Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
engagement control
کنترل درگیری توپخانه پدافندهوایی با دشمن
Other Matches
counterflak
اتش خنثی کننده توپخانه پدافندهوایی ضد پدافند هوایی عملیات ممانعت از پدافندهوایی
air defense artillery fire unit
سکوی توپخانه پدافندهوایی
air defense artillery fire unit
یکان اتش توپخانه پدافندهوایی
surface mission
پدافندزمینی با توپخانه پدافندهوایی در نقش زمینی
mobile employment
استفاده از توپخانه پدافندهوایی در نقش پشتیبانی ستونهای متحرک زمینی
breaching
رخنه درمیدان مین رخنه نفوذی مواجه شدن با دشمن درگیری با دشمن
static employment
کاربرد توپخانه پدافند هوایی در سکوی ثابت یا در پدافندهوایی ثابت
engagements
درگیری با دشمن
engagement
درگیری با دشمن
catalytic
ترغیب کننده دشمن به درگیری
hostile artillery
توپخانه دشمن
breaches
سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
breached
سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
breach
سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
zmarker beacon
نوعی برج کنترل هوایی مستقر در میدان تیر پدافندهوایی
Our heavy guns pounded ( away at ) the enemy positions .
توپخانه سنگین ما مواضع دشمن رادرهم کوبید
fire control
دستگاه کنترل اتش توپخانه
air defense artillery controller
مسئول کنترل عملیات توپخانه پدافند هوایی
action report
گزارش عملیات جنگی گزارش درگیری با دشمن
shelling report
گزارش تیراندازی دشمن گزارش تیراندازی توپخانه دشمن
heads up
در درگیری هوایی اعلام اینکه هواپیما دروضعیت لازم برای درگیری قرار ندارد
exfiltration
خارج کردن عده ها از مناطق تحت کنترل دشمن
squawks
در رهگیری هوائی یعنی دستگاه شناسائی خودی و دشمن را روی کنترل معمولی بگذارید
squawked
در رهگیری هوائی یعنی دستگاه شناسائی خودی و دشمن را روی کنترل معمولی بگذارید
squawk
در رهگیری هوائی یعنی دستگاه شناسائی خودی و دشمن را روی کنترل معمولی بگذارید
pack artillery
توپخانه محمول با دواب توپخانه محمول توپخانه کوهستانی
emergency scramble
درگیری اضطراری هوایی فرمان درگیری سریع هوایی
gall
حملات مکرر توام با تیراندازی به دشمن بستوه اوردن دشمن
galls
حملات مکرر توام با تیراندازی به دشمن بستوه اوردن دشمن
radio countermeasures
اقدامات ضد فرستندههای دشمن پیشگیریهای ضد پخش رادیویی دشمن
radio deception
گول زدن دشمن با بی سیم فریب رادیویی دشمن
to triumph over the enemy
برشکست دشمن شادی کردن بر دشمن پیروز شدن
hitting
اصابت تیر تصادف ضربه زدن به دشمن خوردن گلوله به هدف برخورد کردن با دشمن اثرتیر
hit
اصابت تیر تصادف ضربه زدن به دشمن خوردن گلوله به هدف برخورد کردن با دشمن اثرتیر
hits
اصابت تیر تصادف ضربه زدن به دشمن خوردن گلوله به هدف برخورد کردن با دشمن اثرتیر
rejected
عقب زدن دشمن دور کردن دشمن
rejects
عقب زدن دشمن دور کردن دشمن
reject
عقب زدن دشمن دور کردن دشمن
enemy alien
طرفداران دشمن در خاک خودی هواداران دشمن
rejecting
عقب زدن دشمن دور کردن دشمن
naval gunfire
تیراندازی توپخانه دریایی اتش توپخانه دریایی
close-ups
نزدیک شدن به دشمن تقرب به دشمن
close with
اخذتماس با دشمن درگیر شدن با دشمن
close up
نزدیک شدن به دشمن تقرب به دشمن
close-up
نزدیک شدن به دشمن تقرب به دشمن
air defense emergency
وضعیت اضطراری پدافندهوایی
flad suppression
اتش خنثی کننده ضد پدافندهوایی
air defense sector
منطقه واگذاری شده پدافندهوایی
fire capabilities
چارت امکان تیر توپخانه نمودار امکان تیر یکانهای توپخانه
cascade control
چندین واحد کنترل که هر یک دیگری را کنترل میکند, کنترل ابشاری
army airdefense command post
پاسگاه فرماندهی پدافندهوایی نیروی زمینی
penetration
نفوذ در جبهه دشمن داخل شدن درصفوف دشمن نفوذ در شبکه اطلاعات یااداری
roll back
به عقب راندن تدریجی مواضع دفاعی دشمن در هم نوردیدن تدریجی دفاع دشمن
air defense weapon control case
روش استفاده از کلاهک اتمی در جنگ افزارهای پدافندهوایی
espionage
جاسوسی کردن کسب خبر از دشمن کردن مراقبت دشمن
close in security
برقراری تامین در نزدیک شدن به دشمن تامین تقرب به دشمن
shadower
یکان مامور تعاقب دشمن یکان اخذ تماس با دشمن
counter force
نیروی مقابله با وسایل استراتژیکی دشمن استفاده ازنیروی هوایی و موشکهای استراتژیکی برای تخریب نیروی دشمن
evasions
اجتناب از اسارت به دست دشمن اجتناب از دشمن گریز
evasion
اجتناب از اسارت به دست دشمن اجتناب از دشمن گریز
control point
نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور
effectiveness clock
دایره کارامدی پدافند هوایی دایرهای که نتایج تجزیه وتحلیل میزان کفایت پدافندهوایی را نشان میدهد
missile monitor
نوعی سیستم توزیع اتش الکترونیکی متحرک پدافندهوایی که در سطح گروه وگردان و اتشبار مورد استفاده میباشد
identification friendly or foe
سیستم تشخیص هواپیمای دوست و دشمن سیستم تشخیص دشمن توسط رادار
disorganizing
به هم زدن سازمان دشمن به هم زدن نظم دشمن
disorganizes
به هم زدن سازمان دشمن به هم زدن نظم دشمن
disorganised
به هم زدن سازمان دشمن به هم زدن نظم دشمن
disorganises
به هم زدن سازمان دشمن به هم زدن نظم دشمن
hostile track
تعقیب هواپیمای دشمن ردگیری هواپیمای دشمن
disorganising
به هم زدن سازمان دشمن به هم زدن نظم دشمن
disorganize
به هم زدن سازمان دشمن به هم زدن نظم دشمن
engagement
درگیری
contretemps
درگیری
contention
درگیری
contentions
درگیری
engagements
درگیری
involvement
درگیری
spotting board
طرح تیر توپخانه دریایی طرح تنظیم تیر توپخانه دریایی
brush with the law
<idiom>
درگیری با قانون
braked
قطع درگیری
rules of engagement
قوانین درگیری
self involvement
خود- درگیری
jaw clutch coupling
درگیری دندانه
brake
قطع درگیری
disengagement
قطع درگیری
brakes
قطع درگیری
braking
قطع درگیری
break off position
نقطه قطع درگیری
set-to
مشت بازی درگیری
cease engagement
درگیری را قطع کنید
set-tos
مشت بازی درگیری
gear in
درگیری دو چرخ دنده
set to
مشت بازی درگیری
emergency scramble
درگیری اضطراری هواپیماها
task
نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند
tasks
نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند
token
بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه
electronic
مراجعه به چیزی که توسط جریان الکتریکی کنترل میشود یا کنترل میکند
tokens
بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه
apt
زبان برنامه سازی برای کنترل ماشینهای کنترل عددی
control panel
صفحه کنترل قسمتی از کنسول کنترل کامپیوتر که حاوی کنترلهای دستی است
processor
پردازندهای که ارتباطات دادهای از قبیل DAM و توابع کنترل خطا را کنترل میکند
control and reporting center
تیم کنترل و ارزیابی نتایج خسارات وارده به منطقه مرکز کنترل و گزارش هوایی
real time
سیستم عاملی که برا ی کنترل سیستمهای بلادرنگ یا کنترل فرآیند طراحی شده است
executives
دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود
loop
عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
looped
عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
loops
عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
executive
دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود
rules of engagement
روشهای درگیری پدافند هوایی
coupling
جفت شدگی اتصال درگیری
radio control
کنترل رادیویی کنترل شونده بوسیله امواج بی سیم
circulation control
کنترل جریان اب کنترل چرخش و یاگردش کالاها یا پول
rolleron
کنترل پروازی که به عنوان کنترل اولیه و اصلی درموشکهای دارای بال شعاعی بکار رود
flexible
کنترل شمارش کامپیوتری یا کنترل ماشین با کامپیوتر
gear arrangment
نظم و ترتیب درگیری دو چرخ دنده
cease engagement
درگیری قطع هدف را تعقیب نکنید
artillery
توپخانه
gunnery
توپخانه
ordnace
توپخانه
ordnance
توپخانه
IRQ
سیگنال ارسالی به CPU برای به تعویق انداختن پردازش عادی به طور موقت و کنترل انتقال به تابع کنترل وقفه
tactical reconnaissance
براوردموقعیت رزمی در حالتی که درگیری نزدیک است
army artillery
توپخانه ارتش
gunnery
علم توپخانه
gunnery
توپخانه دریایی
flak
توپخانه ضد هوایی
medium artillery
توپخانه متوسط
anti aircraft artillery
توپخانه ضد هوایی
heavy artillery
توپخانه سنگین
antitank artillery
توپخانه ضد تانک
armored artillery
توپخانه زرهدار
artillery
رسته توپخانه
artillery
توپخانه صحرایی
light artillery
توپخانه سبک
towed artillery
توپخانه کششی
division artillery
توپخانه لشگر
division artillery
توپخانه لشگری
gunner
جمعی توپخانه
armored artillery
توپخانه زرهی
gunners
جمعی توپخانه
coastal artillery
توپخانه ساحلی
artillerist
متخصص توپخانه
artillery ammunition
مهمات توپخانه
artillery annex
پیوست توپخانه
artillery battalion
گردان توپخانه
artillery mount
قنداق توپخانه
corps artillery
توپخانه سپاه
gunner's party
گروه توپخانه
field atrillery
توپخانه صحرایی
battering train
توپخانه محاصره
artillery corps
رسته توپخانه
fieldartillery
توپخانه صحرایی
turret
برج توپخانه
field artillery
توپخانه صحرائی
artillery mount
سکوی توپخانه
artillery branch
رسته توپخانه
self propelled
توپخانه خودکششی
artillery group
گروه توپخانه
artillery brigade
تیپ توپخانه
artillery corps
قسمت توپخانه
cannonry
توپ و توپخانه
artillery piece
قبضه توپخانه
turrets
برج توپخانه
approach march
راهپیمایی برای تقرب به دشمن راهپیمایی برای تماس با دشمن
end on
سینه به سینه شدن با دشمن روبرو شدن با دشمن یاچیزی
controls
سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
inventory control
کنترل ذخایرموجودی انبار کنترل دارایی
control
سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
controlling
سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
out flank
دور زدن جناح دشمن احاطه کردن جناح دشمن احاطه جناحی کردن
gates
فرمان پرواز هواپیما باحداکثر سرعت در درگیری هوایی
liner
باسرعت حداکثر هواپیما حرکت کنید در درگیری هوایی
gate
فرمان پرواز هواپیما باحداکثر سرعت در درگیری هوایی
liners
باسرعت حداکثر هواپیما حرکت کنید در درگیری هوایی
repelling
پس زدن دشمن عقب زدن دشمن
repel
پس زدن دشمن عقب زدن دشمن
repelled
پس زدن دشمن عقب زدن دشمن
repels
پس زدن دشمن عقب زدن دشمن
fire plan
طرح اتش توپخانه
gunnery ship
ناو اموزشی توپخانه
firing chart
طرح تیر توپخانه
spotter
دیدبان توپخانه دریایی
rolling barrage
سد اتش غلطان توپخانه
artillery preparation
تیر تهیه توپخانه
air defense artillery
توپخانه پدافند هوایی
active status
خط مشی فعال توپخانه
artillery fire plan
طرح اتش توپخانه
artillery chart
طرح تیر توپخانه
army artillery
توپخانه نیروی زمینی
gunnery
قوانین تیر توپخانه
corps artillery
توپخانه همراه سپاه
anti aircraft artillery
توپخانه پدافند هوایی
artillery liaison officer
افسر رابط توپخانه
no fire line
خط منع اتش توپخانه
artillery carriage
قنداق سلاح توپخانه
aerial field artillery
توپخانه محمول هوایی
artillery preparation
اتش تهیه توپخانه
flak
توپخانه پدافند هوایی
all available
تمام توپخانه موجود
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com