English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6 milliseconds)
English Persian
listerine یکجور محلول که برای پلشت بری بکار میبرند
Other Matches
kittereen یکجور گردونه تک اسبه که درwest indies بکار میبرند
rhatany ریشه یکجور گیاه در امریکای جنوبی که در ساختن داروهای ... بکار میبرند
muller سنگی که برای ساییدن دارو یا رنگ بکار میبرند
buff stick بدان پیچیده است و برای پرداخت کردن بکار میبرند
malines تور فریف ابریشمی و اهاردارکه برای لباس وکلاه زنانه بکار میبرند
gabion سبد استوانه شکل بدون ته که از خاک پر کرده و برای جان پناه بکار میبرند
hundreds and thousands یکجور شیرینی که مانند است به ساچمه و برای ارایش بکار میرود
leno یکجور تور یا گارس که برای پوشش و ارایش کلاه و پرده بکار میرود
paillette فوفهای که درمیناکاری بکار میبرند
lobworm بزرگ که درماهی گیری بکار میبرند
jingo کلمه که شعبده بازان در موقع شعبده بازی بکار میبرند
lay figure آدم چوبی و بند بند که هنرپیشگان بکار میبرند
cafeterias رستورانی که مشتریها برای خودشان غذا میبرند
cafeteria رستورانی که مشتریها برای خودشان غذا میبرند
parang یکجور کارد غلاف دارکه malay ها بکار می برند
danc solution نوعی محلول شیمیایی برای رفع الودگی عوامل تاول زا
to paynize wood چوب را با محلول ویژه شیمیایی اندون برای اینکه زودنپوسد
antiseptics پلشت بر
antiseptic پلشت بر
septic پلشت
sand shoes یکجور گیوه برای رفتن در شن زار
calendaring قرار دادن الیاف کتان یاپارچه در محلول داغ و غلیظ سود برای افزایش مقاومت وشفافیت ان
future promissory زمان اینده التزامی که برای اول شخص will و برای شخص دوم shall بکار می برند
forrel یکجور پوست که برای جلدکردن دفترهای حساب بکارمیرود
forel یکجور پوست که برای جلدکردن دفترهای حساب بکارمیرود
palmyra یکجور نخل درهندو سیلان که برگ ان برای بوریابافی بکارمیرود
maud یکجور پارچه پیچازی که شبانان اسکاتلندی میپوشند یکجور گلیم سفری
petersham یکجور پارچه پشمی پالتوی نوار کلفت وراه راه که برای ......می برند
parcel paper یکجور کاغذ خرمایی رنگ ومخکم که برای پیچیدن بستههای پستی بکارمیرود
newmarket یکجور بالاپوش چسبان یکجور بازی گنجفه
stepper چیزی که برای پله بکار می رود
boring tubes لوله هایی که برای حفاری بکار میرود
wisha برای بیان تعجب فراوان بکار میرود
bathometer دستگاهی که برای تعیین عمق اب بکار میرود
software mointor برنامهای که برای اهداف سنجش بکار می رود
it is of no use to us بکار ما یا بدرد ما نمیخورد سودی برای ما ندارد
white line خط سفیدی که برای تمایز وتشخیص بکار رود
object computer OB بکار می رودکامپیوتری که برای اجرای یک برنامه ECT
applied برای هدف معین بکار رفته کاربسته
fucus رنگی که برای زیبایی پوست بکار میرود
pulsatilla شیره شقایق که برای دارو بکار می رود
blacktop موادی که برای اسفالت خیابان بکار میرود
polyonymy بکار بردن چند نام برای یک چیز
polyonging بکار بردن چند نام برای یک چیز
excipient مادهای که برای جذب یاترقیق داروئی بکار برند
cullet خرده شیشهای که برای خمیرشیشه گری بکار می رود
flag stones تخته سنگهایی که برای سنگ فرش بکار میرود
aquaplane قطعهء چوبی که برای اسکی ابی بکار میرود
balbriggan یکنوع پارچهء نخی که برای زیرپوش بکار میرود
gasogene مادهای که برای ساختن اب گاز دار بکار میرود
boasted : خرده الماسی که برای شیشه بری بکار رود
hypodermic syringe کوچکی که برای تزریقات تحت جلدی بکار میرود
inoculum مادهای که برای مایه کوبی وتلقیح بکار میرود
boasts : خرده الماسی که برای شیشه بری بکار رود
boast : خرده الماسی که برای شیشه بری بکار رود
poetaster is pejorative word شاعرک واژه ایست که برای تحقیر شاعر بکار میرود
serinette ارغنوان کوچک دستی که برای سروداموزی به پرندگان بکار میرود
wetting مایعی که برای تر ساختن یاخمیر کردن چیزی بکار رود
court plume پرهای شتر مرغ که برای ارایش درموی سر بکار برند
windlass ماشین هایی که برای کشیدن یا بالا اوردن اب بکار میرود
gibberish اصطلاحی که برای بیان لازم نبودن داده بکار می رود
laniard طناب کوتاهی که برای نگاه داشتن چیزی بکار میرود
bow compass نوعی پرگار که برای رسم دایرههای کوچک بکار میرود
roller bandage نوار دراز پیچیده که برای زخم بندی بکار میرود
check sum جمع ارقام یا بیت ها که برای اهداف ازمایشی بکار می رود
stop bath ابگونه اسیدی که برای تثبیت عکس وفیلم بکار میرود
nixie tube یک لامپ خلاء که برای نمایش اعداد ناخوانا بکار می رود
wet blankets پتوی خیسی که برای خاموش کردن اتش بکار رود
windlasses ماشین هایی که برای کشیدن یا بالا اوردن اب بکار میرود
wet blanket پتوی خیسی که برای خاموش کردن اتش بکار رود
dry pack مخلوطی از سیمان و ماسه که برای مرمت ترکهای بتن بکار میرود
calliper نوعی پرگار که برای اندازه گیری ضخامت یا قطراجسام بکار میرود
chucks جوجه مرغ تکان صدایی که برای راندن حیوان بکار میرود
chucked جوجه مرغ تکان صدایی که برای راندن حیوان بکار میرود
slander درCL این کلمه تنها برای افترای شفاهی بکار می رود
slandered درCL این کلمه تنها برای افترای شفاهی بکار می رود
slanders درCL این کلمه تنها برای افترای شفاهی بکار می رود
power house building ساختمانهائی که برای نصب ونگهداری تجهیزات نیروی برق بکار می روند
addition رکوردی که برای بهنگام سازی رکورد اصلی فایل بکار می رود
winching پیچ هرنوع ماشین یا دستگاهی که برای کشیدن بکار رود هندل
slandering درCL این کلمه تنها برای افترای شفاهی بکار می رود
winch پیچ هرنوع ماشین یا دستگاهی که برای کشیدن بکار رود هندل
bock یکنوع چرم پوست گوسفند که برای صحافی بکار میرود تیماج
decking تخته هائیکه برای قالب بندی دالهای بتنی بکار میروند
additions رکوردی که برای بهنگام سازی رکورد اصلی فایل بکار می رود
chuck جوجه مرغ تکان صدایی که برای راندن حیوان بکار میرود
winched پیچ هرنوع ماشین یا دستگاهی که برای کشیدن بکار رود هندل
caliper نوعی پرگار که برای اندازه گیری ضخامت یا قطراجسام بکار میرود
splint نوار یا تراشه ایکه برای بستن استخوان شکسته بکار میرود
nundinal letter حرفی برای نامیدن هریک ازهشت روز بازار بکار میرفت
gluteus یکی از سه عضله سرینی که برای حرکت دادن ران بکار میرود
winches پیچ هرنوع ماشین یا دستگاهی که برای کشیدن بکار رود هندل
z 0 یک تراشه پردازنده 8 بیتی که به عنوان مبنایی برای ریزکامپیوترها بکار می رود
dipsticks میله یا چوبی که برای اندازه گیری عمق چیزی بکار می رود
dipstick میله یا چوبی که برای اندازه گیری عمق چیزی بکار می رود
langridge اهن پارهای که برای خراب کردن بادبان و اسباب کشتی بکار میرود
bolstered کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود
bolsters کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود
law calf پوست گوساله رنگ نشده که برای جلد کتابهای قانون بکار می برند
vibrators منبع مکانیکی تولید نوسانات سینوسی که اغلب برای تست بکار میرود
vibrator منبع مکانیکی تولید نوسانات سینوسی که اغلب برای تست بکار میرود
vegetable oil روغنهای نباتی که تا قبل ازسال 5391 برای روغنکاری بکار میرفته اند
prunella پارچه پشمی که برای رویه کفش بکار میرودوپیشتربرای ردای وکیلان است
land plaster صخره گچی فریفی که بعنوان کود برای اصلاح خاک بکار میرود
langrage اهن پارهای که برای خراب کردن بادبان و اسباب کشتی بکار میرود
jeweller's putty گرد قلع و سرب که برای پاک کردن شیشه و فلز بکار می برند
putty powder گرد قلع و سرب که برای پاک کردن شیشه و فلز بکار می برند
bolster کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود
junk ریسمان پاره که برای بافتن بور یا درست کردن پوشال بکار می رود
coffin جعبه ایست که برای عملیات تنبوشه گذاری در ماسه سیال بکار میرود
coffins جعبه ایست که برای عملیات تنبوشه گذاری در ماسه سیال بکار میرود
monochord الت یک سیمه که برای نمایش نسبت میان صداهای موسیقی بکار میرود
langrel اهن پارهای که برای خراب کردن بادبان و اسباب کشتی بکار میرود
framebuffer یک قطعه مخصوص و مشخص از حافظه دیجیتالی که برای ذخیره یک تصویر کامپیوتری بکار می رود
linstock چوب نوک تیزی که برای اتش زدن فتیله توپهای قدیمی بکار میرفته
Use this command to send the output to a file instead of to the screen. برای فرستادن بازده به یک فایل بجای به صفحه نمایش این دستور را بکار ببرید.
characters یکی از نمادهای مقدماتی که برای بیان اطلاعات بصورت مجزا یا ترکیبی بکار میرود
yoke قسمتی از سیستم انحراف پرتوالکترونی که برای ادرس دهی یک نمایش تصویری بکار می رود
cyaniding عملیات حرارتی که برای سخت کردن پوسته الیاژهای اهن دار بکار می رود
character یکی از نمادهای مقدماتی که برای بیان اطلاعات بصورت مجزا یا ترکیبی بکار میرود
revenue cutter کشتی مسلح دولتی که برای جلوگیری ازقاچاق واجرای قوانین مالیاتی بکار رود
strobe سیگنالی که برای اغاز انتقال داده میان یک دستگاه جانبی وکامپیوتر بکار می رود
gpss زبان برنامه نویسی مسئله گرا برای توسعه سیستمهای شبیه سازی بکار می رود
hyphens برای نشان دادن وقفه یاتردید یا لکنت زبان دررمان ها بکار میرود مثل ah-ah و غیره
hyphen برای نشان دادن وقفه یاتردید یا لکنت زبان دررمان ها بکار میرود مثل ah-ah و غیره
algol یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که برای کدگذاری مسائل ریاضی وعددی بکار می رود
opalite ترکیبی که دارای رنگهای مختلف بوده و برای براق کردن نمای اجری بکار میرود
head load control روش الکتریکی که برای سوارکردن نوک ها روی وسیله پیش از خواندن یا نوشتن بکار می رود
diptych دولوحی که باهم بوسیله لولایی متصل شده و برای نوشتن بکار می رفته و تاه میشده
collator ماشینی که برای تلفیق و ادغام مجموعه کارتها یا سایر اسناد در یک رشته متوالی بکار می رود
scripsit بسته نرم افزاری که برای پردازش کلمه روی سیستمهای ریزکامپیوتر 08shackTRS- radio بکار می رود
reflexes یک برنامه تحلیلی پایگاه داده که برای ایجاد و کنترل اطلاعات به شکل یک لیست بکار برده میشود
reflex یک برنامه تحلیلی پایگاه داده که برای ایجاد و کنترل اطلاعات به شکل یک لیست بکار برده میشود
antihistamine موادی که برای درمان حساسیت بکار رفته و باعث خنثی کردن اثر هیستامین دربافت ها می شوند
carbon seal وسیلهای مقاوم در برابرگرما که در موتورهای توربینی برای جلوگیری ازخروج یا نشت روغن ازمحفظه یاتاقان بکار میرود
amalgams الیاژ جیوه باچند فلز دیگرکه برای پرکردن دندان و ایینه سازی بکار میرود ترکیب مخلوط
stair stepping روشی که در نمایشهای تصویری برای نمایش خط رسم شده در زاویهای به غیر از 54 درجه افقی یاعمودی بکار می رود
amalgam الیاژ جیوه باچند فلز دیگرکه برای پرکردن دندان و ایینه سازی بکار میرود ترکیب مخلوط
compressor bleed air هوایی که از قسمت کمپرسورموتور توربینی برای جلوگیری از واماندگی و یابرای بکار اندازی بعضی متعلقات گرفته میشود
plaiting [نوعی گیس بافی برای اتمام ریشه ها، در این روش که برای اتمام ریشه های فرش بکار می رود، جای آزاد گذاشتن نخ های چله آنرا بصورت اریبی دوتا دوتا یا بیشتر از لابلای یکدیگر رد کرده و نخ ها بسته به نظر آید.]
differential spoilers اسپویلرهای روی بال که بعنوان سطوح کنترل اولیه وثانویه برای حرکت حول محور طولی بکار میروند
shed stick چوب هاف [چوبی است نازک تر از کوجی که برای جدا کردن تارها در موقع عبور دادن پود بکار می رود.]
doolie تخت روان هندی که بردوش میبرند
puncuation نشان گذاری نقطه و نشان هایی که برای بخش ها بکار میرود
jute کنف هندی الیاف کنف که برای گونی بافی بکار میرود
source computer کامپیوتری که برای ترجمه یک برنامه منبع به برنامه مقصود بکار می رود
pl/m زبان برنامه نویسی که برای برنامه ریزی کردن ریزکامپیوترها بکار می رود
paduasoy پارچه ابریشمی راه راه وبادوام که درسده هیجدهم برای جامه بکار می بردند
zone bits بیتهای مخصوصی که درکنار بیتهای عددی برای نمایش کاراکترهای الفبایی بکار میروند
ebcdic کد کامپیوتربرای نشان دادن یک الگوی خاص از هشت بیت باینری یک کد 8 بیتی که برای نمایش اطلاعات در کامپیوتر مدرن بکار برده میشود
anti blush tinner ماده رقیق کننده ایکه به کندی خشک میشود و در شرایط رطوبت زیاد برای جلوگیری از التهاب لعاب روی سطح بکار میرود
acrylic lacquer لاک های اکریلیک که دارای حلال های بسیار فرار بوده و برای پرداخت سطح هواپیما بکار میرود
mopped چوبی که کهنه یا پشم بر سران می پیچند ومانند جاروبکار میبرند
bread-boards تختهای که روی آن خمیر را ورز میدهند و نان را با چاقو میبرند
mopping چوبی که کهنه یا پشم بر سران می پیچند ومانند جاروبکار میبرند
bread-board تختهای که روی آن خمیر را ورز میدهند و نان را با چاقو میبرند
mop چوبی که کهنه یا پشم بر سران می پیچند ومانند جاروبکار میبرند
mops چوبی که کهنه یا پشم بر سران می پیچند ومانند جاروبکار میبرند
Santa Claus شخص موهومی که کودکان گمان میبرند درشب عیدمیلادمسیح میاید
reset key کلیدی روی یک صفحه کامپیوتر که معمولا برای برگرداندن قسمتهای یک کامپیوتر به حالت قبل از اجرا شدن برنامه بکار می رود
res ipsa loquitur این عبارت در دعاوی مربوط به جرم ناشی از بی احتیاطی و درحالاتی بکار می رود که برای اثبات بی احتیاطی هیچ دلیلی لازم نباشد
mask یک کلمه ماشینی حاوی الگوئی از بیت ها بایت ها یاکاراکترها که برای استخراج یا گزینش قسمت هایی ازکلمات ماشینی دیگر بکار برده میشود
masks یک کلمه ماشینی حاوی الگوئی از بیت ها بایت ها یاکاراکترها که برای استخراج یا گزینش قسمت هایی ازکلمات ماشینی دیگر بکار برده میشود
derived demand تقاضابرای یک عامل تولید که خوداز تقاضا برای کالایی که ان عامل تولید در ان بکار میرودناشی میشود .
aluminum wool رشتههای تکه تکه الومینوم که برای رفع زنگ زدگی وخوردگی و نیز جلادادن وصیقل دادن خراشهای جزئی روی ورقه ها یا لولههای الومینیومی بکار میرود
expansion slots شکاف ها یا فضاهای خالی درون کامپیوتر اصلی برای اتصال تخته مدارهای کوچک به تخته مدار اصلی بکار می روند
gig ماشین خارزنی [این وسیله برای یکنواخت کردن سطح پرزها و گرفتن ذرات از سطح بافت بکار می رود و در صنعت فرش ماشینی و بعضی منسوجات کاربرد دارد.]
dictatorship of proletariat اصطلاحی است که بوسیله کارل مارکس برای توصیف مرحلهای از سوسیالیسم بکار برده شد .در این مرحله طبقه بورژوا یا سرمایه داران قدرت را از دست می دهند و کارگران قدرت را دراختیار می گیرند .
solution محلول
dilution محلول
antifreezing solution محلول ضد یخ
solution حل محلول
solutions محلول
solvable محلول
solutions حل محلول
saddle cover رو زینی [اینگونه بافته ها بصورت قالیچه یا پتو در قدیم بیشتر رواج داشت و اکنون نیز در بعضی عشایر جهت استفاده شخصی بافته شده و برای تزئین روی اسب و پوشش زین بکار می رود.]
battery solution محلول باتری
alkaline solution محلول قلیایی
buffer solution محلول بافر
ammonia محلول امونیاک
standard solution محلول استاندارد
saline محلول نمک
normal solution محلول نرمال
cutting solution محلول برش
water glass شیشه محلول
acid soluble محلول در اسید
caustic solution محلول سوزاور
soluble حل شدنی محلول
dissolved solids مواد محلول
soild solution محلول جامد
stock solution محلول ذخیره
benedict's solution محلول بندیکت
solid solution محلول جامد
soap solution محلول صابون
solvate ماده محلول
pseudosolution شبه محلول
ammonia water محلول امونیاکی
ideal solution محلول ایده ال
buffer محلول تامپون
emulsoid محلول سریشمی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com