Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
go through changes
<idiom>
گرفتار تغییرات شدن
Other Matches
benighted
گرفتار تاریکی شدن درکوهستان گرفتار در تاریکی
captives
گرفتار
preoccupied
گرفتار
afoul
گرفتار
woebegone
گرفتار غم
entangled
گرفتار
in for
گرفتار
ill at ease
گرفتار
fogbound
گرفتار مه
captive
گرفتار
enwrap
گرفتار کردن
stormbound
گرفتار توفان
overtakes
گرفتار کردن
enswathe
گرفتار کردن
enamored
گرفتار عشق
embarrassed with debts
گرفتار قرض
pensive
پکر گرفتار غم
tangles
گرفتار کردن
tangle
گرفتار کردن
overladen
سخت گرفتار
mousetraps
گرفتار کردن
windbound
گرفتار باد
entangle
گرفتار کردن
mousetrap
گرفتار کردن
to lay hold on
گرفتار کردن
to be in love
گرفتار بودن
thirl
گرفتار کردن
overtaken
گرفتار کردن
snarly
گرفتار دام
hard pressed
سخت گرفتار
snard
گرفتار کردن
run into
گرفتار شدن
hard-pressed
سخت گرفتار
involved
مبهم گرفتار
incumber
گرفتار کردن
involve
گرفتار کردن
involves
گرفتار کردن
involving
گرفتار کردن
overtake
گرفتار کردن
inviscate
در چسب گرفتار کردن
to flounder
گیر و گرفتار شدن
snowed under
گرفتار درگیرکار پرمشغله
conscience-stricken
گرفتار عذاب وجدان
to let in for
گرفتار یا دچار کردن
embroiled in war
دچار یا گرفتار جنگ
entoil
گرفتار مخمصه کردن
i am awkwardly situated
بد جوری گرفتار شده ام
i am in a sorry hopeless etc
بدجوری گرفتار شده ام
To be trapped.
دربند افتادن ( گرفتار شدن )
he was in a sorry pickel
بد جوری گرفتار شده بود
I have entangled myself with the banks .
خودم را گرفتار بانک ها کردم
I have all kinds of problems.
هزار جور گرفتار ؟ دارم
up the pole
گرفتار در تنگنا واقع شده
embrangle
گیر انداختن گرفتار کردن
immesh
در دام نهادن گرفتار کردن
luring
بطمع طعمه یاسودی گرفتار کردن
lures
بطمع طعمه یاسودی گرفتار کردن
lured
بطمع طعمه یاسودی گرفتار کردن
lure
بطمع طعمه یاسودی گرفتار کردن
gill net
گیر کرده ماهی را گرفتار میسازد
to implicate somebody in something
کسی را با چیزی
[منفی]
گرفتار کردن
to involve somebody in something
[negative]
کسی را با چیزی
[منفی]
گرفتار کردن
Blessings are not valued till they are gone.
<proverb>
قدر عافیت کسى داند که به مصیبتى گرفتار آید.
transaction code
کد تغییرات
variations
تغییرات
variation
تغییرات
oscilliations
تغییرات
physical change
تغییرات فیزیکی
adiabetic changes
تغییرات ادیابتیک
coefficient of variation
ضریب تغییرات
qualitative changes
تغییرات کیفی
incrementally
تغییرات پلهای
output variability
تغییرات تولید
quantitative changes
تغییرات کمی
rate of changes
نرخ تغییرات
technological changes
تغییرات فنی
isothermal change
تغییرات هم دما
seasonal variations
تغییرات فصلی
lateral shifts
تغییرات جانبی
f. and reflux
تغییرات روزگار
flux and reflux
تغییرات زمانه
social changes
تغییرات اجتماعی
lateral shifts
تغییرات عرضی
depth varies
عمق تغییرات
deflection shift
تغییرات انحراف
chance variations
تغییرات تصادفی
calculus of variations
حساب تغییرات
calculation variation
انالیز تغییرات
transaction file
فایل تغییرات
taste changes
تغییرات سلیقه
range
دامه تغییرات
tolerances
دامنه تغییرات
ranged
دامه تغییرات
flux
تغییرات پی در پی جریان
ranged
دامنه تغییرات
ranges
دامه تغییرات
ranges
دامنه تغییرات
tolerance
دامنه تغییرات
range
دامنه تغییرات
revolutionizing
تغییرات اساسی دادن
electrodermal changes
تغییرات برقی پوست
innovate
تغییرات واصلاحاتی دادن در
innovated
تغییرات واصلاحاتی دادن در
innovates
تغییرات واصلاحاتی دادن در
innovating
تغییرات واصلاحاتی دادن در
calculus of variations
حساب تغییرات
[ریاضی]
variational calculus
حساب تغییرات
[ریاضی]
calculus of variations
حسابان تغییرات
[ریاضی]
modular range
دامنه تغییرات مدول
minimal changes method
روش کمترین تغییرات
variational calculus
حسابان تغییرات
[ریاضی]
flux
گداز تغییرات پی درپی
parabolic variation
تغییرات سهمی شکل
revolutionize
تغییرات اساسی دادن
revolutionized
تغییرات اساسی دادن
cataplasia
تغییرات قهقهرایی در سلول
wind shear
تغییرات سمتی باد
touch up
<idiom>
اصلاح کردن تغییرات
revolutionizes
تغییرات اساسی دادن
revolutionising
تغییرات اساسی دادن
revolutionises
تغییرات اساسی دادن
aspect change
تغییرات منظری هدف
Fundamental ( radical) changes.
تغییرات اساسی وعمده
revolutionised
تغییرات اساسی دادن
tolerance
حد تغییرات اختلاف قابل اغماض
rates
میزان مهارت شدت تغییرات
apraxic
وابسته به تغییرات بافتی مغز
goechemical
وابسته به تغییرات شیمیایی زمین
apractic
وابسته به تغییرات بافتی مغز
rate
میزان مهارت شدت تغییرات
meteoropathy
حساسیت به تغییرات هوا
[پزشکی]
aeromancy
پیش بینی تغییرات هوا
military pay order
جدول تغییرات حقوقی پرسنل
atmosphere related syndrome
[ARS]
حساسیت به تغییرات هوا
[پزشکی]
sounding rocket
موشک اکتشاف تغییرات جوی
tolerances
حد تغییرات اختلاف قابل اغماض
total differential
تغییرات کلی ممکنه در یک متغیر
stenothermy
کم مقاومتی در مقابل تغییرات حرارت
crawling peg
تغییرات جزئی در نرخ ارز
distortion
تغییرات ناخواسته شکل یک جسم یا یک سازه
landform
تغییرات سطح زمین در اثرعوامل طبیعی
distortions
تغییرات ناخواسته شکل یک جسم یا یک سازه
analog
ی از تغییرات در یک سیگنال ممتد ارسال میشود
daily range of soil temperature
دامنه تغییرات حرارت روزانه خاک
actinogram
ثبت تغییرات نیروی اشعهء خورشید
journal
لیست تغییرات یا بهنگام سازی ها در فایل
journals
لیست تغییرات یا بهنگام سازی ها در فایل
cif&e
هزینه حمل و تغییرات نرخ ارز
unprotected
که قابل تغییرات و محافظت شده نیست
commutator riple
تغییرات جزئی ناشی از یکسوکردن جریان
unilinear
دارای تغییرات مسلسل از اغاز تا پایان
angular variability
تغییرات زاویهای حرکت باد یامسیر ان
beats
تغییرات شدت صوت در اثرتداخل ضربان
beat
تغییرات شدت صوت در اثرتداخل ضربان
eustatic
مربوط به تغییرات سطح دریادر سرتاسر جهان
reshuffle
تجدید سازمان کردن تغییرات سازمانی دادن
reshuffled
تجدید سازمان کردن تغییرات سازمانی دادن
stand pat
<idiom>
ازموقعیت راضی بودن وخواستار تغییرات نبودن
new broom sweeps clean
<idiom>
شخص تازهای موجب تغییرات زیادی شود
charactristic velocity
مجموع تغییرات سرعت درمسیر یک ماموریت فضایی
reshuffling
تجدید سازمان کردن تغییرات سازمانی دادن
sensitive
آنچه حتی تغییرات کوچک را هم احساس میکند
reshuffles
تجدید سازمان کردن تغییرات سازمانی دادن
set in
<idiom>
تغییرات آب وهوا شروع وممکنه ادامه داشته باشد
What effect do you think the changes will have on you?
فکر می کنید تغییرات چه تاثیری بر شما داشته باشد؟
variation
اختلاف سمت یا محل ترکش گلوله تغییرات سمتی
amplidyne
ژنراتور دی سی که ولتاژخروجی ان با تغییرات تحریک میدان متناسب است
actinograph
دستگاهی که تغییرات نیروی اشعهء خورشید را ثبت میکند
center of gravity envelope
تصویر نموداری محدوده عقب و جلوی تغییرات مجازگرانیگاه
dynamically
ن ترین مسیر داده از بین تغییرات در زمان اتصال
dynamic
ن ترین مسیر داده از بین تغییرات در زمان اتصال
baseline document
سندی که یک مرجع برای تغییرات یک سیستم کامپیوتری میباشد
variations
اختلاف سمت یا محل ترکش گلوله تغییرات سمتی
meiosis
تغییرات متوالی هسته که منتهی به تشکیل سلول جدیدمیگردد
mutatis mutandis
عبارت لاتینی به معنی تغییرات لازم را انجام دادن
go to sleep
اصطلاحی برای توقف کامیپوتریا عدم امکان انجام عملی توسط کامپیوتر به دلیل گرفتار شدن در یک حلقه نامحدود
How do you think the changes will affect you?
فکر می کنید تغییرات چگونه بر زندگی شما تاثیر بگذارد؟
baud rate
اندازه گیری تعداد تغییرات سیگنال ارسال شده در ثانیه
baud
اندازه گیری تعداد تغییرات سیگنال ارسال شده در ثانیه
eurytopic
دارای قدرت تحمل زیاد نسبت به تغییرات عوامل محیط
stocker
اتومبیل مسافرتی بدون تغییریا تغییرات جزئی برای مسابقه
stenotherm
موجود غیر مقاون در مقابل تغییرات شدید درجه حرارت
indirect speech
گفته کسی که تغییرات دستوری دران داده نقل کنند
induced investment
سرمایه گذاری که پاسخگوی تغییرات و تحولات درامد ملی باشد
to run into a bad practice
گرفتار کار زشتی شدن بخوی بدی دچار شدن
to get caught up in something
در چیزی گیر کردن
[افتادن]
[گرفتار شدن]
[اصطلاح روزمره]
[اصطلاح مجازی]
cassion discase
تغییرات عصبی ناشی ازکاهش فشار محیط در ارتفاع بالاتر از یک یا دو اتمسفر
recompile
کامپایل کردن برنامه اصلی مجددا پس از اعمال تغییرات یا رفع خطا
In regard to the proposed changes I think we need more information.
در مورد تغییرات پیشنهاد شده من فکر می کنم ما به اطلاعات بیشتری نیاز داریم.
open
برنامه طراحی شده که امکان گستردگی در آینده و تغییرات آسان را فراهم میکند
opens
برنامه طراحی شده که امکان گستردگی در آینده و تغییرات آسان را فراهم میکند
dynamic analisis
تجزیه و تحلیل وقایع اقتصادی با در نظرگرفتن تغییرات گذشته و حال و احتمالا" اینده
fracto cumulus
ابرهای ناهموار کومولوس که در انها تکههای مختلف تغییرات پیوستهای را نشان میدهد
opened
برنامه طراحی شده که امکان گستردگی در آینده و تغییرات آسان را فراهم میکند
austempering
تغییرات فیزیکی که در دمای ثابت برای بدست اوردن باینات از استنیت انجام می گیرد
two phase commit
ن میشود که هر مرححله تراکنش صحیح است و معتبر , پیش از برخورد با تغییرات پایگاه داده ها
binds
گرفتار واسیر کردن مقید کردن
bind
گرفتار واسیر کردن مقید کردن
tropopause
مرز مشترک بین تروپوسفر واستراتوسفر که تغییرات ناگهانی میزان افت ازخصوصیات بارز ان است
unmodified instruction
دستور برنامه که مستقیماگ و بدون تغییرات اجرا میشود تا عملیاتی که باید انجام شود را بدست آورد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com