English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
parallel cells یاختههای موازی
Other Matches
suporting cells یاختههای نگاهدارنده یاختههای حمایت کننده
somatoplasm یاختههای تنی
schwann cells یاختههای شوان
ganglionic cells یاختههای گرهی
neuroglial cells یاختههای نوروگلی
hair cells یاختههای مویی
bipolar cells یاختههای دو قطبی
parallels چاپگری که از طریق واسط موازی به کامپیوتر وصل است و دادههای حرف را به صورت موازی می پذیرد
parallel چاپگری که از طریق واسط موازی به کامپیوتر وصل است و دادههای حرف را به صورت موازی می پذیرد
parallelling چاپگری که از طریق واسط موازی به کامپیوتر وصل است و دادههای حرف را به صورت موازی می پذیرد
paralleled چاپگری که از طریق واسط موازی به کامپیوتر وصل است و دادههای حرف را به صورت موازی می پذیرد
paralleling چاپگری که از طریق واسط موازی به کامپیوتر وصل است و دادههای حرف را به صورت موازی می پذیرد
parallelled چاپگری که از طریق واسط موازی به کامپیوتر وصل است و دادههای حرف را به صورت موازی می پذیرد
multiple معماری پردازنده موازی که از چندین ALU و حافظه موازی برای افزایش سرعت پردازش استفاده میکند
MIMD معماری پردازنده موازی که تعدادی ALU و وسایل حافظه را موازی استفاده میکند تا پردازش سریع داشته باشد
lpt در DOS نام دستگاهی است که به یکی از درگاههای موازی مربوط می گردد وچاپگرهای موازی می توانندبه ان متصل شوند
plasmodium نوعی از پلاسمودیدها که انگل یاختههای خون میشوند
spermicidal منی کش دارای قابلیت کشتن یاختههای نطفهای
spermatocide منی کش دارای قابلیت کشتن یاختههای نطفهای
spermatocidal منی کش دارای قابلیت کشتن یاختههای نطفهای
biosystematic مربوط به رده بندی موجودات از روی ساختمان یاختههای انان
shunted موازی موازی فرعی
shunt موازی موازی فرعی
shunts موازی موازی فرعی
universal قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
coaxial موازی
shunt موازی
shunted موازی
shunts موازی
paralleled موازی
paralleling موازی
parallelled موازی
parallelling موازی
parallels موازی
two parallel lines دو خط موازی
parallel موازی
parallel ruler خط کش موازی
parallel reading خواندن موازی
parallel transmission انتقال موازی
pyeonhi seogi موازی ایستادن
parallel transmission مخابره موازی
parallel system شبکه موازی
parallel run اجرای موازی
parallel storage انبارش موازی
parallels برابر خط موازی
parallel sheaf مروحه موازی
parallel storage انباره موازی
parallel transmission ارسال موازی
doube bead گچ بری موازی
parallelling برابر خط موازی
shunt element عنصر موازی
shunt capacitor خازن موازی
serioprallel دنبالهای و موازی
running in parallel پردازش موازی
parallel processor پردازنده موازی
parallel processor موازی پرداز
parallel computer کامپیوتر موازی
parallel column ستونهای موازی
parallel adder افزایشگر موازی
parallel access دستیابی موازی
parallel circuit مدار موازی
machinist vise گیره موازی
shunts مقاومت موازی
along موازی با طول
antiparalle موازی ناهمسو
axially parallel موازی محوری
collimator موازی ساز
shunted مقاومت موازی
parallel interface رابط موازی
shunt مقاومت موازی
parallel processing پردازش موازی
parallel printing چاپ موازی
parallel printer چاپگر موازی
parallel port درگاه موازی
parallel operation عملیات موازی
parallel operation عملکرد موازی
parallel operation عمل موازی
parallel feed خورد موازی
parallel conversion تبدیل موازی
parallel connection اتصال موازی
centronics interface رابط موازی
paralleling برابر خط موازی
parallel برابر خط موازی
parallelled برابر خط موازی
paralleled برابر خط موازی
trimarans قایق با 3 بدنه موازی
multiple transformer مبدل با اتصال موازی
swings پیچیدن موازی اسکیها
swing پیچیدن موازی اسکیها
offside line خط فرضی موازی با دروازه
one point perspective پرسپکتیو همرو یا موازی
parallel perspective پرسپکتیو همرو یا موازی
parallel access با دست یابی موازی
parallel adder جمع کننده موازی
parallel clamp گیره پیچی موازی
parallel gap welder جوشگر شکاف موازی
parallel input output ورودی و خروجی موازی
flash معدن موازی سریع A/D.
flashed معدن موازی سریع A/D.
trimaran قایق با 3 بدنه موازی
bowling crease خط موازی جلوی پایه ها
clamp base vise گیره با فکهای موازی
collimate موازی قرار دادن
parallel موازی کردن اسکیها
endline خطوط موازی با 04 مترفاصله
five yard line خط داخلی و موازی خط کناری
branch extension اتصال موازی فرعی
gules خطوط موازی عمودی
ideal paralleling مدار موازی ایده ال
jet turn چرخش موازی اسکی ها
flashes معدن موازی سریع A/D.
parallels موازی کردن اسکیها
twentyfive yard line خط 52 یاردی موازی خط پایانی
paralleling موازی کردن اسکیها
series parallel connection اتصال زنجیری- موازی
series parallel connection اتصال سری- موازی
to draw parallels خطهای موازی کشیدن
twentyfive خط 52 یاردی موازی با خط دروازه
to flatten out موازی زمین پروازکردن
parallelled موازی کردن اسکیها
to flatten out بازمین موازی شدن
parallelling موازی کردن اسکیها
paralleled موازی کردن اسکیها
parallel resonant circuit مدار همنوای موازی
parallel search storage انباره جستجوی موازی
parallel trussed girder تیر شبکهای موازی
dual دو لیست موازی جدا از اطلاعات
to decline from the parallel از حالت موازی خارج شدن
stramline flow جریان موازی یابی ممانعت
chitary jireugi ضربه مشت موازی یا افقی
series parallel dimming اتصال زنجیری- موازی لامپها
connect in parallel بطور موازی اتصال دادن
parallel خط ارسال که داده موازی را کنترل میکند
railings تولیدخطوط موازی روی صفحه رادار
railing تولیدخطوط موازی روی صفحه رادار
parallelled خط ارسال که داده موازی را کنترل میکند
carding موازی کردن الیاف قبل از ریسندگی
choir-aisle [راهرو موازی از شبستان به جایگاه همسرایان]
bit parallel طراحی و یا بکارگیری تکنیک انتقال موازی
lateral افقی راهرو زیرزمینی موازی جبهه
bicylindrical دارای دو سطح استوانهای بامحورهای موازی
shunted موازی کردن بستن بسته شدن
shunts موازی کردن بستن بسته شدن
stria نوار باریک هریک از خطوط موازی
parallelling خط ارسال که داده موازی را کنترل میکند
narani seogi ایستادن موازی پاها همعرض شانه
strainght running فرود در مسیر مستقیم بااسکیهای موازی
rejector اندوکتانس موازی برای وازدن یک فرکانس
petri nets مدل نمایش سیستمهای همزمان یا موازی
paralleling خط ارسال که داده موازی را کنترل میکند
parallels خط ارسال که داده موازی را کنترل میکند
t square خطکش مخصوص ترسیم خطوط موازی
multidimensional تعداد آرایههای موازی به همراه عمق
magnetic shunt اتصال شنت موازی فرعی مغناطیسی
paralleled خط ارسال که داده موازی را کنترل میکند
shunt موازی کردن بستن بسته شدن
parallel داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی
array آرایهای از چندین آرایه دو بعدی به صورت موازی
arrays آرایهای از چندین آرایه دو بعدی به صورت موازی
input/output داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی
parallelled وسیلهای که داده موازی را می پذیرد و ارسال میکند
force displaced in parallel [بردار] نیروی بطور موازی جابجا شده
gangplow گاو اهنی که شیارهای موازی ایجاد کند
x plate صفحات قائم موازی در لوله اشعه کاتدی
contact lights چراغهای سفید در دو طرف باند موازی با خط مرکز ان
gauge railway فاصله استاندارد دو ریل موازی راه اهن
paralleling داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی
parallelled داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی
parallels داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی
parallels وسیلهای که داده موازی را می پذیرد و ارسال میکند
paralleled وسیلهای که داده موازی را می پذیرد و ارسال میکند
parallelling وسیلهای که داده موازی را می پذیرد و ارسال میکند
paralleling وسیلهای که داده موازی را می پذیرد و ارسال میکند
parallelling داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی
paralleled داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی
parallel وسیلهای که داده موازی را می پذیرد و ارسال میکند
fishbone mine سیستم مین گذاری که به صورت شاخههای موازی است
stem turn پیچ موازی با گام برداشتن اسکی کوهی یا درهای
interface پورت ورودی /خروجی موازی و واسط DMA است
interfaces پورت ورودی /خروجی موازی و واسط DMA است
serials قطعه الکترونیکی که داده سریال را به موازی تبدیل میکند
connexions اتصالی به کامپیوتر که اجازه ارسال داده موازی میدهد
serial قطعه الکترونیکی که داده سریال را به موازی تبدیل میکند
connection اتصالی به کامپیوتر که اجازه ارسال داده موازی میدهد
parallels بافر کردن و... را هنگام ارسال داده موازی ز و به هم انجام میدهد
paralleling بافر کردن و... را هنگام ارسال داده موازی ز و به هم انجام میدهد
paralleled بافر کردن و... را هنگام ارسال داده موازی ز و به هم انجام میدهد
infinity مسافت شی از دید شخصی که اشعههای نور از شی موازی دیده می شوند.
parallels مدار و اتصال که امکان دریافت و ارسال داده موازی میدهد
parallelling تعداد وسایل جانبی که به صورت موازی به یک باس وصل هستند
parallelling مدار و اتصال که امکان دریافت و ارسال داده موازی میدهد
parallelling بافر کردن و... را هنگام ارسال داده موازی ز و به هم انجام میدهد
paralleled تعداد وسایل جانبی که به صورت موازی به یک باس وصل هستند
parallels تعداد وسایل جانبی که به صورت موازی به یک باس وصل هستند
shooting line خط موازی هدف که پای کمانگیران در تیراندازی روی ان قرارمی گیرد
paraheliotropism موازی شدن برگ با پرتوافتاب برای نگرفتن روشنایی زیاد
word کلمات داده ارسالی در امتداد باس موازی یکی پس از دیگری
paralleling مدار و اتصال که امکان دریافت و ارسال داده موازی میدهد
hexapla کتاب شش متنی که متنهای گوناگون رادرستونهای موازی نشان دهد
paralleling تعداد وسایل جانبی که به صورت موازی به یک باس وصل هستند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com