Dictiornary-Farsi | گردش با قطار | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (11 milliseconds)

English	Persian
train ride	گردش با قطار


Other Matches

to limber up	پیش قطار و پس قطار توپ رابهم بستن
to limber up a gun carriage	پیش قطار و پس قطار توپ رابهم بستن
constant displacement pump	پمپی با خروجی ثابت که درهر دور گردش مقدار ثابتی سیال جابجا میکند و مقدارجریان تنها بستگی به سرعت گردش ان دارد
flowchart template	یک راهنمای پلاستیکی که حاوی بریده هایی از علائم گردش کار بوده و در تهیه یک نمودار گردش کار بکاربرده میشود
equation of exchange	همچنین نگاه کنید به "رابطه فیشر "معادله مبادلات بیان رابطه بین حجم پول در گردش سرعت گردش پول
multigage	قطار راه اهن چند ریله قطار چند ریله
rows	قطار
string	قطار
trains	قطار
compeer	هم قطار
trained	قطار
conpanion	هم قطار
rowed	قطار
row	قطار
colleagues	هم قطار
colleague	هم قطار
tandem	قطار
tandems	قطار
train	قطار
file	قطار
filed	قطار
goods trains	قطار باربری
goods train	قطار باربری
trucks	واگن قطار
trucking	واگن قطار
trucked	واگن قطار
truck	واگن قطار
sleeping carriage	خوابگاه قطار
primer	پیش قطار
trains	پیش قطار
wagon master	رئیس قطار
railway station	ایستگاه قطار
freight train	قطار باری
freight trains	قطار باری
trained	پیش قطار
The train ran off the rails.	قطار از خط خارج شد
train of waves	قطار موج
train	پیش قطار
wave train	قطار موج
pulse train	قطار تپشها
primers	پیش قطار
rowed	قطار راسته
rows	قطار راسته
cross belt	قطار حمایل
electric train	قطار برقی
row	قطار راسته
locomotive operator [British E]	راننده قطار
train driver	راننده قطار
prime mover	پیش قطار
prime movers	پیش قطار
locomotive engineer [American E]	راننده قطار
railroad engineer [American E]	راننده قطار
train operator [American E]	راننده قطار
locomotive driver [British E]	راننده قطار
ranks	قطار رشته
error burst	قطار خطاها
in a row	قطار شده
light engineh	لوکوموتیو بی قطار
rank	قطار رشته
ranked	قطار رشته
i lost the train	به قطار نرسیدم
When does the train arrive?	قطار کی می رسد؟
parlor car	سالن استراحت قطار
goods train	قطار حمل کالا
When wI'll the train arrive ?	چه وقت قطار می آید ؟
a thorugh train	قطار بدون توقف
intercity train	قطار بین شهری
goods trains	قطار حمل کالا
for	تحویل روی قطار
buggie	پیش قطار توپ
dining car	واگن رستوران قطار
dining cars	واگن رستوران قطار
tramcar [British E]	قطار برقی خیابان
train journey from ... over ... to ...	مسافرت با قطار از ... از راه ... به ...
the train runs without a stop	قطار بدون ایست
time bill	برنامه حرکت قطار
streamliner	قطار سریع وشیک
buffer-bar [railway]	ضرب خور [قطار]
tram [British E]	قطار برقی خیابان
trolley [American E] [old-fashioned]	قطار برقی خیابان
caboose	اطاق کارگران قطار
i lost the train	قطار را از دست دادم
streetcar [American E] [old-fashioned]	قطار برقی خیابان
trolleycar [American E] [old-fashioned]	قطار برقی خیابان
We rushed ( hurried ) back to the train station.	با عجله بر گشتیم ایستگاه قطار
The train was 10 minutes late.	قطار 10 دقیقه دیر رسید
Does this train go to ... ?	آیا این قطار به ... میرود؟
container	قطار و کشتی بکاربرده میشود
The train came in on time .	قطار به موقع رسید ( سروقت )
containers	قطار و کشتی بکاربرده میشود
free on rail	تحویل کالا روی قطار
intercity train	قطار بین شهری با توقف
What time does the train arrive in London?	چه وقت قطار به لندن می رسد؟
When does the train [bus] to ... depart?	قطار [اتوبوس] به ... کی حرکت می کند؟
in the centre near the railway station	در مرکز شهر نزدیک ایستگاه قطار
lounge car	قطار دارای سالن استراحت وتفریح
boat train	[خط ] قطار با ارتباط به کشتی [برای سفر]
slip carriage	واگنی که از قطار راه اهن ول میشود
Is there a train to the airport?	آیا برای فرودگاه قطار هست؟
Does the train stop in London?	آیا قطار در لندن توقف دارد؟
How long does the train stop here?	چه مدت قطار اینجا توقف دارد؟
Do I have to change trains?	آیا باید قطار عوض کنم؟
rail capacity	حداکثرفرفیت کشش ریلها از نظرتعداد قطار در روز
There is a train to London at 8.	یک قطار برای شهر اختر در ساعت 8 هست؟
Is this the right platform for the train to London?	آیا این سکوی قطار لندن است؟
Is this the train to Liverpool?	آیا این قطار شهر لیورپول است؟
Is the train from Leeds late?	آیا قطار شهر لیدز تاخیر دارد؟
I want to leave the car in the railway station	من میخواهم اتومبیل را در ایستگاه قطار تحویل بدهم.
freight lighter	قطار سریع السیر جهت حمل کانتینر
Luchily for me the train was late.	خوش شانسی آوردم قطار دیر رسید
What platform does the train to York leave from?	قطار یورک از کدام سکو حرکت می کند؟
What platform does the train from York arrive at?	قطار یورک در کدام سکو توقف می کند؟
limber	عراده را به عقب توپ بستن پیش قطار
I missed the connection.	من اتوبوس [قطار هواپیمای] رابط را از دست دادم.
Do the trains connect?	[خط] قطارها به هم اتصال دارند؟ [برای عوض کردن قطار]
switches	روشن کردن برق بخط دیگر انداختن قطار
switched	روشن کردن برق بخط دیگر انداختن قطار
switch	روشن کردن برق بخط دیگر انداختن قطار
convention international de merchandies	عهدنامه بین المللی جهت حمل کالا با قطار
When is the next train to Oxford?	چه وقت قطار بعدی به سمت آکسفورد حرکت می کند؟
When is the last train to Oxford?	چه وقت آخرین قطار به سمت آکسفورد حرکت می کند؟
Change at London and get a local train.	در لندن عوض کنید و یک قطار محلی سوار شوید.
parliamentary train	قطار راه اهنی که میلی یک PENNY بیشتر از مسافرنمیگیرد
Your train will leave from platform 8.	قطار شما از سکوی شماره 8 حرکت خواهد کرد.
Is there enough time to change trains?	آیا برای تعویض قطار وقت کافی دارم؟
You have to change at London.	شما باید در لندن قطار تان را عوض کنید.
To alight from a bus(tarin,car).	پایین آمدن (پیاده شدن از اتوبوس .قطار و اتو مبیل )
ferrybridge	کشتی ای که قطار راه اهن راازروی رودخانه یاخلیج میبرد
streamliner	قطار یا هواپیمایی که مقاومت هوا را درهم شکسته وانرا تعدیل کند
drawbar	میلهای که واگونهای قطار رابه لکوموتیو متصل میکند میله اتصال واگون
highball	یک لیوان بزرگ ویسکی یا عرق مخلوط بانوشابه گازدار قطار سریع السیر
traverses	گردش
traversing	گردش
stroll	گردش
anticlockwise rotation	گردش به چپ
hike	گردش
ambulation	گردش
hiked	گردش
hikes	گردش
hiking	گردش
promenade	گردش
walking	گردش
promenades	گردش
circumrotation	گردش
on the rove	در گردش
left handed rotation	گردش به چپ
itineration	گردش
paseo	گردش
itineracy	گردش
maeander	گردش
water circulation	گردش اب
flowline	خط گردش
flowine	خط گردش
counterclockwise rotation	گردش به چپ
nutation	گردش
traversed	گردش
cycles	گردش
revving	گردش
cycled	گردش
travels	گردش
strolled	گردش
cycle	گردش
strolls	گردش
twirling	گردش
revved	گردش
revs	گردش
movement	گردش
flows	گردش
meander	گردش
meandered	گردش
meandering	گردش
meanders	گردش
revolution	گردش
revolutions	گردش
rev	گردش
turnover	گردش
circuit	گردش
circulation	گردش
jaunt	گردش
circuits	گردش
circulations	گردش
race	گردش
raced	گردش
twirled	گردش
twirl	گردش
periods	گردش
period	گردش
jaunts	گردش
races	گردش
rotation	گردش
flowed	گردش
twirls	گردش
run	گردش
flow	گردش
travel	گردش
turns	گردش
traveled	گردش
progress	گردش
progressed	گردش
progresses	گردش