Total search result: 172 (10 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
possession |
ید تصرف |
|
|
Search result with all words |
|
arrangement |
تصرف |
arrangements |
تصرف |
secure |
تصرف کردن گرفتن هدف |
secures |
تصرف کردن گرفتن هدف |
larceny |
تصرف غیرقانونی |
keeping |
تصرف |
seizing |
تصرف توقیف |
waste |
تعدی و تفریط مستاجر یا متصرف در عین مستاجره یا مورد تصرف درمدت اجاره حاشیه جاده |
wastes |
تعدی و تفریط مستاجر یا متصرف در عین مستاجره یا مورد تصرف درمدت اجاره حاشیه جاده |
regain |
دوباره تصرف کردن |
regained |
دوباره تصرف کردن |
regaining |
دوباره تصرف کردن |
regains |
دوباره تصرف کردن |
seize |
تصرف کردن |
seize |
ضبط کردن گرفتن تصرف کردن |
seized |
تصرف کردن |
seized |
ضبط کردن گرفتن تصرف کردن |
seizes |
تصرف کردن |
seizes |
ضبط کردن گرفتن تصرف کردن |
occupation |
اشغال تصرف |
occupation |
تصرف کردن |
occupation |
حق تصرف |
occupation |
حقوق و امتیازات ناشیه از تصرف اعیان غیرمنقول |
occupation |
تصرف |
occupations |
اشغال تصرف |
occupations |
تصرف کردن |
occupations |
حق تصرف |
occupations |
حقوق و امتیازات ناشیه از تصرف اعیان غیرمنقول |
occupations |
تصرف |
hold |
جا گرفتن تصرف کردن |
hold |
تصرف کردن |
holds |
جا گرفتن تصرف کردن |
holds |
تصرف کردن |
term |
مدت استمرار تصرف مال غیرمنقول مدت تمتع از منافع مدت محدودی که یک دادگاه جهت طرح و فصل دعاوی تشکیل داده است |
termed |
مدت استمرار تصرف مال غیرمنقول مدت تمتع از منافع مدت محدودی که یک دادگاه جهت طرح و فصل دعاوی تشکیل داده است |
terming |
مدت استمرار تصرف مال غیرمنقول مدت تمتع از منافع مدت محدودی که یک دادگاه جهت طرح و فصل دعاوی تشکیل داده است |
capture |
اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن |
capture |
تصرف کردن ربایش |
captures |
اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن |
captures |
تصرف کردن ربایش |
capturing |
اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن |
capturing |
تصرف کردن ربایش |
prescription |
دستورالعمل نسخه حق مالکیت در نتیجه تصرف طولانی و بلامعارض مرور زمان |
prescriptions |
دستورالعمل نسخه حق مالکیت در نتیجه تصرف طولانی و بلامعارض مرور زمان |
priorities |
سبق تصرف |
priority |
سبق تصرف |
grab |
تصرف کردن |
grabbed |
تصرف کردن |
grabbing |
تصرف کردن |
grabs |
تصرف کردن |
occupies |
تصرف کردن سرگرم کردن |
occupies |
تصرف کردن |
occupy |
تصرف کردن سرگرم کردن |
occupy |
تصرف کردن |
occupying |
تصرف کردن سرگرم کردن |
occupying |
تصرف کردن |
possess |
در تصرف داشتن |
possess |
تصرف کردن دارا بودن |
possesses |
در تصرف داشتن |
possesses |
تصرف کردن دارا بودن |
possessing |
در تصرف داشتن |
possessing |
تصرف کردن دارا بودن |
eviction |
چیزی را به حکم قانون از تصرف کسی خارج کردن |
evictions |
چیزی را به حکم قانون از تصرف کسی خارج کردن |
dispossess |
از تصرف محروم کردن |
dispossessed |
از تصرف محروم کردن |
dispossesses |
از تصرف محروم کردن |
dispossessing |
از تصرف محروم کردن |
interpolate |
دخل و تصرف در سند |
interpolated |
دخل و تصرف در سند |
interpolates |
دخل و تصرف در سند |
interpolating |
دخل و تصرف در سند |
preoccupies |
از پیش اشغال یا تصرف کردن |
preoccupy |
از پیش اشغال یا تصرف کردن |
preoccupying |
از پیش اشغال یا تصرف کردن |
deflower |
تصرف کردن |
deflowered |
تصرف کردن |
deflowering |
تصرف کردن |
deflowers |
تصرف کردن |
conquer |
فتح کردن تصرف کردن |
conquering |
فتح کردن تصرف کردن |
conquers |
فتح کردن تصرف کردن |
abate |
غصب یا تصرف عدوانی |
abated |
غصب یا تصرف عدوانی |
abates |
غصب یا تصرف عدوانی |
abating |
غصب یا تصرف عدوانی |
catches |
ذخایر به دست امده ازدشمن تصرف وسایل و سلاح دشمن |
restitution |
اعاده تصرف |
tenure |
تصرف |
re entry |
اعاده تصرف |
re-entry |
اعاده تصرف |
seizure |
تصرف |
seizures |
تصرف |
modification |
تصرف در معنی |
captured |
تصرف شده اغتنامی دستگیر شده |
occupancy |
تصرف |
originality |
تصرف |
possession |
تصرف |
tenement |
هر چیز قابل تصرف |
tenements |
هر چیز قابل تصرف |
Other Matches |
|
acquest |
تصرف |
lien |
حق تصرف |
possessorship |
تصرف |
right of possession |
حق تصرف |
lien |
حق تصرف وثیقه |
come into |
تصرف کردن |
to come into |
تصرف کردن |
figuration |
ترکیب تصرف |
forceble entry and detainer |
تصرف عدوانی |
seizin |
تصرف مطلق |
seizin |
تصرف املاک |
seizor |
تصرف کننده |
take possession of |
تصرف کردن |
tenendum |
مدت تصرف |
tenability |
قابلیت تصرف |
to take possession of |
تصرف کردن |
to come to |
تصرف کردن |
vesture |
تصرف اراضی |
to get possession of |
تصرف کردن |
seisin |
تصرف املاک |
seisin |
تصرف مطلق |
forcible entry and detainer |
تصرف عدوانی |
glom on to |
تصرف کردن |
inhabitancy |
تصرف حق سکنی |
possessory right |
حق تصرف یا مالکیت |
prepossession |
تصرف قبلی |
right of lien |
حق تصرف وثیقه |
put in possession |
تصرف کردن |
expropriator |
سلب تصرف کننده |
forcible de ainer |
ضبط یا تصرف عدوانی |
mere right |
حق مالکیت بدون تصرف |
orinality |
قوه انشا تصرف |
usucaption |
تصرف بلا معارض |
redisseinsin |
اعاده تصرف عدوانی |
possession by title of ownership |
تصرف به عنوان مالکیت |
to hold in fee |
تصرف مطلق داشتن در |
disseise |
تصرف عدوانی کردن |
deforce |
تصرف غاصبانه کردن |
deforce |
تصرف عدوانی کردن |
disposable income |
درامد قابل تصرف |
reduction into possession |
از قوه به فعل دراوردن تصرف |
suppliant |
خواهان دعوی اعاده تصرف |
tenruial |
وابسته بمدت تصرف یااجاره |
vested in possession |
واگذاری مال تحت تصرف |
ejectment |
حق تصرف ملک ومطالبه خسارت |
personal disposable income |
درامد قابل تصرف شخصی |
land control operation |
عملیات تصرف اماجهای زمینی |
lien |
حق وصول طلب حق تصرف وثیقه |
hold down |
برای اثبات مالکیت در تصرف داشتن |
hold down |
نصرف به عنوان مالکیت تصرف مالکانه |
misappropriation of public property |
تصرف غیر قانونی در اموال عمومی |
things in possession |
اموالی که بالفعل در تصرف شخص هستند |
knight service |
تصرف مجانی ملک دربرابرخدمت نظامی |
p is nine points of the law |
تصرف شرط عمده مالکیت است |
deflorate |
تصرف شده بکارت ازدست داده |
chose in action |
حق مالکیت نسبت به اموالی که در تصرف فرد نیست |
feudality |
تصرف بشرط خدمت اصول ملوک الطوایفی |
lien |
حق تصرف مال یا ملکی تاهنگامیکه بدهی وابسته به ان داده شود |
copyhold |
تصرف زمین بموجب رونوشت صورتی که درمحکمه ارباب تیول تنظیم میش |
waste of manor |
اراضی کشت نشده اطراف ملک مورد اجاره یا تصرف که مستاجرین و متصرفین در ان حق علف چر دارند |
things in action |
اموالی که بالفعل در تصرف شخصی نیستند ولی نسبت به ان ها حقی دارد ومیتواند از طریق طرح دعوی ان ها را مطالبه کند |
prior possession |
تصرف به عنوان مالکیت دلیل مالکیت است مگر انکه خلاف ان ثابت شود |
disposable personal income |
درامد شخصی قابل تصرف درامد خالص پس از کسرمالیات |
wife's equity |
عبارت است از مقدار مناسب و معقولی ازاثاث البیت و ..... که زن میتواند برای خود و اطفالش نگهدارد و شوهر حق تصرف در ان یا انتقال دادنش راندارد |
escheat |
حق تصرف دارایی متوفی ازطرف دولت یا پادشاه درموردی که متوفی بی وارث یابی وصیت مرده باشد مصادره کردن |
use and occupation |
عنوان دعوی که مالک علیه مستاجری که پس از انقضاء مدت اجاره ازملک استیفاء منفعت کردن به منظور مطالبه اجرت المثل این انتفاع و تصرف اقامه میکند |
reputed owner |
در CL تاجرورشکسته مالک اعتباری کلیه اموالی که در تصرف داردتلقی میشود ولو اینکه واقعا" مالک انها نباشد و این از نظر حفظ حقوق غرماء است |
tenable |
قابل مدافعه قابل تصرف |
to enter |
ضبط کردن تصرف کردن |
the house is in my possession |
خانه در تصرف من است خانه در دست من است |
hold over |
به تصرف ملک ادامه دادن ادامه دادن |