English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
report writer گزارش نویسی
Search result with all words
development support library امکانات خودکار که با ان یک منشی برنامه نویسی فایلهای توسعه برنامه را که شامل نسخههای اصلی مجموعههای تست داده واسناد گزارش میباشدنگهداری میکند
Other Matches
departure report گزارش پایان تعمیرات گزارش عزیمت ناو گزارش حرکت
spot report گزارش مشاهدات یا گزارش فوری از تحقیقات محلی
action report گزارش عملیات جنگی گزارش درگیری با دشمن
report generator گزارش ساز ایجادکننده گزارش
report generator گزارش زایی گزارش گیری
amplifying report گزارش تماس با دشمن گزارش تکمیلی اخذ تماس بادشمن
mortar report گزارش تیراندازی خمپاره انداز دشمن گزارش تیرخمپاره انداز
visualreport گزارش دیدبانی بصری گزارش مشاهدات بصری در حین پرواز
pascal زبان برنامه نویسی ساخت یافته سطح بالا که برای میکروها و آموزش برنامه نویسی به کار می رود
procedure زبان برنامه نویسی سطح بالا که امکان برنامه نویسی تابعی را فراهم میکند
stenography مختصر نویسی کوتاه نویسی
modula زمان برنامه نویسی سطح بالا مشتق شده از پاسکال که از روشهای برنامه نویسی تابعی و انتزاع داده استفاده میکند
structured programming برنامه نویسی ساختار یافته برنامه نویسی ساختاری برنامه نویسی ساخت یافته
forth نوعی برنامه نویسی جهت استفاده در برنامه نویسی وفیفهای
c رقمی در سیستم عدد نویسی مبنای شانزده که متنافر باعدد 21 در سیستم دهدهی است نام یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که مناسب برای حل مسائل است
modular programming برنامه نویسی پیمانهای برنامه نویسی واحدی
cargo outturn report گزارش تخلیه محمولات ناو گزارش تخلیه ناو
shelling report گزارش تیراندازی دشمن گزارش تیراندازی توپخانه دشمن
apl یک زبان برنامه نویسی سطح بالا زبان برنامه نویسی رویه گرای سطح بالا برای محاسبات علمی و ریاضی
automatic programming روندی که طی ان کامپیوتر به صورت خودکار برنامه مبدابه زبان برنامه نویسی را به برنامه مقصد به کد ماشین ترجمه میکند برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه سازی خودکار
report گزارش
reported گزارش
report generator گزارش زا
recitetion گزارش شز
account گزارش
reportage گزارش
reports گزارش
an incomprehensive report گزارش کوتاه
management report گزارش مدیریت
minute گزارش وقایع
internal report گزارش داخلی
accident reporting گزارش حادثه
commentary گزارش رویداد
returns گزارش رسمی
hot report گزارش مهم
periodic report گزارش دورهای
commentaries گزارش رویداد
report generator مولد گزارش
journal گزارش روزانه
story روایت گزارش
report generation تولید گزارش
report file فایل گزارش
journals گزارش روزانه
bruit گزارش سروصدا
quarterly report گزارش سه ماهه
flash report گزارش انی
final report گزارش نهایی
log گزارش سفرهواپیما
detailed report گزارش مشروح
report گزارش دادن به
report گزارش دیدبانی
reports گزارش دادن
reported گزارش دادن
reports گزارش دیدبانی
reports گزارش دادن به
reported گزارش دادن به
logs گزارش سفرهواپیما
action گزارش وضع
actions گزارش وضع
annual report گزارش سالانه
account اهمیت گزارش
blue bark گزارش حرکت
error report گزارش خطا
edit line خط گزارش وضعیت
blue bell گزارش جنایت
report گزارش دادن
blue bell گزارش بدرفتاری
command report گزارش فرماندهی
reported گزارش دیدبانی
viva voting گزارش شفاهی
rpg مولدبرنامه گزارش
reportable گزارش دادنی
report writer نویسنده گزارش
return گزارش دادن
annual report گزارش سالیانه
return گزارش رسمی
press report گزارش خبری
school report گزارش اموزشگاه
situation report گزارش وضعیت
viva report گزارش شفاهی
visualreport گزارش بصری
to give forth گزارش دادن
technical report گزارش فنی
wrap up گزارش خلاصه
expertise گزارش اهل فن
survey report گزارش بازرسی
turn in <idiom> گزارش دادن
submit a report گزارش دادن
subemit a report گزارش دادن
status report گزارش وضعیت
returned گزارش دادن
returning گزارش رسمی
report progarm generator تولیدبرنامه گزارش
returns گزارش دادن
report progarm generator مولدبرنامه گزارش
returned گزارش رسمی
returning گزارش دادن
report program برنامه گزارش
reportedly طبق گزارش یا شایعه
contact report گزارش اخذ تماس
super visum corporis گزارش معاینه جسد
hearings رسیدگی بمحاکمه گزارش
weekly progress report گزارش هفتگی کار
bills گزارش جریان دعوی
bill گزارش جریان دعوی
call up دستور ارسال گزارش
call-up دستور ارسال گزارش
to give an account of گزارش و توضیح دادن
docking report گزارش تعمیر ناو
aircraft accident report گزارش سانحه هوایی
log گزارش سفرنامه کشتی
annual financial statement گزارش مالی سالانه
logs گزارش سفرنامه کشتی
call-ups دستور ارسال گزارش
to report [to a body] گزارش دادن [به اداره ای]
According to the riport . بقرار این گزارش
evaluation report گزارش ارزیابی وضعیت
progress reporting گزارش پیشرفت کار
progress report گزارش پیشرفت کار
flash report گزارش برق اسا
periodic intelligence report گزارش نوبهای اطلاعاتی
reportable items اقلام قابل گزارش
misreport اشتباه گزارش دادن
logbook گزارش روزانه سفرکشتی
journal book دفتر گزارش روزانه
interim report گزارش پیشرفت کار
project technical report گزارش فنی طرح
exception reporting گزارش گیری مخصوص
draft report گزارش نیمه نهایی
hearing رسیدگی بمحاکمه گزارش
snap report گزارش فوری یا انی
report of survey گزارش تحقیقات یا بررسیها
schedule report گزارش زمانبندی شده
project technical report گزارش فنی پروژه
contact report گزارش تماس با هواپیمای دشمن
city article گزارش مختصرمالی یاتجاری در روزنامه
returned گزارش نهایی هیات تحقیق
returns گزارش نهایی هیات تحقیق
return گزارش نهایی هیات تحقیق
journal گزارش تمام ارتباط به یک ترمینال
journals گزارش تمام ارتباط به یک ترمینال
air control and reporting center (c.r.c. مرکز کنترل و گزارش هوایی
returning گزارش نهایی هیات تحقیق
critic report گزارش نتیجه جلسه انتقاد
fitness report گزارش ارزیابی از نحوه خدمتی
this report is incredible این گزارش را نمیتوان باورکرد
report generator برای تامین گزارش کامل
docking report گزارش عملیات تعمیراتی در حوضچه
request mast گزارش از طریق سلسله مراتب
neither report was correct هیچیک از ان دو گزارش درست نبود
he gave an a of the battle گزارش ان جنگ راشرح داد
daily progress report گزارش روزانه پیشرفت کار
system log گزارش روزانه عملیات سیستم
automatic coding برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه نویسی خودکار
charting گزارش کتبی مسابقه نقشه دریایی
nudets سیستم کشف و گزارش انفجارات اتمی
chart گزارش کتبی مسابقه نقشه دریایی
rpg Program Report تولیدکننده برنامه گزارش
charted گزارش کتبی مسابقه نقشه دریایی
charts گزارش کتبی مسابقه نقشه دریایی
i saw the report in the rough من پیش نویس این گزارش رادیدم
inkling اطلاع مختصری که با ان به چیزی پی برند گزارش
[results were] satisfactory رضایت بخش [در یادداشت گزارش کنترل]
White Paper گزارش هیئت دولت نامه سفید
White Papers گزارش هیئت دولت نامه سفید
collision detection تشخیص و گزارش داده برخورد دو عمل یا رویداد
The details of the report were verified by the police. جزییات گزارش توسط پلیس تصدیق وتأیید شد
air raid reporting control ship گشتی کنترل کننده گزارش حملات هوایی
aerographer شخصی که وضع هوا وامواج را به کشتی گزارش میدهد
negative گزارش منفی نسخه فیلم عکاسی یا شیشه عکس
negatives گزارش منفی نسخه فیلم عکاسی یا شیشه عکس
cirvis دستورات مخابراتی که برای گزارش مشاهدات اطلاعاتی تهیه می شوند
pagination روند شکستن یک گزارش چاپ شده به واحدهایی متنافر باصفحات
print chart فرمی که برای شرح قالب گزارش خروجی از یک چاپگربکار می رود
This compares to a total of 36 cases reported in 2009. همانند آن بطور کلی ۳۶ موارد در سال ۲۰۰۹ گزارش شده بود.
whats' up در رهگیری هوایی یعنی علت حادثه را گزارش کنید یا وضع چطور است
logs گزارش روزانه عملیات هیئت یاعملیات موتوریاماشین وغیره کندن کنده درخت
log گزارش روزانه عملیات هیئت یاعملیات موتوریاماشین وغیره کندن کنده درخت
processor کامپیوتر کوچک برای کار کردن با لغات , تولید متن , گزارش , نامه و...
feasibility امتحان و گزارش درباره کارایی و هزینه محصول جدید که آماده فروش میشود
chirography خط نویسی
write خطای گزارش شده هنگام تلاش برای ذخیره کردن داده روی رسانه مغناطیسی
writes خطای گزارش شده هنگام تلاش برای ذخیره کردن داده روی رسانه مغناطیسی
listings اسم نویسی
endorsements فهر نویسی
endorsements پشت نویسی
calligraphy خوش نویسی
callings خوش نویسی
registration نام نویسی
tachygraphy تند نویسی
acceeptance قبولی نویسی
synonymy مترادف نویسی
prosaism مبتذل نویسی
endorsement پشت نویسی
endorsement فهر نویسی
brachygraphy مختصر نویسی
shorthand تند نویسی
shorthand مختصر نویسی
countersign فهر نویسی
countersigned فهر نویسی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com