English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 267 (47 milliseconds)
English Persian
fire control کنترل کردن اتش کنترل اتش
Search result with all words
job استفاده از ترمینال کاربر محاورهای برای وارد کردن دستورات کنترل کار
jobs استفاده از ترمینال کاربر محاورهای برای وارد کردن دستورات کنترل کار
deflection هسته مغناطیسی اطراف تیوب اشعه کاغذی برای کنترل کردن محل اشعه و صفحه نمایش
deflections هسته مغناطیسی اطراف تیوب اشعه کاغذی برای کنترل کردن محل اشعه و صفحه نمایش
regulate میزان کردن کنترل کردن
regulated میزان کردن کنترل کردن
regulates میزان کردن کنترل کردن
regulating میزان کردن کنترل کردن
directive دستور برنامه نویسی که برای کنترل کردن مترجم زبان به کاپایلر و غیره است
directives دستور برنامه نویسی که برای کنترل کردن مترجم زبان به کاپایلر و غیره است
fumble از کف دادن اتفاقی توپ اشتباه کردن در کنترل توپ گوی لاکراس به زمین افتاده
fumbled از کف دادن اتفاقی توپ اشتباه کردن در کنترل توپ گوی لاکراس به زمین افتاده
fumbles از کف دادن اتفاقی توپ اشتباه کردن در کنترل توپ گوی لاکراس به زمین افتاده
release رها کردن کنترل بلاک حافظه یا فایل
released رها کردن کنترل بلاک حافظه یا فایل
releases رها کردن کنترل بلاک حافظه یا فایل
control کنترل کردن
control کنترل کردن مهار کردن
control کنترل کردن فرمان
controlling کنترل کردن
controlling کنترل کردن مهار کردن
controlling کنترل کردن فرمان
controls کنترل کردن
controls کنترل کردن مهار کردن
controls کنترل کردن فرمان
bridle کنترل کردن
bridled کنترل کردن
bridles کنترل کردن
bridling کنترل کردن
govern معیف کردن کنترل کردن
governed معیف کردن کنترل کردن
governs معیف کردن کنترل کردن
check-up کنترل کردن
check-ups کنترل کردن
fielding متوقف کردن و کنترل گوی هاکی
curb محدود کردن دارای دیواره یا حایل کردن تحت کنترل دراوردن فرونشاندن
curbed محدود کردن دارای دیواره یا حایل کردن تحت کنترل دراوردن فرونشاندن
curbing محدود کردن دارای دیواره یا حایل کردن تحت کنترل دراوردن فرونشاندن
curbs محدود کردن دارای دیواره یا حایل کردن تحت کنترل دراوردن فرونشاندن
throttle جلو را گرفتن جریان بنزین را کنترل کردن
throttled جلو را گرفتن جریان بنزین را کنترل کردن
throttles جلو را گرفتن جریان بنزین را کنترل کردن
throttling جلو را گرفتن جریان بنزین را کنترل کردن
qualifies منظم کردن کنترل کردن
qualify منظم کردن کنترل کردن
format 1-مشابه 4354 2-مشخص کردن فضاهای دیسک که برای داده و کنترل در نظر گرفته شده است
formats 1-مشابه 4354 2-مشخص کردن فضاهای دیسک که برای داده و کنترل در نظر گرفته شده است
inspect جستجو کردن بررسی کردن کنترل
inspected جستجو کردن بررسی کردن کنترل
inspecting جستجو کردن بررسی کردن کنترل
inspects جستجو کردن بررسی کردن کنترل
touch وسیله مسط ح که محل و چیزی که سطح آنرا لمس کرده است احساس میکند برای کنترل محل نشانه گر یا روشن و خاموش کردن وسیله
touches وسیله مسط ح که محل و چیزی که سطح آنرا لمس کرده است احساس میکند برای کنترل محل نشانه گر یا روشن و خاموش کردن وسیله
airspace control کنترل کردن فضای هوایی
AT command set مجموعهای استاندارد از دستورات برای کنترل کردن یک مودم که توسط Hayes Coprotion ایجاد شده است
damage control کنترل کردن خسارات
escape character کلیدی روی صفحه کلید که به کاربر امکان وارد کردن کد espace را میدهد برای کنترل حالت ابتدایی یا عملیات کامپیوتر
exfiltration خارج کردن عده ها از مناطق تحت کنترل دشمن
handover تحویل و تحول کردن سیستم کنترل هواپیماها تحویل دادن
mark mark اعلام رها کردن بمب به هواپیمای بمب افکن از سوی دستگاه کنترل زمینی
network data management system مجموعهای از برنامههای مرتبط برای بار کردن دستیابی و کنترل یک پایگاه داده
get a grip of oneself <idiom> کنترل کردن احساسات شخصی
get along <idiom> کنترل کردن
strings attached <idiom> تحت کنترل قرار دادن،مهار کردن
to give up [to waste] something ول کردن چیزی [کنترل یا هدایت چیزی]
to keep somebody on a short leash کسی را دائما کنترل کردن [مثال مشکوکان به جرمی ]
Other Matches
cascade control چندین واحد کنترل که هر یک دیگری را کنترل میکند, کنترل ابشاری
control point نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور
tokens بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه
token بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه
task نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند
tasks نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند
electronic مراجعه به چیزی که توسط جریان الکتریکی کنترل میشود یا کنترل میکند
apt زبان برنامه سازی برای کنترل ماشینهای کنترل عددی
control panel صفحه کنترل قسمتی از کنسول کنترل کامپیوتر که حاوی کنترلهای دستی است
processor پردازندهای که ارتباطات دادهای از قبیل DAM و توابع کنترل خطا را کنترل میکند
loop عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
looped عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
control and reporting center تیم کنترل و ارزیابی نتایج خسارات وارده به منطقه مرکز کنترل و گزارش هوایی
executives دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود
real time سیستم عاملی که برا ی کنترل سیستمهای بلادرنگ یا کنترل فرآیند طراحی شده است
loops عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
executive دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود
circulation control کنترل جریان اب کنترل چرخش و یاگردش کالاها یا پول
radio control کنترل رادیویی کنترل شونده بوسیله امواج بی سیم
rolleron کنترل پروازی که به عنوان کنترل اولیه و اصلی درموشکهای دارای بال شعاعی بکار رود
flexible کنترل شمارش کامپیوتری یا کنترل ماشین با کامپیوتر
IRQ سیگنال ارسالی به CPU برای به تعویق انداختن پردازش عادی به طور موقت و کنترل انتقال به تابع کنترل وقفه
control سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
controlling سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
controls سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
inventory control کنترل ذخایرموجودی انبار کنترل دارایی
ctrl کلید کنترل یا کلیدی روی ترمینال کامپیوتر که در صورت انتخاب شدن یک حرف کنترل به کامپیوتر می فرستد
apt یک سیستم برنامه نویسی که کاربردهای کنترل عددی برای کنترل برنامه ریزی شده اعمال ماشین استفاده میشود
control sheet صفحه کنترل چارت کنترل
control statement حکم کنترل دستور کنترل
block plot صفحه کنترل عکسهای هوایی قائم صفحه کنترل موزاییکهای برجسته بینی
control stick سیستم کنترل هواپیما بااستفاده از دسته دنده سیستم کنترل دستی
tactical air controler افسر کنترل عملیات هوایی مسئول مرکز کنترل هوایی
controlled fragmentation مهمات با ترکش کنترل شده گسترش کنترل شده ترکشها
subroutine تعداد دستورات کامپیوتر در برنامه که در زمان فراخوانی می شوند و تا خاتمه کنترل می شوند و پس از فراخوانی کنترل به دستور بعدی می رود
goldie علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
climb mode روش کنترل صعود هواپیما وضعیت کنترل صعود
remote control کنترل ازراه دور کنترل بی سیم از راه دور
control officer افسر کنترل ستون موتوری افسر کنترل کننده
simple network management protocol سیستم مدیریت شبکه که نحوه ارسال داده وضعیت از گرههای کنترل به ایستگاه کنترل را بیان میکند. SNNP قادر به کارترون با هر نوع شبکه سخت افزار یا نرم افزار به صورت مجازی است
anti- ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
basics توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
basic توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
go around mode روش کنترل مخصوص کندن هواپیما از زمین روش کنترل صعود هواپیما
quality control tests ازمایش کنترل کیفیت بازرسی کنترل کیفیت
flight control دستگاه کنترل پرواز هواپیما کنترل هواپیما
airlift control element عنصر کنترل ترابری هوایی عنصر کنترل حمل و نقل هوایی
custody مسئولیت کنترل و انتقال ودسترسی به جنگ افزارها مسئولیت حفافت و کنترل جنگ افزارها و اسناد انها
tactical air control center مرکز کنترل نیروی هوایی تاکتیکی کنترل هوایی تاکتیکی
controlled net شبکه مخابراتی کنترل شده مدار کنترل شده مخابراتی
traffic post پست کنترل و عبور مرور پاسگاه کنترل عبور و مرور
periodic stock check کنترل متناوب موجودی کنترل موجودی در دورههای متناوب
field control نقاط کنترل نقشه برداری نقاط کنترل زمینی نقشه برداری
controls کنترل
check-up کنترل
rein کنترل
controlling کنترل
control کنترل
control code کد کنترل
line control کنترل خط
check-ups کنترل
minor control کنترل کم
level control کنترل سطح
lift control کنترل اسانسور
mixture control کنترل مخلوط
control surface سطح کنترل
motor control کنترل حرکتی
control desk میز کنترل
control block کنده کنترل
minor control کنترل ضعیف
monetary control کنترل پولی
asynchronous control کنترل ناهمگام
control area منطقه کنترل
control field فیلد کنترل
stroke ضربه با کنترل
automatic control کنترل خودکار
indirect control کنترل غیرمستقیم
control system سیستم کنترل
strokes ضربه با کنترل
lever control کنترل اهرمی
control flag پرچم کنترل
stroking ضربه با کنترل
control unit واحد کنترل
frame کنترل هایی
control flow گردش کنترل
stroked ضربه با کنترل
hydraulic tracer control کنترل پیستونی
control card کارت کنترل
light brightness control کنترل روشنایی
net control کنترل شبکه
reverse control کنترل معکوس
control cable کابل کنترل
controls کنترل بازبینی
control bus مسیر کنترل
control cards کارتهای کنترل
control character دخشه کنترل
relayed یچ کنترل الکترومغناطیسی
relays یچ کنترل الکترومغناطیسی
hoo heap کنترل نفس
control circuits مدارهای کنترل
controlling کنترل بازبینی
control computer کامپیوتر کنترل
control circuit مدار کنترل
control bus گذرگاه کنترل
controllable قابل کنترل
control word کلمه کنترل
control wheel صفحه کنترل
arbitrary control کنترل فرضی
image control کنترل تصویر
control console کنسول کنترل
control block بلوک کنترل
arms control کنترل سلاح
rocket control کنترل موشک
control console پیشانه کنترل
riot control کنترل اغتشاشات
light control کنترل روشنایی
light control کنترل نور
n/c کنترل عددی
controllability قابلیت کنترل
lighting control کنترل روشنایی
air way station ایستگاه کنترل
remote control unit ریموت کنترل
digital control کنترل دیجیتالی
lateral control کنترل جانبی
marketing audit کنترل داخلی
close control کنترل نزدیک
cascade control کنترل زنجیرهای
synchronization check کنترل همزمانی
control memory حافظه کنترل
manual control کنترل دستی
carriage control کنترل نورد
zapper [coll.] کنترل از دور
coercive control کنترل قهری
remote control ریموت کنترل
clicker [coll.] ریموت کنترل
inventory control کنترل موجودی
channel changer [rare for: remote control] ریموت کنترل
stock control کنترل موجودی
control logic منطق کنترل
cam control بادامک کنترل
supervisory control کنترل نظارتی
supply control کنترل اماد
control markings علایم کنترل
central control panel مرکز کنترل
control code رمز کنترل
control of resources کنترل منابع
cintrol mechanism مکانیسم کنترل
sequence control کنترل ترتیبی
remote control کنترل از دور
temper screw پیچ کنترل
control panel صفحه کنترل
control panel تابلوی کنترل
sequence control کنترل ترتیب
telecontrol کنترل از دور
checks and balance کنترل و مقابله
birth control کنترل موالید
check mark علامت کنترل
teleguidance کنترل از دور
centralized control کنترل تمرکزی
control mode باب کنترل
tactical control کنترل تاکتیکی
remote control unit کنترل از دور
sequential control کنترل ترتیبی
remote control کنترل از دور
clicker [coll.] کنترل از دور
direct control کنترل مستقیم
sequence control کنترل متوالی
channel changer [rare for: remote control] کنترل از دور
sequence checking کنترل متوالی
teleguidance ریموت کنترل
control flow روند کنترل
inspection lamp لامپ کنترل
contract control کنترل تغایر
size control کنترل اندازه
control slide غلتگاه کنترل
control key کلید کنترل
control slide کشوی کنترل
control signal علامت کنترل
control language زبان کنترل
camshaft محور کنترل
camshafts محور کنترل
material control کنترل مواد
control grid شبکه کنترل
bank sluice دریچه کنترل
control gear دستگاه کنترل
control structure ساخت کنترل
carriage کنترل چاپگر
control grid توری کنترل
control store انباره کنترل
carriages کنترل چاپگر
contract control کنترل دینامیکی
control section بخش کنترل
input control کنترل ورودی
control station ایستگاه کنترل
intensity control کنترل شدت
social control کنترل اجتماعی
pulpits میز کنترل
budgetary control کنترل بودجه
control pannel پانل کنترل
control pannel تابلوی کنترل
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com