Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
manpower control
کنترل نیروی انسانی
Other Matches
allocated manpower
نیروی انسانی واگذار شده سهمیه نیروی انسانی
labour
نیروی انسانی
man power
نیروی انسانی
manpower
نیروی انسانی
labored
نیروی انسانی
labors
نیروی انسانی
labor
نیروی انسانی
manpower development
پرورش نیروی انسانی
manpower cieling
سطح نیروی انسانی
high level manpower
نیروی انسانی بالا
authorized manpower
نیروی انسانی مجاز
scientific manpower
نیروی انسانی متخصص
investment in human capital
سرمایه گذاری در نیروی انسانی
man power leveling
یکنواخت کردن نیروی انسانی
manpower loading chart
نمودار تخصیص نیروی انسانی
manpower planning
برنامه ریزی نیروی انسانی
lag rate
نسبت کسری نیروی انسانی
labour intensive industry
صنعتی که به نیروی انسانی زیادی احتیاج دارد
emergency complement
جدول تعدیل نیروی انسانی برای تکمیل یکانها
short-handed
داشتن کمبود نیروی انسانی کمبود نفرات
short handed
داشتن کمبود نیروی انسانی کمبود نفرات
tactical air command center
مرکز فرماندهی و کنترل نیروی هوایی تاکتیکی
human factor
فاکتورهای انسانی ضریب مربوط به خطای انسانی
inhuman
فاقد خوی انسانی غیر انسانی
tactical air control center
مرکز کنترل نیروی هوایی تاکتیکی کنترل هوایی تاکتیکی
control line aircraft
نوعی هواپیمای مدل که مسیرپرواز ان با تغییر نیروی کشش دو یا چند سیم یا رشته توسط اپراتور زمینی کنترل میشود
air metering force
نیروی در کاربوراتور وسیستمهای تزریق سو سوخت که لوله وانتوری و فشارهوا را مقدار سوخت را کنترل میکند
cascade control
چندین واحد کنترل که هر یک دیگری را کنترل میکند, کنترل ابشاری
blue water school
انانی که نیروی دریایی انگلیس راتنها نیروی کافی ان میدانند
reenforceŠetc
نیروی تازه فرستادن برای با نیروی امدادی تقویت کردن
magneto electricity
نیروی کهربایی که بوسیله نیروی اهن ربایی تولید میشود
torque
نیروی گردنده درقسمتی از دستگاه ماشین نیروی گشتاوری
juggernauts
نیروی عظیم منهدم کننده نیروی تخریبی مهیب
e.m.f
force electromotive نیروی محرکه الکتریکی نیروی برقرانی
juggernaut
نیروی عظیم منهدم کننده نیروی تخریبی مهیب
control point
نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور
expeditionary
نیروی اعزامی به خارج نیروی سرکوبگر خارجی
air force personnel with the army
پرسنل نیروی هوایی ماموربه نیروی زمینی
electromotive force
نیروی محرکه الکتریکی نیروی برقرانی
no man's land
زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
army landing forces
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات اب خاکی نیروی زمینی پیاده شونده در ساحل
attack force
نیروی تک کننده به ساحل نیروی تک
threat force
نیروی دشمن نیروی مخالف
buoyancy
نیروی بالابر نیروی شناوری
task
نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند
tokens
بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه
tasks
نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند
token
بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه
electronic
مراجعه به چیزی که توسط جریان الکتریکی کنترل میشود یا کنترل میکند
apt
زبان برنامه سازی برای کنترل ماشینهای کنترل عددی
processor
پردازندهای که ارتباطات دادهای از قبیل DAM و توابع کنترل خطا را کنترل میکند
control panel
صفحه کنترل قسمتی از کنسول کنترل کامپیوتر که حاوی کنترلهای دستی است
control and reporting center
تیم کنترل و ارزیابی نتایج خسارات وارده به منطقه مرکز کنترل و گزارش هوایی
loop
عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
executive
دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود
executives
دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود
real time
سیستم عاملی که برا ی کنترل سیستمهای بلادرنگ یا کنترل فرآیند طراحی شده است
looped
عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
loops
عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
radio control
کنترل رادیویی کنترل شونده بوسیله امواج بی سیم
circulation control
کنترل جریان اب کنترل چرخش و یاگردش کالاها یا پول
rolleron
کنترل پروازی که به عنوان کنترل اولیه و اصلی درموشکهای دارای بال شعاعی بکار رود
flexible
کنترل شمارش کامپیوتری یا کنترل ماشین با کامپیوتر
IRQ
سیگنال ارسالی به CPU برای به تعویق انداختن پردازش عادی به طور موقت و کنترل انتقال به تابع کنترل وقفه
self propulsion
حرکت توسط نیروی خود پیشروی توسط نیروی خویش
controlling
سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
inventory control
کنترل ذخایرموجودی انبار کنترل دارایی
controls
سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
control
سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
humanitarian
<adj.>
انسانی
neoanthropic
نو انسانی
humane
<adj.>
انسانی
humans
انسانی
humane
انسانی
hu man
انسانی
human
انسانی
counter force
نیروی مقابله با وسایل استراتژیکی دشمن استفاده ازنیروی هوایی و موشکهای استراتژیکی برای تخریب نیروی دشمن
free gyroscope
نیروی ژیروسکوپی ازاد نیروی جاذبه مغناطیسی ازاد
geomagnetism
نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
naval aviation
قسمت هوایی نیروی دریایی هواپیمایی نیروی دریایی
humanised
انسانی کردن
humanization
انسانی کردن
humanizes
انسانی کردن
humanising
انسانی کردن
dehumanize
نا انسانی کردن
human capital
سرمایه انسانی
dehumanizes
نا انسانی کردن
humanize
انسانی کردن
human skill
مهارت انسانی
dehumanized
نا انسانی کردن
cut-throat
غیر انسانی
inhumane
غیر انسانی
hordes
رمه انسانی
humanized
انسانی کردن
horde
رمه انسانی
dehumanised
نا انسانی کردن
human resources
منابع انسانی
unknowable
ماوراتجربیات انسانی
human factor
عوامل انسانی
non human
غیر انسانی
humanly
بطور انسانی
non-human
غیر انسانی
superhuman
مافوق انسانی
human factor
عامل انسانی
humanises
انسانی کردن
humanizing
انسانی کردن
litterae humaniores
علوم انسانی
preterhuman
فوق انسانی
dehumanising
نا انسانی کردن
dehumanizing
نا انسانی کردن
liberal arts
علوم انسانی
dehumanises
نا انسانی کردن
hu man nature
طبیعت انسانی
ctrl
کلید کنترل یا کلیدی روی ترمینال کامپیوتر که در صورت انتخاب شدن یک حرف کنترل به کامپیوتر می فرستد
dehumanizing
فاقدصفات انسانی شدن
dehumanized
فاقدصفات انسانی شدن
dehumanizes
فاقدصفات انسانی شدن
dehumanizing
فاقداحساسات انسانی کردن
dehumanized
فاقداحساسات انسانی کردن
humanism
علوم انسانی انسانگرایی
dehumanizes
فاقداحساسات انسانی کردن
humans
دارای خوی انسانی
dehumanises
فاقدصفات انسانی شدن
human
دارای خوی انسانی
dehumanises
فاقداحساسات انسانی کردن
human factors engineering
مهندسی عوامل انسانی
human biometric
زیست سنجی انسانی
dehumanised
فاقدصفات انسانی شدن
dehumanised
فاقداحساسات انسانی کردن
man machine systems
نظامهای انسانی- ماشینی
man-made
مصنوع انسان انسانی
human ecology
بوم شناسی انسانی
dehumanize
فاقدصفات انسانی شدن
dehumanize
فاقداحساسات انسانی کردن
humance
انسانی شایسته بشریت
sportmanship
رفتار و اخلاق انسانی
dehumanising
فاقدصفات انسانی شدن
dehumanising
فاقداحساسات انسانی کردن
manpower cieling
حداکثرنیروی انسانی مجاز
man made
مصنوع انسان انسانی
apt
یک سیستم برنامه نویسی که کاربردهای کنترل عددی برای کنترل برنامه ریزی شده اعمال ماشین استفاده میشود
control sheet
صفحه کنترل چارت کنترل
control statement
حکم کنترل دستور کنترل
block plot
صفحه کنترل عکسهای هوایی قائم صفحه کنترل موزاییکهای برجسته بینی
B.A
مخفف لیسانس علوم انسانی
B.A.s
مخفف لیسانس علوم انسانی
dehumanises
از خصائص انسانی محروم شدن
AA
فوق دیپلم در علوم انسانی
unknowing
ندانسته ماورا تجربیات انسانی
eros
بچه قشنگ غرائزشهوانی انسانی
yahoo
جانوری که درقالب انسانی باشد
dehumanized
از خصائص انسانی محروم شدن
dehumanizing
از خصائص انسانی محروم شدن
dehumanizes
از خصائص انسانی محروم شدن
dehumanization
از دست دادن صفات انسانی
heterologous
سرم غیر انسانی دگرسان
dehumanize
از خصائص انسانی محروم شدن
dehumanised
از خصائص انسانی محروم شدن
dehumanising
از خصائص انسانی محروم شدن
unknowingly
ندانسته ماورا تجربیات انسانی
hu man
دارای خوی انسانی انسان
control stick
سیستم کنترل هواپیما بااستفاده از دسته دنده سیستم کنترل دستی
PhDs
درجه دکترا در علوم یا دانشهای انسانی
PhD
درجه دکترا در علوم یا دانشهای انسانی
anthroposophy
علم شناسایی طبیعت و ماهیت انسانی
anthropomorphism
تصور شخصیت انسانی برای چیزی
Ekistics
[دانش مطالعه زیستگاه های انسانی]
army aircraft
هواپیمایی نیروی زمینی هواپیماهای نیروی زمینی
Marine Corps
نیروی تکاوران دریایی نیروی تفنگداران دریایی
preterhuman
بیرون از نبروی انسانی خارج از قوه بشر
anthropopathism
اعتقاد به وجود روح انسانی در اشیاء و موجودات
anthropomorphize
جنبه انسانی برای خدا قائل شدن
anthropomorphism
قائل شدن جنبه انسانی برای خدا
anthropological
وابسته بانسان شناسی مربوط بطبیعت انسانی
controlled fragmentation
مهمات با ترکش کنترل شده گسترش کنترل شده ترکشها
tactical air controler
افسر کنترل عملیات هوایی مسئول مرکز کنترل هوایی
aeolist
انسانی غلط انداز که ادعای روشن فکری دارد
Ergonomics
[مطالعه در ارتباطات بین کارهای انسانی، کار پژوهی]
subroutine
تعداد دستورات کامپیوتر در برنامه که در زمان فراخوانی می شوند و تا خاتمه کنترل می شوند و پس از فراخوانی کنترل به دستور بعدی می رود
goldie
علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
control officer
افسر کنترل ستون موتوری افسر کنترل کننده
climb mode
روش کنترل صعود هواپیما وضعیت کنترل صعود
remote control
کنترل ازراه دور کنترل بی سیم از راه دور
overhead
منابع انسانی و اقتصادی که درپشتیبانی غیر مستقیم یکانهابه کار می رود
idealism
روش فکری کسانی که معتقدندسیاست باید تابع ایده الهای انسانی باشد
simple network management protocol
سیستم مدیریت شبکه که نحوه ارسال داده وضعیت از گرههای کنترل به ایستگاه کنترل را بیان میکند. SNNP قادر به کارترون با هر نوع شبکه سخت افزار یا نرم افزار به صورت مجازی است
anti-
ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
basic
توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
basics
توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
commandant of marine corps
فرمانده نیروی تکاوران دریایی فرمانده نیروی تفنگداران دریایی
component command
قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
go around mode
روش کنترل مخصوص کندن هواپیما از زمین روش کنترل صعود هواپیما
flight control
دستگاه کنترل پرواز هواپیما کنترل هواپیما
quality control tests
ازمایش کنترل کیفیت بازرسی کنترل کیفیت
airlift control element
عنصر کنترل ترابری هوایی عنصر کنترل حمل و نقل هوایی
custody
مسئولیت کنترل و انتقال ودسترسی به جنگ افزارها مسئولیت حفافت و کنترل جنگ افزارها و اسناد انها
eagle flight
نیروی هوا روی در حال اماده باش نیروی هوا روی اماده
attached strength
استعداد نیروی زیر امر نیروی زیر امر
humanized
انسان شدن واجد صفات انسانی شدن
humanizes
انسان شدن واجد صفات انسانی شدن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com