Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
English
Persian
shuttlecock
گوی پردار مخصوص بازی بدمینتن
shuttlecocks
گوی پردار مخصوص بازی بدمینتن
Other Matches
badminton
نوعی بازی تنیس باتوپ پردار
badminton
بدمینتن
sand table
میز مخصوص شن بازی بچه ها
this game is proper to spring
این بازی مخصوص بهار است
sandbox
[British]
جعبه شن و ماسه
[مخصوص بازی بچه ها]
sandpit
جعبه شن و ماسه
[مخصوص بازی بچه ها]
sand box
جعبه شن و ماسه
[مخصوص بازی بچه ها]
pall mall
چوگان مخصوص بازی پال مال
gin rummy
نوعی بازی رامی مخصوص دو نفر
bowling green
چمن مخصوص بازی با گوی چوبی
game
بازی کامپبیوتری با نرم افزار مخصوص
bowling greens
چمن مخصوص بازی با گوی چوبی
curling stone
سنگ مخصوص بازی بولینگ روی چمن
surfboards
تخته مخصوص اسکی روی اب اسکی ابی بازی کردن
surfboard
تخته مخصوص اسکی روی اب اسکی ابی بازی کردن
tenpin
میله بطری شکل مخصوص بازی 01 میله بولینگ
jigsaw puzzle
نوعی بازی معمایی که بازیکنان باید قطعات متلاشی و مختلف یک شکل یا نقشه رابا هم جفت کرده و شکل مخصوص با ان بسازند
plumy
پردار
vectors
پردار
finned
پردار
pennate
پردار
flege
پردار
feathered
پردار
vector
پردار
plumate
پردار
plumose
پردار
flying fishes
ماهی پردار
fin back
بال پردار
fly
حشره پردار
rorqual
بال پردار
shuttelcock
گوی پردار
hackle
حشره پردار
flying fish
ماهی پردار
flechette
پیکان پردار
finner
بال پردار
may bug
طلایی پردار
pennated
شاه پردار
wing footed
دارای پای پردار
f. squirel
موش خرمای پردار
flying
پردار سریع السیر
feather footed
دارای پاهای پردار
rough footed
دارای پاهای پردار
chafer
سوسک طلایی پردار
cockchafer
سوسک طلایی پردار
plumiped
دارای پاهای پردار
rough legged
دارای پاهای پردار مودرچهارقلم
shinny
بازی هاکی که با توپ چوبی بازی شود چوب بازی هاکی
lute
گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
lutes
گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
writes
وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
write
وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
fog oil
روغن مخصوص یا سوخت مخصوص دستگاههای تولیددود مصنوعی
typeface
مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
typefaces
مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
graphics
کارت مخصوص درون کامپیوتر که از یک پردازنده مخصوص برای افزایش سرعت رسم خط ها و تصاویر روی صفحه استفاده میکند
harlequinade
بخشی ازنمایش یالال بازی که لوده دران بازی میکند لودگی
frame
مدت زمان به کیسه انداختن تمام گویهای بازی اسنوکر یک دهم از بازی بولینگ
gamesmanship
مهارت در بردن بازی بدون تخلف از مقررات بازی
cutthroat
بازی 3 نفره که هریک به نفع خود بازی میکند
misplay
بازی بد واز روی ناشیگری غلط بازی کردن
game
وسیله ROM که حاوی کد برنامه برای بازی کامپیوتری است و در کنسول بازی نصب میشود
kiss in the ring
بازی بگیرماچ کن :بازی که دران پسریادختری ....تااوراببوسد
dib
ریگ بازی قاپ یا ریگی که با ان بازی می کنند
shinney
بازی هاکی که باتوپ چوبی بازی شود
fire fight
ترقه بازی اتش بازی مبادله تیراندازی
to make a trick
با کارت شعبده بازی کردن
[ورق بازی]
inning
گیمی که بازیگر سرویس زده و ان را باخته فرصت برای نوبت هر بازی بیلیارد یاکروکه یک بخش از بازی بولینگ
registers
که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
registering
که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
register
که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
harlepuinade
نمایش لال بازی ودلقک بازی
charlatanic
امیخته بازبان بازی یاچاچول بازی
crampet game
بازی خفه بازی کم فضای شطرنج
deletes
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
delete
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleting
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleted
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
Bureaucracy . Red tape .
کاغذ بازی ( قرطاس بازی )
embedded code
کامپیوتر مخصوص برای کنترل یک ماشین . کامپیوتر مخصوص در یک سیستم بزرگ برای انجام یک تابع خاص
dispersal airfield
فرودگاههای مخصوص تفرقه هوایی فرودگاه مخصوص تفرقه در اماده باش هوایی
batting order
ترتیب ورود توپزنها به بازی بیس بال ترتیب ورود توپزنهابه بازی کریکت
round robin (tournament or contest)
<idiom>
بازی که درآن یک بازیکن یا تیم درمقابل یک بازیکن یا تیم بازی کند
billiard point
در بازی بیلیارد انگلیسی 2امتیاز برای کارامبول و 3امتیاز برای کیسه انداختن در بازی امریکایی 1 امتیازبرای کارامبول و امتیازهای دیگر برای کیسه انداختن
aerospace projection operations
عملیات مخصوص گسترش منطقه فضای هوایی عملیات مخصوص توسعه منطقه فضای هوایی
set the game
افزودن بر طول بازی افزودن بر طول بازی اسکواش
set the score
افزودن بر طول بازی افزودن بر طول بازی اسکواش
especial
مخصوص
franchise
حق مخصوص
francs
حق مخصوص
franc
حق مخصوص
franchises
حق مخصوص
particulars
مخصوص
favorites
مخصوص
favourites
مخصوص
specifics
مخصوص
specific
مخصوص
extra special
مخصوص
special
مخصوص
favourite
مخصوص
vest pocket
مخصوص
particular
مخصوص
special corrections
تصحیحات مخصوص
bluck density
وزن مخصوص
parts peculiar
قطعات مخصوص
specifics
مخصوص معین
generals
معمولی و نه مخصوص
bolt
پیچ مخصوص قفل کردن در
dry gap bridge
پل مخصوص اب بریدگی
favorite
مخصوص سوگلی
idiosyncrasies
حال مخصوص
density
جرم مخصوص
special drawing right
حق برداشت مخصوص
specific gravities
وزن مخصوص
specific
مخصوص معین
specially
مخصوص خاص
special damage
خسارت مخصوص
favourite or vor
ویژه مخصوص
idiosyncrasy
حال مخصوص
built in jack
جک مخصوص نصب
heavy-duty
مخصوص کارسنگین
resistivity
مقاومت مخصوص
low resistivity
مقاومت مخصوص کم
exempted station
یکان مخصوص
heavy duty
مخصوص کارسنگین
maid in waiting
پیشخدمت مخصوص
specific gravity
ورن مخصوص
selective signalling
ارتباط مخصوص
marque
علامت مخصوص
marque
مدل مخصوص
specific gravity
وزن مخصوص
specific gravities
ورن مخصوص
special troops
یکانهای مخصوص
proper
مخصوص مقتضی
specific weight
وزن مخصوص
aides-de-camp
اجودان مخصوص
densities
جرم مخصوص
aide-de-camp
اجودان مخصوص
aide de camp
اجودان مخصوص
terminologies
اصطلاح مخصوص
unit weight
وزن مخصوص
habiliments
لباس مخصوص
terminology
اصطلاح مخصوص
g man
بازرس مخصوص
special
مخصوص خاص
Afro pick
شانه مخصوص فر
deffered maintenance
نگهداری مخصوص
specific search
شناسایی مخصوص
specific resistivity
مقاومت مخصوص
game
کامپیوتر مخصوص
special passport
پاسپورت مخصوص
special session
جلسه مخصوص
special services
خدمات مخصوص
valetdechambre
پیشخدمت مخصوص
idoneous
مختص مخصوص
special sheaf
مروحه مخصوص
general
معمولی و نه مخصوص
specific capacity
فرفیت مخصوص
idiocrasy
حالت مخصوص
specific energy
انرژی مخصوص
chorea
تشنج مخصوص
built up edge
لبه مخصوص نصب
opera glass
دوربین مخصوص اپرا
one horse
مخصوص یک اسب بی مایه
oil color
روغن مخصوص نقاشی
boot band
کش مخصوص گتر شلوارنظامی
nipples
پستانک مخصوص شیربچه
significance
معنای مخصوص دارد
chancel
جای مخصوص کشیش
chancels
جای مخصوص کشیش
pack saddle
زین مخصوص بار
dump box
فرف مخصوص زباله
freestone
سنگ مخصوص تراش
bird cage
ماسک مخصوص خط نگهدار
valets
پیشخدمت مخصوص ملازم
effective unit weight
وزن مخصوص موثر
particle density
وزن مخصوص حقیقی
valeting
پیشخدمت مخصوص ملازم
valeted
پیشخدمت مخصوص ملازم
valet
پیشخدمت مخصوص ملازم
nipple
پستانک مخصوص شیربچه
exception reporting
گزارش گیری مخصوص
opiumden
محل مخصوص تریاکها
melinite
مخصوص تهیه چاشنی
roughshod
دارای میخ مخصوص
finishing limes
اهک مخصوص اندود
duckings
کد مخصوص درگیریهای هوایی
ducked
کد مخصوص درگیریهای هوایی
cycle spanner
اچار مخصوص تعمیردوچرخه
duck
کد مخصوص درگیریهای هوایی
dry density
وزن مخصوص خشک
jacklight
نورافکن مخصوص ماهیگیری
klister
واکس مخصوص کف اسکی
commandos
افراد نیروی مخصوص
commando
افراد نیروی مخصوص
harrier
تازی مخصوص شکارخرگوش
columbia round
تیراندازی مخصوص زنان
fisherman's bend
گره مخصوص قایقرانی
g suit
لباس مخصوص هوانوردی
canalboat
قایق مخصوص کانال
cuisse
زره مخصوص ران
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com