English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 187 (9 milliseconds)
English Persian
propeller گاردان خودرو
propeller shaft گاردان خودرو
Search result with all words
propeller joint چهارشاخه گاردان خودرو
Other Matches
four by two خودرو چهارچرخی که فقط دوچرخ ان نیرو داشته باشد خودرو چهار در دو
universal joints اتصالی گردان چهارشاخه گاردان اتصالی ازاد یا هرزگرد
self propelled خودرو
motor vehicle خودرو
auto :خودرو
autos :خودرو
self propelling خودرو
self driven خودرو
vehicle خودرو
vehicles خودرو
automobile خودرو
self grown خودرو
automobiles خودرو
four by four خودرو 4 در 4
automotive خودرو
locomobile خودرو
adventive خودرو
scout car خودرو دیده ور
drive screw پیچ خودرو
deep jeep خودرو زیرابی
chasis شاسی خودرو
locomobile گردونه خودرو
moving stairway پلکان خودرو
moving staircase پلکان خودرو
personnel carrier خودرو نفربر
escalator پلکان خودرو
motor vehicle خودرو موتوری
liftruck خودرو بالابر
motorcar خودرو سواری
caterpillar truck خودرو هزارپا
to use the car با خودرو رفتن
to ride in the car با خودرو رفتن
bumper bar سپر خودرو
tank transporter خودرو مازتانک بر
tank vehicle خودرو تانکر
tank vehicle خودرو تانکرسوخت
truck vehicle خودرو نظامی
wildwood جنگل خودرو
to turn [to turn off] [to make a turn] پیچیدن [با خودرو]
escalator پلکان خودرو
motor car گردونه خودرو
vehicular مربوط به خودرو
weedy هرز خودرو
motor cars گردونه خودرو
ammunition carrier خودرو مهمات کش
escalators پلکان خودرو
automobiles ماشین خودرو
automobile ماشین خودرو
wheel wrench آچار چرخ خودرو
payload بازده خودرو یا دستگاه
signalled علامت راهنمای خودرو
signal علامت راهنمای خودرو
windshields شیشه جلو خودرو
windshield شیشه جلو خودرو
wheel brace آچار چرخ خودرو
[spider-type] lug wrench [American E] آچار چرخ خودرو
signaled علامت راهنمای خودرو
dipped beams [beam light] [British English] نور پایین [خودرو]
unladen weight وزن ناخالص خودرو
unladen weight وزن کامل خودرو
cross bar wrench آچار چرخ خودرو
technical inspection معاینه فنی [خودرو]
full beam نور بالا [در خودرو]
upper beam headlights نور بالا [در خودرو]
high beam [American English] نور بالا [در خودرو]
low beams [beam light] [American English] نور پایین [خودرو]
dimmed headlights [lights] [American English] نور پایین [خودرو]
payloads بازده خودرو یا دستگاه
suspension wheel چرخ تعلیق خودرو
moving stairways پلکان های خودرو
moving staircases پلکان های خودرو
lift truck خودرو دارای جرثقیل
escalators پلکان های خودرو
full tracked خودرو تمام شنی
loading plan طرح بارگیری خودرو
loading list لیست بارگیری خودرو
high gear دنده قوی خودرو
oil pan جعبه کارتر خودرو
combat tire تایر جنگی خودرو
boot [British E] صندوق چمدان [خودرو]
short wheel خودرو شاسی کوتاه
trunk [American E] صندوق چمدان [خودرو]
rollover چپ شدن خودرو یاوسیله
moving stairs {pl} پلکان های خودرو
dipped headlights [lights] [British English] نور پایین [خودرو]
endgate درب عقب [خودرو شناسی]
motor vehicle passenger مسافر خودرو [اتومبیل رانی]
car passenger مسافر خودرو [اتومبیل رانی]
to leave on روشن گذاشتن [موتور یا خودرو]
car passenger سرنشین خودرو [اتومبیل رانی]
motor vehicle passenger سرنشین خودرو [اتومبیل رانی]
Carpool هم سفری [گردشگری] [خودرو رانی]
lift سواری [گردشگری] [خودرو رانی]
ride [American E] سواری [گردشگری] [خودرو رانی]
to get a lift with somebody سواری گرفتن از کسی [در خودرو]
to go for a spin با خودرو گردش کوتاهی کردن
to get a lift from somebody سواری گرفتن از کسی [در خودرو]
to go into the ditch با خودرو به خندق جاده رفتن
to get a ride with somebody سواری گرفتن از کسی [در خودرو]
automotive مربوط به وسایل نقلیه خودرو
wilding گیاه یا میوه خودرو وحشی
fast shuttle تغییرمکان سریع یکانها یا خودرو
mileage مسافت طی شده به وسیله خودرو
six by six خودروی شش در شش نوعی خودرو شش چرخ
curb weight وزن کل خودرو با سوخت وتجهیزات
travelling crane جرثقیل رونده بارانگیز خودرو
dome light چراغ بالای طاق خودرو
six by four خودرو شش در چهار خودروی شش چرخ
gradeability قابلیت عبور خودرو از شیبها
laden weight وزن کلی خودرو با بار
motor transport حمل ونقل به وسیله خودرو
skate mount پایه دوار مسلسل روی خودرو
tank recovery vehicle خودرو اخراجات تانک جرثقیل زرهی
less than carload وزن باراضافه از فرفیت تناژ خودرو
tracklaying زنجیرگذاری کردن خودرو شنی دار
dome کلاهک رادار برجک خودرو زرهی
domes کلاهک رادار برجک خودرو زرهی
half track خودرو نیمه شنی یا نیم زنجیر
compass course مسیر مغناطیسی خودرو یاهواپیما یا تانک
to swerve a car <idiom> با خودرو ویراژ دادن [اصطلاح روزمره]
choke خفه کردن ساسات خودرو چوک
choked خفه کردن ساسات خودرو چوک
chokes خفه کردن ساسات خودرو چوک
She swerved sharply to avoid hitting a dog. او [زن] ویراژ تندی داد تا با خودرو به سگ نزند.
trailer brake system دستگاه ترمز تریلر [فناری خودرو]
loading بارگیری کردن سوارشدن به خودرو یاهواپیما
crashes سقوط هواپیما تصادف خودرو برخورد به چیزی
maximum gradeability حداکثر شیب قابل عبور به وسیله خودرو
crashed سقوط هواپیما تصادف خودرو برخورد به چیزی
trailer خودرو تریلی کش هواپیمای تعقیب کننده هدف
four by four خودرو چهارچرخی که هرچهارچرخ ان نیرو داشته باشد
parking پارک کردن هواپیما یا وسیله توقفگاه خودرو
trucks خودرو نظامی بالاترین بازوی دکل ناو
trucking خودرو نظامی بالاترین بازوی دکل ناو
trailers خودرو تریلی کش هواپیمای تعقیب کننده هدف
trucked خودرو نظامی بالاترین بازوی دکل ناو
truck خودرو نظامی بالاترین بازوی دکل ناو
crashingly سقوط هواپیما تصادف خودرو برخورد به چیزی
crashing سقوط هواپیما تصادف خودرو برخورد به چیزی
crash سقوط هواپیما تصادف خودرو برخورد به چیزی
panel truck یک نوع خودرو برای حمل بیسیم و غیره
straddle truck نوعی خودرو چهارچرخ حمل بار و جراثقال
center disc [disk wheel] دیسک با سوراخ بزرگ در کانونش [ فناوری خودرو]
fifth wheel جفت ساز که خودرو را به تریلر وصل میکند
to start روشن کردن [به کار انداختن] [موتور یا خودرو]
unprompted ناشی از طیب خاطر خودبخود بی اختیار خودرو
black box سرعت و مسافت سنج [ وسایل نقلیه خودرو]
speedograph سرعت و مسافت سنج [ وسایل نقلیه خودرو]
tachograph سرعت و مسافت سنج [ وسایل نقلیه خودرو]
stage سوار کردن پرسنل و وسایل در خودرو یاهواپیما یا کشتی
stages سوار کردن پرسنل و وسایل در خودرو یاهواپیما یا کشتی
mileage on departure [arrival] اندازه مسافت طی شده در زمان حرکت [ورود] خودرو
vehicle used for migrant-smuggling operations خودرو استفاده شده برای عملیاتهای مهاجر قاچاق
On comparison, the Mercedes was the more reliable of the two cars. هنگام مقایسه دو خودرو، بنز قابل اطمینان تر بود.
The motor vehicle is covered by theft insurance. این خودرو برابر سرقت بیمه شده است.
He lost control of the car and swerved towards a tree. او [مرد] کنترل خودرو را از دست داد و از پهلو به درخت خورد.
bulk petroleum conversion kit جعبه وسایل تبدیل خودروی عمومی به خودرو حمل موادسوختی
turnaround cycle مدت زمان بارگیری و رفت وبرگشت خودرو یا هواپیما یاکشتی
back-seat drivers مسافر صندلی عقب خودرو که مرتب در کار راننده دخالت میکند
back-seat driver مسافر صندلی عقب خودرو که مرتب در کار راننده دخالت میکند
tailgate party [American E] پیکنیک روی درب عقب ماشینها در توقفگاه خودرو قبل از شروع مسابقه ورزشی [در آمریکا]
drone خودرو یا هواپیمای بدون راننده یا خلبان هواپیمای مدل با کنترل دور
droned خودرو یا هواپیمای بدون راننده یا خلبان هواپیمای مدل با کنترل دور
drones خودرو یا هواپیمای بدون راننده یا خلبان هواپیمای مدل با کنترل دور
droning خودرو یا هواپیمای بدون راننده یا خلبان هواپیمای مدل با کنترل دور
shuttling حمل قسمت به قسمت یکانها ووسایل با استفاده از تعدادمعینی خودرو
embarkation بارگیری کشتی یا خودرو سوار شدن در کشتی یاخودرو
embark سوار کردن وسایل و بار درکشتی یا خودرو سوار شدن به داخل وسیله نقلیه رفتن
embarking سوار کردن وسایل و بار درکشتی یا خودرو سوار شدن به داخل وسیله نقلیه رفتن
embarks سوار کردن وسایل و بار درکشتی یا خودرو سوار شدن به داخل وسیله نقلیه رفتن
embarked سوار کردن وسایل و بار درکشتی یا خودرو سوار شدن به داخل وسیله نقلیه رفتن
flotation قابلیت شناوری یک خودرو قابلیت غوطه وری در اب
suspensions تعلیق دستگاه تعلیق محور تعلیق خودرو جلوگیری کردن
suspension تعلیق دستگاه تعلیق محور تعلیق خودرو جلوگیری کردن
motor march راهپیمایی موتوری راهپیمایی با خودرو
wildling گیاه وحشی گیاه خودرو
cargo sling طناب بستن محمولات به زیرهلی کوپتر طناب باربندی هلی کوپتر یا خودرو
manspace جای خالی در خودرو یا کشتی یا هواپیما جای نفری خالی
pace-setters نفر یا خودرو نافم ستون موتوری نافم ستون راهپیمایی
pace setter نفر یا خودرو نافم ستون موتوری نافم ستون راهپیمایی
pace-setter نفر یا خودرو نافم ستون موتوری نافم ستون راهپیمایی
carload shipment حمل بار مطابق با فرفیت بارگیری خودرو یا کشتی ارسال باربه اندازه فرفیت حمل بار
vehicle stopping distance مسافت ایست وسیله نقلیه مسافت ایست خودرو
full track تمام شنی خودرو تمام شنی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com