنگ
sewsaw
الله کلنگ
pickaxe
با کلنگ زدن
see-sawing
الا کلنگ
mandrel or dril
مرغک کلنگ
see-saw
الا کلنگ
scarifying
کلنگ زنی
mattock
کلنگ دو سر بکاربردن
pickax
کلنگ روسی
pickax
با کلنگ زدن
piolet
کلنگ یخ شکن
pickman
کلنگ دار
see-saws
الا کلنگ
picked
کلنگ خورده
pickaxes
با کلنگ زدن
pickaxes
کلنگ روسی
pickaxe
کلنگ روسی
pecker
نوعی کلنگ
teeterboard
الله کلنگ
ice dagger
کلنگ یخ شکن
picks
کلنگ زدن
pick
کلنگ زدن و
see-sawed
الا کلنگ
pick
کلنگ زدن
picks
کلنگ زدن و
praetorial
متعلق به گارد ویژه سربازی که جز گارد ویژه است
pkeman
کارگر کلنگ دار
toggle flip flop
الا کلنگ ضامنی
sewsaw
الله کلنگ بازی کردن
see-saws
الا کلنگ بازی کردن
see-sawing
الا کلنگ بازی کردن
teeter
الله کلنگ بازی کردن
teetering
الله کلنگ بازی کردن
teetered
الله کلنگ بازی کردن
teeters
الله کلنگ بازی کردن
see-sawed
الا کلنگ بازی کردن
see-saw
الا کلنگ بازی کردن
pickets
کلنگ انفرادی هواپیما یا ناو دیده ور
sapper
نقب زن سرباز کلنگ دار ونقب زن
picketed
کلنگ انفرادی هواپیما یا ناو دیده ور
picket
کلنگ انفرادی هواپیما یا ناو دیده ور
sappers
نقب زن سرباز کلنگ دار ونقب زن
seesaw
بالا وپایین رفتن الله کلنگ کردن
sapper
سرباز کلنگ دار سرباز حفار یا نقب زن متخصص خرابکاری
sappers
سرباز کلنگ دار سرباز حفار یا نقب زن متخصص خرابکاری
accelerator winding
سیم پیچی سری که در تنظیم کنندههای ولتا از نوع نوسان ساز با باز شدن دوسر پلاتین میدان مغناطیسی را به سرعت کاهش میدهد وباعث بسته شدن هرچه سریعتر پلاتین میشود
expressed
ویژه
specifics
ویژه
expresses
ویژه
express
ویژه
specific humidity
نم ویژه
particulars
ویژه
expert
ویژه گر
paticular
ویژه
specialists
ویژه گر
specialist
ویژه گر
extra special
ویژه
experts
ویژه گر
expressing
ویژه
adhoc
ویژه
priviege
حق ویژه
specific
ویژه
net
ویژه
nets
ویژه
special character
ویژه
privilege
حق ویژه
extra
<adj.>
ویژه
specially
ویژه
prerogative
حق ویژه
nett
ویژه
idiocrasy
ویژه
prerogatives
حق ویژه
special
<adj.>
ویژه
peculiar
ویژه
special
ویژه
particular
ویژه
indicium
نشانه ویژه
gastronomist
ویژه گرخوراک
special effects
جلوههای ویژه
habiliments
جامه ویژه
favourite or vor
ویژه مخصوص
extra equipment
متعلقات ویژه
conizance
نشان ویژه
proper value
ویژه مقدار
characteristic root
ویژه مقدار
characteristic number
ویژه مقدار
characteristic function
ویژه تابع
cariologist
ویژه گر قلب
bylaw
قانون ویژه
byelaw
قانون ویژه
body guard
هنگ ویژه
(not one's) cup of tea
<idiom>
علاقه ویژه
equity capital
ارزش ویژه
endemical
ویژه یک قوم
electrical resistivity
مقاومت ویژه
eigenvalue
ویژه مقدار
eigenfunction
ویژه تابع
extraordinary meeting
نشست ویژه
special session
نشست ویژه
ecotype
بوم ویژه
specific cost
هزینه ویژه
specific heat
گرمای ویژه
singular matrix
ماتریس ویژه
singular matrix
ماتریش ویژه
self weight
ویژه وزن
relative density
گرانی ویژه
regiospecific
جهت ویژه
special agreement
قرارداد ویژه
special bastard
حرامزاده ویژه
species specific
نوع- ویژه
special verdict
تصمیم ویژه
special symbol
نماد ویژه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com