English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English Persian
profound gangrene یعنی انکه گوشت زیادی را تباه کرده باشد
Other Matches
burgers تکهای گوشت سرخ کرده یاکباب کرده که برای تهیه ساندویچ بکارمیرود
burger تکهای گوشت سرخ کرده یاکباب کرده که برای تهیه ساندویچ بکارمیرود
swiss steak گوشت خرد کرده مخلوط با اردوچاشنی سرخ کرده
armistise متارکه جنگ عبارت است از توقف عملیات جنگی با موافقت طرفین محاربه اتش بس ممکن است کامل یعنی شامل کلیه عملیات جنگی و در جمیع میدانهای نبرد باشد و نیز ممکن است محلی یعنی فقط مربوط به قسمت معینی از میدان جنگ وبه مدت محدود باشد
outgrowth گوشت زیادی
fuzz ball گوشت زیادی
inoffensively بی انکه زننده باشد
growth گوشت زیادی تومور
outgrwth برامدگی گوشت زیادی
growths گوشت زیادی تومور
on cne's own initiative بی انکه کسی گفته باشد
ineffectively بی انکه اثری داشته باشد
irrelatively بی انکه وابستگی داشته باشد
frothily بی انکه مغزیامعنی داشته باشد
polypus گوشت زیادی ساقه دار
numbly بی انکه حس داشته باشد یا تکان خورد
inartistically بی انکه نشان هنراز ان نمایان باشد
for no p reason بی انکه دلیل خاصی داشته باشد
pointlessly بی انکه معنی ویژه یا لطفی داشته باشد
inefficaciously ناسودمندانه بی انکه سودیا فایدهای داشته باشد
frying گوشت سرخ کرده
broiled meat گوشت سرخ کرده
fry گوشت سرخ کرده
fries گوشت سرخ کرده
to drag in a subject موضوعی رابدون انکه ضرورت داشته باشد بمیان اوردن
carbonado قطعه گوشت کباب کرده
hamburg ساندویچ گوشت گاو سرخ کرده
hamburger ساندویچ گوشت گاو سرخ کرده
hamburgers ساندویچ گوشت گاو سرخ کرده
fricandeau گوشت گوساله سرخ کرده درروغن خودش
scrapple خوراک مرکب از گوشت سرخ کرده وادویه
forwarding merchant حق الزحمهای دریافت می دارد بدون انکه دروسیله حمل یا پرداخت کرایه شریک باشد
customs of war اداب مربوط به جنگ که بدون انکه قدرت قانونی داشته باشد موردقبول دولتهاست
equitable mortgage بدون انکه موضوع این عمل یاتاسیس صراحتا" یا منجزا"به رهن دلالت داشته باشد
biltong گوشت خرد کرده ونمک زده خشک شده در افتاب
green old wound زخمی که گوشت نوبالانیاورده باشد
to die a dry death مردن بدون انکه علت مرگ غرق شدن یاکشته شدن باشد
testate متوفایی که وصیت کرده باشد
if he has found it اگر ان را پیدا کرده باشد
pork pies کلوچهای که دارای قیمه گوشت خوک باشد
pork pie کلوچهای که دارای قیمه گوشت خوک باشد
he can scarcely have done that مشکل این کار را کرده باشد
croppy کسیکه موی سرش راکوتاه کرده باشد
advanced pawn پیادهای که از نیمه صفحه گذر کرده باشد
springer قوطی حلبی در بستهای که باد کرده باشد
loaded dice طاسی که یکسوی انرا سنگین کرده باشد
pot shot تیری که یگانه منظورازانداحتن ان تهیه گوشت شکاربرای خوراک باشد
gamey دارای بو و مزه گوشت شکار که نزدیک فاسد شدن باشد
gamy دارای بو و مزه گوشت شکارکه نزدیک فاسد شدن باشد
pot-shots تیری که یگانه منظورازانداحتن ان تهیه گوشت شکاربرای خوراک باشد
pot-shot تیری که یگانه منظورازانداحتن ان تهیه گوشت شکاربرای خوراک باشد
votaress زنی که خود را وقف خدمت یاامری کرده باشد
course line shot تیری که درخط حرکت هدف و به جلوی ان اصابت کرده باشد
round robin (meeting or discussion) <idiom> جلسهای که درآن شخص ازیک گروه شرکت کرده باشد
white elephant هر چیز گران که بیخ ریش صاحبش گیر کرده باشد
white elephants هر چیز گران که بیخ ریش صاحبش گیر کرده باشد
best gold تیری که نزدیک به نشان اصابت کرده تیری که نزدیک به مرکزهدف اصابت کرده باشد
parpen سنگ تراشی مه از توی دیواری گذر کرده و ازدوسوی ان نمایان باشد
enclaves ناحیه ایکه حکومت کشورهای بیگانه انراکاملا احاطه کرده باشد
enclave ناحیه ایکه حکومت کشورهای بیگانه انراکاملا احاطه کرده باشد
aces رتبهء اول خ-لبانی که حداقل 5هواپیمای دشمن راسرنگون کرده باشد
ace رتبه اول خلبانی که حداقل پنج هواپیمای دشمن راسرنگون کرده باشد
no matter how he has done it هر جور میخواهدکرده باشد قطع نظر از اینکه چه جوراین کار را کرده است
The victim had done nothing to incite the attackers. شخص مورد هدف کاری نکرد که ضاربین [مجرمین] را تحریک کرده باشد.
atole جزیره یا جزایر مرجانی که اطراف دریاچه را مثل کمربندی احاطه کرده باشد
implied trust امانت فرضی حالتی است که کسی به حکم مندرج در قانون و یاجمع شدن شرایطی که قانون پیش بینی کردن عنوان امین می یابد و یا در موردی مسئول تلقی میشود بدون انکه شخصا" به این امرتمایل داشته باشد
precatory words عبارتی در وصیتنامه که دران موصی تقاضایی از موصی له کرده باشد
oldster ادم کار کشته که چهار سال در نیروی دریایی کار کرده باشد
holdees پرسنل یا خودروها یا هواپیمایا کشتی که به طور موقت دریک پادگان توقف کرده ومنتظر دستور یا وسایل حرکت به سمت محل ماموریت باشد
reserve price قیمت پنهانی [در حراجی های فرش و در بازارهای خارج استفاده می شود یعنی صاحب فرش، یک قیمت حداقل در نظر می گیرد و اگر در مزایده قیمت پیشنهادی از آن پایین تر باشد، از فروش امتناع می کند.]
discretionary آنچه در صورت نیاز لازم و در صورت عدم نیاز زیادی باشد
salami گوشت خوک ویا گوشت گاو خشک شده
shoulders [اصطلاحا جمع شدگی یا کیس شدن فرش در یک قسمت از آن می باشد که یا در اثر ترافیک و یا قرار دادن نامناسب مبلمان بوجود می آید. در صورتی که برآمدگی فرش برطرف نشود به الیاف آسیب زیادی می رسد و پاره می شود.]
scarf joint جایی که دو سر تیر رانیم ونیم کرده با هم جفت کرده باشند
countershaft محور رابطه در یک رشته محور که بین محور ومتحرک قرار می گیرد تا نسبت سرعت زیادی را بوجود اوردو یا در محلی قرار گیرد که در ان اتصال مستقیم مشکل باشد
totalitarianism سیستم حکومتی که در جمیع شئون زندگی فردی افراد یک ملت دخالت کرده ان را تابع برنامه کلی دولت می سازدکه این برنامه ممکن است درجهت منافع یک فرد یا یک گروه یا یک طبقه و یا کل اجتماع تنظیم شده باشد
pomace گوشت سیب گوشت میوه
I have a tooth abscess. دندانم ماده کرده ( چرک کرده )
he inherited a large fortune دارایی زیادی بمیراث برد دارایی زیادی به او رسید
club steak قسمتی از گوشت ران گاو گوشت گاو بریان شده
spoilt تباه
degenerating تباه
depraved تباه
degenerated تباه
degenerate تباه
degenerates تباه
vitiating تباه کردن
vitiation تباه سازی
to run to ruin تباه شدن
gangrene تباه کردن
decay تباه شدن
deprave تباه کردن
vitiates تباه شدن
corruptive تباه کننده
corrodent تباه کننده
vitiate تباه کردن
vitiates تباه کردن
vitiator تباه سازنده
vitiated تباه شدن
vitiating تباه شدن
destroy تباه کردن
vitiate تباه شدن
destroying تباه کردن
destroys تباه کردن
spoiler تباه کننده
vitiated تباه کردن
decayed تباه شدن
spoliation تباه سازی
corrosive تباه کننده
decaying تباه شدن
decays تباه شدن
spoilsman تباه کننده فاسد سازنده
that which انکه
or یا انکه
whoever هر انکه
encke انکه
one who انکه
he who انکه
on the one hand <adv.> یکی انکه
imprimis اول انکه
while حال انکه
ninthly نهم انکه
that که برای انکه
on one side <adv.> یکی انکه
for one thing یکی انکه
before پیش انکه
imprlmis نخست انکه
tenthly دهم انکه
provided بشرط انکه
secondly دوم انکه
on the condition that به شرط انکه
in the second place دوم انکه
provided مشروط به انکه
for one thing <adv.> یکی انکه
even if ولو انکه
seventhly هفتم انکه
without his knowing it بدون انکه بداند
harmlessly بی انکه اسیبی رساند
innocuously بی انکه گزندی رساند
his reputed son died انکه پس اوبشمارمیرفت مرد
his reputed son died انکه مشهوربودپسراوست مرد
lastly اخر از همه انکه
a closed mouth catches no flies <proverb> تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد
out of sigt out of mind از دل برود هر انکه از دیده برفت
moored mine مینی که باسیم یا طناب به محل اتصال خود وصل شده باشد یا در اب معلق باشد
affimable شایسته انکه بطورقطع گفته شود
hot شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hotter شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hottest شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
orthopaedy معالجه ناخوشی بی انکه دارویی بکار برند
affirmance افهارسخنی بقیدراستی وقطعیت بی انکه سوگندی بخورند
parathesis پیوند دو واژه بی انکه تغییری درانهاروی دهد
escutcheon سپری که دارای نشانهای نجابت خانوادگی باشد صفحهای که روی ان اسم چیزی نقش شده باشد سپرارم دار
nee یعنی
videlicet یعنی
in fact یعنی
that is to say یعنی
to wit یعنی
namely <adv.> یعنی
videlicet یعنی
to wit <adv.> یعنی
scilicet یعنی
namely یعنی
that is یعنی
inexorably بی انکه نرم شودیا بلابه کسی گوش دهد
permanent set حالت ثابت فلزپس از انکه کارکرده و فشاردیده است
innuendo یعنی تشریح
innuendoes یعنی تشریح
innuendos یعنی تشریح
hotbeds بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
hotbed بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
tie in فروش جنسی بشرط انکه مشتری کالای دیگری را هم بخرد
tie-in فروش جنسی بشرط انکه مشتری کالای دیگری را هم بخرد
tie-ins فروش جنسی بشرط انکه مشتری کالای دیگری را هم بخرد
to spray a tree داروی ویژه بردرختی افشاندن تا انکه میکربهای ان کشته شود
imperfect competition حالتی است که در بازار عرضه بیش از یک فروشنده وجود نداشته باشد ووی بتواند روی قیمت کالای خود کنترل داشته باشد
the fair sex جنس لطیف یعنی زن
what does it meant یعنی چه چه معنی دارد
an inceptive یعنی میخواهم لرزکنم
strangle در مخابرات یعنی دستگاه
this word means a dog این واژه یعنی سگ
dominical یعنی حضرت مسیح
the gentle sex جنس لطیف یعنی زن
sacked حمله کردن به مهاجم پشت خط تجمع پیش از انکه بتواندپاس بدهد
sacks حمله کردن به مهاجم پشت خط تجمع پیش از انکه بتواندپاس بدهد
sack حمله کردن به مهاجم پشت خط تجمع پیش از انکه بتواندپاس بدهد
fetch ahead فرایند واکشی یک دستورالعمل قبل از انکه اخرین دستوراجرای ان تمام شود
they were made one یعنی باهم عروسی کردند
quintessence عنصر پنجم یعنی "اثیر" یا "اتر"
dominical وابسته به روز خداوند یعنی یکشنبه
open back [نوعی فرش تخت باف که پود آن از پشت فرش کاملا مشخص باشد و بصورت حلقوی اطراف تار را در بر گرفته باشد.]
in the dark در رهگیری هوایی یعنی درصفحه رادار من مشهودنیست
splashed در پدافند هوایی یعنی هواپیمای دشمن زده شد
lapheld کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
laptop کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
saunter در رهگیری هوایی یعنی بابهترین امکانات خود پروازکنید
big five پنج بانک معتبر انگلستان یعنی بانکهای میدلند
sauntered در رهگیری هوایی یعنی بابهترین امکانات خود پروازکنید
sauntering در رهگیری هوایی یعنی بابهترین امکانات خود پروازکنید
saunters در رهگیری هوایی یعنی بابهترین امکانات خود پروازکنید
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com