English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
aircraft accident report گزارش سانحه هوایی
Other Matches
aircraft accident سانحه هوایی
crush سانحه هوایی
crushed سانحه هوایی
crushes سانحه هوایی
air picket هواپیمای مخصوص اکتشاف و گزارش و ردیابی هواپیماو موشکهای دشمن هواپیمای گشتی هوایی هواپیمای پیشقراول هوایی
air control and reporting center (c.r.c. مرکز کنترل و گزارش هوایی
air raid reporting control ship گشتی کنترل کننده گزارش حملات هوایی
departure report گزارش پایان تعمیرات گزارش عزیمت ناو گزارش حرکت
whats' up در رهگیری هوایی یعنی علت حادثه را گزارش کنید یا وضع چطور است
control and reporting center تیم کنترل و ارزیابی نتایج خسارات وارده به منطقه مرکز کنترل و گزارش هوایی
spot report گزارش مشاهدات یا گزارش فوری از تحقیقات محلی
action report گزارش عملیات جنگی گزارش درگیری با دشمن
report generator گزارش زایی گزارش گیری
report generator گزارش ساز ایجادکننده گزارش
airlift service سرویس حمل و نقل هوایی خدمات ترابری هوایی قسمت ترابری هوایی
visualreport گزارش دیدبانی بصری گزارش مشاهدات بصری در حین پرواز
amplifying report گزارش تماس با دشمن گزارش تکمیلی اخذ تماس بادشمن
mortar report گزارش تیراندازی خمپاره انداز دشمن گزارش تیرخمپاره انداز
accidents سانحه
disasters سانحه
disaster سانحه
accident سانحه
force majeure سانحه
occupational hazard سانحه شغلی
accident prone سانحه پذیر
occupational hazards سانحه شغلی
accident-prone سانحه پذیر
accident prevention جلوگیری از سانحه
accident proneness سانحه پذیری
cerebral vascular accident سانحه عروقی مغزی
accident سانحه واقعه ناگوار
accidents سانحه واقعه ناگوار
railroad accident سانحه راه آهن
cva سانحه عروقی- مغزی
holidays تولید رخنه در عکاسی هوایی محوطه پوشیده نشده درعکاسی هوایی
telling مخابره اطلاعات به دست امده از تجسس هوایی به یکانهای پدافند هوایی
holiday تولید رخنه در عکاسی هوایی محوطه پوشیده نشده درعکاسی هوایی
antiair warfare جنگ ضدبرتری هوایی نبرد بر علیه برتری هوایی دشمن
air policing عملیات گشت زنی هوایی پاسوری هوایی در زمان صلح
restrictive fire plan طرح اتش محدود کننده حرکات هوایی یا تامینی هوایی
pouncing در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounces در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
i stay در رهگیری هوایی به علامت ماموریت گشت هوایی راتحویل گرفتم اعلام میشود
pounced در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounce در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
line chief افسرجزء نیروی هوایی که درفرود امدن وبرخاستن هواپیمادرخطوط هوایی نظارت میکند
broadcast controlled air interception نوعی رهگیری هوایی که هواپیمای رهگیر را مداوم درجریان تک هوایی دشمن قرارمی دهند
air delivery container جعبههای مخصوص حمل بارهای هوایی جعبه حامل بار در نقل و انتقال هوایی
air sentinel گارد هوایی نگهبان مخصوص اعلام خطرتک هوایی
steer در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
steered در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
steers در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
pigeon در رهگیری هوایی یعنی اینکه گرای مغناطیسی و مسافت پایگاه هوایی از هواپیما این قدر است
pigeons در رهگیری هوایی یعنی اینکه گرای مغناطیسی و مسافت پایگاه هوایی از هواپیما این قدر است
sleeve target هدف کش هوایی استوانهای برای تیراندازی ضد هوایی
flak گلوله خودترکان ضد هوایی توپ پدافند هوایی
air scoop چاه هوایی صفحه تنظیم دریچه هوایی
fly through عبور هدف هوایی از مخروط اتش ضد هوایی تقاطع هدف با اتش ضد هوایی
air suprmacy برتری کامل هوایی سیادت هوایی
air interdiction عملیات ممانعتی هوایی ممانعت هوایی
air superiority برتری موقت هوایی رجحان هوایی
air pilots خلبانان نیروی هوایی راهنمایان هوایی
aviation pay معاش هوایی سختی خدمت هوایی
carrier air group دو یا چند گردان هوایی که درروی یک ناو مستقر باشند گروه هوایی ناو هواپیمابر
air هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
airs هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
air material ماتریل هوایی وسایل هوایی
notice to airmen اعلامیه هوایی یا اعلان هوایی
air branch قسمت هوایی رسته هوایی
aired هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
code panel رمز ارتباطات در عملیات هوایی و زمینی کلید رمزارتباطات در عملیات هوایی وزمینی
splashing ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
splash ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
tropopause منطقه چاه هوایی جوی بین استراتوسفر و تروپوسفر منطقه سکته هوایی
splashes ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
air station ایستگاه عکس برداری هوایی نقطه تمرکز عکسبرداری هوایی ایستگاه هواشناسی
call mission درخواست پشتیبانی فوری هوایی ماموریت هوایی طبق درخواست
tactical air controler افسر کنترل عملیات هوایی مسئول مرکز کنترل هوایی
air scout هواپیمای دیده ور هوایی هواپیمای مخصوص گشت زنی هوایی
air photographic شناسایی از طریق عکسبرداری هوایی شناسایی با استفاده ازعکس هوایی
airlift command فرماندهی ترابری هوایی قسمت حمل و نقل هوایی فرماندهی حمل و نقل هوایی
cargo outturn report گزارش تخلیه محمولات ناو گزارش تخلیه ناو
shelling report گزارش تیراندازی دشمن گزارش تیراندازی توپخانه دشمن
photogrammetry علم تهیه نقشه از روی عکس هوایی یا اندازه گیری فواصل زمینی از روی عکس هوایی
airlift capacity مقدورات ترابری هوایی مقدورات حمل و نقل هوایی
emergency scramble درگیری اضطراری هوایی فرمان درگیری سریع هوایی
airspace prohibited area منطقه ممنوعه هوایی منطقه منع پرواز هوایی
air defense commander فرماندهی پدافند هوایی فرمانده پدافند هوایی یک منطقه
air search attack unit تیم تجسس و نابودی هوایی تیم تک اکتشافی هوایی
channel airlift سرویس حمل و نقل هوایی موجود در هر یکان خدمات حمل و نقل هوایی امادی
dispersal airfield فرودگاههای مخصوص تفرقه هوایی فرودگاه مخصوص تفرقه در اماده باش هوایی
trimetrogon عکاسی هوایی با استفاده ازسه بعد یا صفحه سه بعدی عکاسی سه بعدی هوایی
air survey photography عکسبرداری تجسسی هوایی عکسبرداری اکتشافی هوایی
account گزارش
recitetion گزارش شز
report گزارش
reports گزارش
reported گزارش
report generator گزارش زا
reportage گزارش
airhead operations عملیات مخصوص گرفتن سرپل هوایی عملیات تهیه سرپل هوایی
airlift control element عنصر کنترل ترابری هوایی عنصر کنترل حمل و نقل هوایی
trunkair route مسیر هوایی استراتژیکی مسیر حرکت و حمل و نقل استراتژیکی هوایی
combat airlift support پشتیبانی رزمی حمل و نقل هوایی پشتیبانی رزمی ترابری هوایی
command report گزارش فرماندهی
reportable گزارش دادنی
quarterly report گزارش سه ماهه
management report گزارش مدیریت
return گزارش رسمی
accident reporting گزارش حادثه
returned گزارش دادن
returned گزارش رسمی
reports گزارش دادن
rpg مولدبرنامه گزارش
press report گزارش خبری
reports گزارش دادن به
reports گزارش دیدبانی
returning گزارش دادن
returning گزارش رسمی
wrap up گزارش خلاصه
log گزارش سفرهواپیما
report writer نویسنده گزارش
internal report گزارش داخلی
expertise گزارش اهل فن
turn in <idiom> گزارش دادن
report progarm generator تولیدبرنامه گزارش
returns گزارش رسمی
story روایت گزارش
report program برنامه گزارش
actions گزارش وضع
action گزارش وضع
report writer گزارش نویسی
logs گزارش سفرهواپیما
returns گزارش دادن
periodic report گزارش دورهای
report progarm generator مولدبرنامه گزارش
hot report گزارش مهم
flash report گزارش انی
survey report گزارش بازرسی
submit a report گزارش دادن
subemit a report گزارش دادن
report generation تولید گزارش
status report گزارش وضعیت
report file فایل گزارش
visualreport گزارش بصری
account اهمیت گزارش
commentary گزارش رویداد
to give forth گزارش دادن
final report گزارش نهایی
technical report گزارش فنی
minute گزارش وقایع
journals گزارش روزانه
journal گزارش روزانه
detailed report گزارش مشروح
blue bark گزارش حرکت
blue bell گزارش جنایت
edit line خط گزارش وضعیت
reported گزارش دادن
bruit گزارش سروصدا
commentaries گزارش رویداد
school report گزارش اموزشگاه
blue bell گزارش بدرفتاری
reported گزارش دادن به
reported گزارش دیدبانی
return گزارش دادن
error report گزارش خطا
annual report گزارش سالیانه
annual report گزارش سالانه
viva report گزارش شفاهی
viva voting گزارش شفاهی
an incomprehensive report گزارش کوتاه
report گزارش دادن
situation report گزارش وضعیت
report generator مولد گزارش
report گزارش دادن به
report گزارش دیدبانی
country cover diagram دیاگرام نشان دهنده اجرای عکاسی هوایی در هر کشور دیاگرام پوشش عکاسی هوایی در سطح کشور
progress report گزارش پیشرفت کار
bill گزارش جریان دعوی
annual financial statement گزارش مالی سالانه
call-ups دستور ارسال گزارش
draft report گزارش نیمه نهایی
call-up دستور ارسال گزارش
periodic intelligence report گزارش نوبهای اطلاعاتی
weekly progress report گزارش هفتگی کار
call up دستور ارسال گزارش
flash report گزارش برق اسا
interim report گزارش پیشرفت کار
schedule report گزارش زمانبندی شده
log گزارش سفرنامه کشتی
bills گزارش جریان دعوی
to give an account of گزارش و توضیح دادن
docking report گزارش تعمیر ناو
super visum corporis گزارش معاینه جسد
progress reporting گزارش پیشرفت کار
project technical report گزارش فنی طرح
to report [to a body] گزارش دادن [به اداره ای]
hearings رسیدگی بمحاکمه گزارش
hearing رسیدگی بمحاکمه گزارش
project technical report گزارش فنی پروژه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com