English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
workbag کیف مخصوص وسایل کار جعبه خیاطی
Other Matches
containers جعبه حاوی وسایل جعبه اماد جعبه محفظه فرف
container جعبه حاوی وسایل جعبه اماد جعبه محفظه فرف
kit جعبه ابزار یا وسایل جعبه وسایل
kits جعبه ابزار یا وسایل جعبه وسایل
tailor's chalk گچ یا صابون خیاطی مخصوص علامت گذاری روی پارچه
modification kit جعبه تعمیر یا اصلاح وسیله جعبه وسایل مربوط به اصلاح مدل
demolition kit جعبه وسایل تخریب
adaptation kit جعبه وسایل تطبیق دهنده
packing روکش یاغلاف جعبه بندی و جا دادن وسایل در یک فرف
anchor line extension kits جعبه وسایل افزودن به طول کابل چتر نجات
airdrop container جعبه مخصوص بارریزی هوایی
bulk petroleum conversion kit جعبه وسایل تبدیل خودروی عمومی به خودرو حمل موادسوختی
flu box جعبه مخصوص طعمههای خشک ماهیگیری
sandbox [British] جعبه شن و ماسه [مخصوص بازی بچه ها]
sandpit جعبه شن و ماسه [مخصوص بازی بچه ها]
sand box جعبه شن و ماسه [مخصوص بازی بچه ها]
shook روکش چوب مخصوص جعبه یا مبل وغیره
gear ابزار وسایل لباس مخصوص
geared ابزار وسایل لباس مخصوص
gears ابزار وسایل لباس مخصوص
glove compartments جعبه کوچک مخصوص اچار وغیره در جلو اتومبیل
glove compartment جعبه کوچک مخصوص اچار وغیره در جلو اتومبیل
soapboxes جعبه یا سکوب چوبی مخصوص نطق در کنارخیابانها ومیدانهای عمومی
soapbox جعبه یا سکوب چوبی مخصوص نطق در کنارخیابانها ومیدانهای عمومی
imagery collateral وسایل و ابزار مخصوص کمک به تفسیر عکس هوایی
jukebox جعبه گرامافون خودکار دارای سوراخی برای ریختن پول ودکمه مخصوص انتخاب صفحه
jukeboxes جعبه گرامافون خودکار دارای سوراخی برای ریختن پول ودکمه مخصوص انتخاب صفحه
pigenhole کاغذ دان جعبه مخصوص نامه ها خانه خانه کردن
air delivery container جعبههای مخصوص حمل بارهای هوایی جعبه حامل بار در نقل و انتقال هوایی
antimateriel ammunition مهمات مخصوص تخریب هدفهای مادی مهمات ضداماد و وسایل
graphics ترمینال مخصوص با نمایش گرافیکی با resoleetion بالا و صفحه گرافیکی و سایر وسایل ورودی
magazine مخزن مهمات ناو جعبه خزانه تفنگ جعبه خوراک دهنده
magazines مخزن مهمات ناو جعبه خزانه تفنگ جعبه خوراک دهنده
limber chest جعبه حمل مهمات توپخانه جعبه پیش قطار
tailoring خیاطی
sewing thread نخ خیاطی
dressmaking خیاطی
cotton sewing نخ خیاطی
unsew خیاطی راشکافتن
sewing machine چرخ خیاطی
french chalk گچ درزیگران گچ خیاطی
sewing machines چرخ خیاطی
sartorial مربوط به خیاطی
beach gear وسایل پیاده کردن بار وسایل تخلیه کشتی تجهیزات اسکله
cpu سیگنالهای واسط بین CPU و وسایل جانبی یا وسایل ورودی / خروجی
prevention of stripping ممانعت از کار وسایل اکتشافی دشمن یا اکتشاف وسایل مخابراتی و رادارخودی
tackles درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackled درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackle درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackling درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
recovers جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
recovering جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
recover جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
mounting وسایل سوار شده روی یک دستگاه سر هم کردن وسایل
Peeping Toms نام خیاطی که به خاطر هیز نگری کور شد
Peeping Tom نام خیاطی که به خاطر هیز نگری کور شد
box pass جعبه کالیبر جعبه پاس
excess property وسایل اضافه بر سازمان وسایل اضافی
channeling واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channelled واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channeled واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channel واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channels واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
lutes گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
lute گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
pipeline assets وسایل و لولههای سوخت رسانی سیستم لوله کشی وسایل نصب لوله
write وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
writes وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
fog oil روغن مخصوص یا سوخت مخصوص دستگاههای تولیددود مصنوعی
maps نموداری که اختصاص محدوده آدرس به وسایل مختلف حافظه را نشان میدهد. مثل RAM و ROM و وسایل انط باق حافظه ورودی /خروجی
map نموداری که اختصاص محدوده آدرس به وسایل مختلف حافظه را نشان میدهد. مثل RAM و ROM و وسایل انط باق حافظه ورودی /خروجی
bios توابع سیستم که واسط بین زمان برنامه نویسی سطح بالا و وسایل جانبی سیستم است تا ورودی خروجی وسایل استاندارد را بررسی کند
service test ازمایش از وضعیت تجهیزات و وسایل پشتیبانی ازمایش امادگی رزمی وسایل
typefaces مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
typeface مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
graphics کارت مخصوص درون کامپیوتر که از یک پردازنده مخصوص برای افزایش سرعت رسم خط ها و تصاویر روی صفحه استفاده میکند
dispersal lays محوطههای تفرقه وسایل وخودروها محوطههای پناهگاه وسایل و خودروها
computation of replacement factors محاسبه عمر قانونی وسایل محاسبه زمان تعویض وسایل
red concept جدا کردن وسایل مخابراتی ارسال پیامهای طبقه بندی شده و رمز از وسایل ارسال پیامهای کشف
landing aids وسایل کمک ناوبری فرودهواپیما وسایل کمکی فرودهواپیما
pioneer tools وسایل حفاری و تهیه استحکامات وسایل مهندسی حفاری
cryptoancillary equipment وسایل و تجهیزات رمز وسایل تامین ارسال رمز
oil gear جعبه دنده برقی و هیدرولیکی دستگاه جعبه دنده روغنی برقی
registers که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
registering که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
register که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
basic توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
basics توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
deleting کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deletes کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
delete کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleted کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
ninth part of a man خیاطی کردن دوزندگی کردن
sews دوزندگی کردن خیاطی کردن
sew دوزندگی کردن خیاطی کردن
sewed دوزندگی کردن خیاطی کردن
knight of the shears خیاطی کردن دوزندگی کردن
basic issue items وسایل همراه اقلام عمده اقلام شارژ انبار وسایل عمده
embedded code کامپیوتر مخصوص برای کنترل یک ماشین . کامپیوتر مخصوص در یک سیستم بزرگ برای انجام یک تابع خاص
dispersal airfield فرودگاههای مخصوص تفرقه هوایی فرودگاه مخصوص تفرقه در اماده باش هوایی
cist جعبه
box pass جعبه رخ ده
incasement جعبه
boxes جعبه
kit جعبه
kits جعبه
hot bus bar جعبه
cages جعبه
drawer جعبه
cases جعبه
drawers جعبه
chest جعبه
chests جعبه
cage جعبه
air box جعبه دم
case جعبه
chest set جعبه
hutch جعبه
hutches جعبه
box جعبه
distribution box جعبه تقسیم
distribution box جعبه انشعاب
crates جعبه بندی
transmission case جعبه دنده
cases صندوق جعبه
output box جعبه فیوز
panel box جعبه تابلو
gear case جعبه دنده
gear box جعبه دنده
case صندوق جعبه
phantom target جعبه بازاوا
power pack جعبه تغذیه
problem box جعبه مساله
tray جعبه دو خانه
smoke pot جعبه دودانگیز
pouch kit جعبه دارو
repair kit جعبه تعمیر
drive mechanism جعبه دنده
skinner box جعبه اسکینر
crate جعبه بندی
shuttle box جعبه دو سره
echo box جعبه بازاوا
puzzle box جعبه معما
outlet box جعبه خروجی
goal box جعبه هدف
fuse boxes جعبه فیوز
receivers جعبه خزانه
mail box جعبه پستی
junction boxes جعبه ترمینال
switching kit جعبه اتصال
receiver جعبه خزانه
junction boxes جعبه تقسیم
junction boxes جعبه اتصال
junction box جعبه ترمینال
junction box جعبه اتصال
mirror frame جعبه اینه
steering gear جعبه فرمان
block جعبه قرقره
fuse box جعبه فیوز
trays جعبه دو خانه
tool kits جعبه ابزار
gun bag جعبه توپ
outlet box جعبه دیواری
incase در جعبه گذاردن
incase etc در جعبه گذاشتن
toolbox جعبه ابزار
inductance box جعبه اندوکتانس
sandtable جعبه شنی
tool box جعبه ابزار
jack box جعبه اتصال
jardiniere جعبه گلدان
terminal box جعبه ترمینال
blocks جعبه قرقره
jewel box جعبه جواهر
terminal box جعبه کلم
tool boxes جعبه ابزار
tool kit جعبه ابزار
blocked جعبه قرقره
carter جعبه کارتر
bernoulli box جعبه برنولی
holdall جعبه هزارپیشه
holdalls جعبه هزارپیشه
battery bus جعبه تقسیم
battery box جعبه باطری
battery box جعبه باتری
transmission جعبه دنده
transmissions جعبه دنده
ammunition chest جعبه مهمات
alarm box جعبه الارم
air box جعبه هوا
junction box جعبه تقسیم
busbar جعبه تقسیم
breakout box جعبه قطع
boxy جعبه مانند
box stall جعبه اخور
gearbox جعبه دنده
box maker جعبه ساز
box connector رابط جعبه
ab power pack جعبه تغذیه ا.ب
soapbox جعبه صابون
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com