English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (17 milliseconds)
English Persian
bock یکنوع چرم پوست گوسفند که برای صحافی بکار میرود تیماج
Other Matches
skiver چرم نازک شده پوست گوسفند تیماج صحافی وغیره
balbriggan یکنوع پارچهء نخی که برای زیرپوش بکار میرود
fucus رنگی که برای زیبایی پوست بکار میرود
wisha برای بیان تعجب فراوان بکار میرود
bathometer دستگاهی که برای تعیین عمق اب بکار میرود
blacktop موادی که برای اسفالت خیابان بکار میرود
boring tubes لوله هایی که برای حفاری بکار میرود
hypodermic syringe کوچکی که برای تزریقات تحت جلدی بکار میرود
gasogene مادهای که برای ساختن اب گاز دار بکار میرود
flag stones تخته سنگهایی که برای سنگ فرش بکار میرود
aquaplane قطعهء چوبی که برای اسکی ابی بکار میرود
inoculum مادهای که برای مایه کوبی وتلقیح بکار میرود
stop bath ابگونه اسیدی که برای تثبیت عکس وفیلم بکار میرود
bow compass نوعی پرگار که برای رسم دایرههای کوچک بکار میرود
poetaster is pejorative word شاعرک واژه ایست که برای تحقیر شاعر بکار میرود
laniard طناب کوتاهی که برای نگاه داشتن چیزی بکار میرود
windlass ماشین هایی که برای کشیدن یا بالا اوردن اب بکار میرود
serinette ارغنوان کوچک دستی که برای سروداموزی به پرندگان بکار میرود
windlasses ماشین هایی که برای کشیدن یا بالا اوردن اب بکار میرود
roller bandage نوار دراز پیچیده که برای زخم بندی بکار میرود
chuck جوجه مرغ تکان صدایی که برای راندن حیوان بکار میرود
chucked جوجه مرغ تکان صدایی که برای راندن حیوان بکار میرود
hundreds and thousands یکجور شیرینی که مانند است به ساچمه و برای ارایش بکار میرود
dry pack مخلوطی از سیمان و ماسه که برای مرمت ترکهای بتن بکار میرود
calliper نوعی پرگار که برای اندازه گیری ضخامت یا قطراجسام بکار میرود
chucks جوجه مرغ تکان صدایی که برای راندن حیوان بکار میرود
caliper نوعی پرگار که برای اندازه گیری ضخامت یا قطراجسام بکار میرود
splint نوار یا تراشه ایکه برای بستن استخوان شکسته بکار میرود
gluteus یکی از سه عضله سرینی که برای حرکت دادن ران بکار میرود
coffin جعبه ایست که برای عملیات تنبوشه گذاری در ماسه سیال بکار میرود
bolstered کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود
langrel اهن پارهای که برای خراب کردن بادبان و اسباب کشتی بکار میرود
bolsters کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود
vibrators منبع مکانیکی تولید نوسانات سینوسی که اغلب برای تست بکار میرود
coffins جعبه ایست که برای عملیات تنبوشه گذاری در ماسه سیال بکار میرود
langridge اهن پارهای که برای خراب کردن بادبان و اسباب کشتی بکار میرود
langrage اهن پارهای که برای خراب کردن بادبان و اسباب کشتی بکار میرود
bolster کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود
land plaster صخره گچی فریفی که بعنوان کود برای اصلاح خاک بکار میرود
monochord الت یک سیمه که برای نمایش نسبت میان صداهای موسیقی بکار میرود
vibrator منبع مکانیکی تولید نوسانات سینوسی که اغلب برای تست بکار میرود
leno یکجور تور یا گارس که برای پوشش و ارایش کلاه و پرده بکار میرود
characters یکی از نمادهای مقدماتی که برای بیان اطلاعات بصورت مجزا یا ترکیبی بکار میرود
character یکی از نمادهای مقدماتی که برای بیان اطلاعات بصورت مجزا یا ترکیبی بکار میرود
hyphens برای نشان دادن وقفه یاتردید یا لکنت زبان دررمان ها بکار میرود مثل ah-ah و غیره
hyphen برای نشان دادن وقفه یاتردید یا لکنت زبان دررمان ها بکار میرود مثل ah-ah و غیره
opalite ترکیبی که دارای رنگهای مختلف بوده و برای براق کردن نمای اجری بکار میرود
carbon seal وسیلهای مقاوم در برابرگرما که در موتورهای توربینی برای جلوگیری ازخروج یا نشت روغن ازمحفظه یاتاقان بکار میرود
amalgam الیاژ جیوه باچند فلز دیگرکه برای پرکردن دندان و ایینه سازی بکار میرود ترکیب مخلوط
amalgams الیاژ جیوه باچند فلز دیگرکه برای پرکردن دندان و ایینه سازی بکار میرود ترکیب مخلوط
kid leather پوست بزغاله تیماج
kipskin تیماج پوست گوساله یابره
puncuation نشان گذاری نقطه و نشان هایی که برای بخش ها بکار میرود
jute کنف هندی الیاف کنف که برای گونی بافی بکار میرود
law calf پوست گوساله رنگ نشده که برای جلد کتابهای قانون بکار می برند
anti blush tinner ماده رقیق کننده ایکه به کندی خشک میشود و در شرایط رطوبت زیاد برای جلوگیری از التهاب لعاب روی سطح بکار میرود
acrylic lacquer لاک های اکریلیک که دارای حلال های بسیار فرار بوده و برای پرداخت سطح هواپیما بکار میرود
aluminum wool رشتههای تکه تکه الومینوم که برای رفع زنگ زدگی وخوردگی و نیز جلادادن وصیقل دادن خراشهای جزئی روی ورقه ها یا لولههای الومینیومی بکار میرود
sheepskin پوست گوسفند
sheep skin پوست گوسفند
krimmer پوست گوسفند خاکستری
chamois چرم بسیارنازک از پوست گوسفند و بز و گوزن
fleshing تنگ اشغال گوسفند در موقع پوست کنی
apostrophe که درموارد زیر بکار میرود
apostrophes که درموارد زیر بکار میرود
studs زائدهائی که در میلههای گرد بکار میرود
lakh سدهزار در شممردن روییه بکار میرود
lampron چراغ فیتلهای که درچراغانی بکار میرود
fuller's earth خاکی که درصافی اب وغیره بکار میرود
crosse چوگان پهنی که دربازی گلف بکار میرود
bay leaf برگ خشک برگبو که دراشپزی بکار میرود
baby siphon سیفون کمکی که در هوابند ابی بکار میرود
baseboard چوب یا تختهای که بعنوان ستون یا پایه بکار میرود
aniseed تخم بادیان رومی که بصورت ادویه بکار میرود
nuggar بکجور کرجی بزرگ که دررودخانه نیل بکار میرود
property master متصدی اثاثیهای که در روی صفحه نمایش بکار میرود
propety man متصدی اثاثیهای که در روی صفحه نمایش بکار میرود
Molotov cocktail بطری محتوی مواد منفجره که بجای نارنجک بکار میرود
in flagrante delicto شی یا واقعیتی که به عنوان شواهد قطعی به جرم بکار میرود [قانون]
the smoking gun شی یا واقعیتی که به عنوان شواهد قطعی به جرم بکار میرود [قانون]
manrope طناب کنار نردبان که بجای نرده یا دستگیره بکار میرود
mashy نام یکی از چوگانهای اهنی که در بازی گلف بکار میرود
kelvin tube لوله کلوین که جهت اندازه گیری عمق اب بکار میرود
thyratron پریود تخلیه که بعنوان سویچ رله یا ژنراتور بکار میرود
Molotov cocktails بطری محتوی مواد منفجره که بجای نارنجک بکار میرود
toluene مایع قابل اشتعالی که به عنوان حلال و رقیق کننده بکار میرود
goggles عینکی که اطرافش پوشیده شده وبرای محافظت چشم بکار میرود
jelutong ماده رزینی درخت شاهدانه ک ه بجای صمغ ادامس بکار میرود
distemper ترکیبی از گچ اب چسب و موادرنگی که در رنگ کردن داخل اطاقها بکار میرود
nitrobenzene ابگونهای که بوی روغن بادام تلخ میدهدو درساختن رنگهای جوهری بکار میرود
rollpin پینی متشکل از طومارهای فنرهای پیچیده فولادی که به عنوان محور لولا بکار میرود
hi فریاد خوش امد مثل هالو وچطوری و همچنین بجای اهای بکار میرود
cellulose acetate ترموپلاستیکی متشکل ازسلولز و اسیداستیک که درابریشمهای مصنوعی فیلم لاک الکل و غیره بکار میرود
steeve خفت کردن میلهای که نوک ان قلابی داردوبرای ازمایش محتویات عدل پنبه وامثال ان بکار میرود سیخک
game theory این نظریه اغلب در تحلیل کردار انحصارچند جانبه بکار میرود واستراتژیهای مختلف را موردبررسی قرار میدهد
kevel چوب یکنوع تیشه برای سنگ تراشی
pitot pressure فشار برخورد هوا که به منظور اندازه گیری سرعت هوا بکار میرود
Baa! بع! [صدای گوسفند دادن برای جلب توجه]
design stress resultant تلاشی که در محاسبات بکار میرود وبرابر است با حاصلضرب تلاش در ضریب تشدید یادرصورت لزوم ضریب تصغیر
sheepwalk مرتع گوسفند چراگاه گوسفند
down پر دراوردن جوجه پرندگان پرهای ریزی که برای متکابکار میرود
dental floss نخی که برای پاک کردن فواصل بین دندانهابکار میرود
drier ترکیباتی از فلزات که برای تسریع در خشک شدن رنگهابکار میرود
future promissory زمان اینده التزامی که برای اول شخص will و برای شخص دوم shall بکار می برند
false work تکیه گاههای موقت که برای قابل بندی بتن یا داربستهابکار میرود
froe ابزاری شبیه گوه که برای شکاف تخته والوار بار میرود
stepper چیزی که برای پله بکار می رود
it is of no use to us بکار ما یا بدرد ما نمیخورد سودی برای ما ندارد
polyonymy بکار بردن چند نام برای یک چیز
applied برای هدف معین بکار رفته کاربسته
software mointor برنامهای که برای اهداف سنجش بکار می رود
pulsatilla شیره شقایق که برای دارو بکار می رود
polyonging بکار بردن چند نام برای یک چیز
object computer OB بکار می رودکامپیوتری که برای اجرای یک برنامه ECT
white line خط سفیدی که برای تمایز وتشخیص بکار رود
excipient مادهای که برای جذب یاترقیق داروئی بکار برند
boast : خرده الماسی که برای شیشه بری بکار رود
muller سنگی که برای ساییدن دارو یا رنگ بکار میبرند
listerine یکجور محلول که برای پلشت بری بکار میبرند
boasts : خرده الماسی که برای شیشه بری بکار رود
boasted : خرده الماسی که برای شیشه بری بکار رود
cullet خرده شیشهای که برای خمیرشیشه گری بکار می رود
wet blanket پتوی خیسی که برای خاموش کردن اتش بکار رود
wet blankets پتوی خیسی که برای خاموش کردن اتش بکار رود
buff stick بدان پیچیده است و برای پرداخت کردن بکار میبرند
check sum جمع ارقام یا بیت ها که برای اهداف ازمایشی بکار می رود
wetting مایعی که برای تر ساختن یاخمیر کردن چیزی بکار رود
court plume پرهای شتر مرغ که برای ارایش درموی سر بکار برند
nixie tube یک لامپ خلاء که برای نمایش اعداد ناخوانا بکار می رود
gibberish اصطلاحی که برای بیان لازم نبودن داده بکار می رود
calves تیماج
calf تیماج
calf skin تیماج
roans تیماج
kid skin تیماج
roan تیماج
goats تیماج
goat تیماج
goat leather تیماج
calfskin تیماج
husking دوستان وهمسایگان برای پوست کندن ذرت
sunscreen کرم پوست برای جلوگیری از آفتاب زدگی
sunscreens کرم پوست برای جلوگیری از آفتاب زدگی
nundinal letter حرفی برای نامیدن هریک ازهشت روز بازار بکار میرفت
power house building ساختمانهائی که برای نصب ونگهداری تجهیزات نیروی برق بکار می روند
z 0 یک تراشه پردازنده 8 بیتی که به عنوان مبنایی برای ریزکامپیوترها بکار می رود
slander درCL این کلمه تنها برای افترای شفاهی بکار می رود
decking تخته هائیکه برای قالب بندی دالهای بتنی بکار میروند
slandering درCL این کلمه تنها برای افترای شفاهی بکار می رود
slanders درCL این کلمه تنها برای افترای شفاهی بکار می رود
slandered درCL این کلمه تنها برای افترای شفاهی بکار می رود
additions رکوردی که برای بهنگام سازی رکورد اصلی فایل بکار می رود
winch پیچ هرنوع ماشین یا دستگاهی که برای کشیدن بکار رود هندل
winches پیچ هرنوع ماشین یا دستگاهی که برای کشیدن بکار رود هندل
winching پیچ هرنوع ماشین یا دستگاهی که برای کشیدن بکار رود هندل
winched پیچ هرنوع ماشین یا دستگاهی که برای کشیدن بکار رود هندل
addition رکوردی که برای بهنگام سازی رکورد اصلی فایل بکار می رود
dipsticks میله یا چوبی که برای اندازه گیری عمق چیزی بکار می رود
dipstick میله یا چوبی که برای اندازه گیری عمق چیزی بکار می رود
moroccoleather تیماج فرنگی
forel یکجور پوست که برای جلدکردن دفترهای حساب بکارمیرود
forrel یکجور پوست که برای جلدکردن دفترهای حساب بکارمیرود
putty powder گرد قلع و سرب که برای پاک کردن شیشه و فلز بکار می برند
malines تور فریف ابریشمی و اهاردارکه برای لباس وکلاه زنانه بکار میبرند
prunella پارچه پشمی که برای رویه کفش بکار میرودوپیشتربرای ردای وکیلان است
vegetable oil روغنهای نباتی که تا قبل ازسال 5391 برای روغنکاری بکار میرفته اند
junk ریسمان پاره که برای بافتن بور یا درست کردن پوشال بکار می رود
jeweller's putty گرد قلع و سرب که برای پاک کردن شیشه و فلز بکار می برند
mezereum پوست ماذریون که در داروسازی برای اوردن خوی و پیشاب میدهند
Use this command to send the output to a file instead of to the screen. برای فرستادن بازده به یک فایل بجای به صفحه نمایش این دستور را بکار ببرید.
gabion سبد استوانه شکل بدون ته که از خاک پر کرده و برای جان پناه بکار میبرند
yoke قسمتی از سیستم انحراف پرتوالکترونی که برای ادرس دهی یک نمایش تصویری بکار می رود
revenue cutter کشتی مسلح دولتی که برای جلوگیری ازقاچاق واجرای قوانین مالیاتی بکار رود
linstock چوب نوک تیزی که برای اتش زدن فتیله توپهای قدیمی بکار میرفته
framebuffer یک قطعه مخصوص و مشخص از حافظه دیجیتالی که برای ذخیره یک تصویر کامپیوتری بکار می رود
strobe سیگنالی که برای اغاز انتقال داده میان یک دستگاه جانبی وکامپیوتر بکار می رود
cyaniding عملیات حرارتی که برای سخت کردن پوسته الیاژهای اهن دار بکار می رود
head load control روش الکتریکی که برای سوارکردن نوک ها روی وسیله پیش از خواندن یا نوشتن بکار می رود
gpss زبان برنامه نویسی مسئله گرا برای توسعه سیستمهای شبیه سازی بکار می رود
collator ماشینی که برای تلفیق و ادغام مجموعه کارتها یا سایر اسناد در یک رشته متوالی بکار می رود
diptych دولوحی که باهم بوسیله لولایی متصل شده و برای نوشتن بکار می رفته و تاه میشده
algol یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که برای کدگذاری مسائل ریاضی وعددی بکار می رود
sealsking نوار پوست سگ ماهی زیرچوب اسکی تورینگ برای جلوگیری از سر خوردن بعقب
reflexes یک برنامه تحلیلی پایگاه داده که برای ایجاد و کنترل اطلاعات به شکل یک لیست بکار برده میشود
antihistamine موادی که برای درمان حساسیت بکار رفته و باعث خنثی کردن اثر هیستامین دربافت ها می شوند
scripsit بسته نرم افزاری که برای پردازش کلمه روی سیستمهای ریزکامپیوتر 08shackTRS- radio بکار می رود
reflex یک برنامه تحلیلی پایگاه داده که برای ایجاد و کنترل اطلاعات به شکل یک لیست بکار برده میشود
bindery موسسه صحافی
offset حاشیه صحافی
bookbindery کارخانه صحافی
in sheets صحافی نشده
binding انقیاد صحافی
in quires صحافی نشده
bindings انقیاد صحافی
bookbinding صحافی کتاب
offsetting حاشیه صحافی
compressor bleed air هوایی که از قسمت کمپرسورموتور توربینی برای جلوگیری از واماندگی و یابرای بکار اندازی بعضی متعلقات گرفته میشود
stair stepping روشی که در نمایشهای تصویری برای نمایش خط رسم شده در زاویهای به غیر از 54 درجه افقی یاعمودی بکار می رود
plaiting [نوعی گیس بافی برای اتمام ریشه ها، در این روش که برای اتمام ریشه های فرش بکار می رود، جای آزاد گذاشتن نخ های چله آنرا بصورت اریبی دوتا دوتا یا بیشتر از لابلای یکدیگر رد کرده و نخ ها بسته به نظر آید.]
bibliopegy هنر صحافی کتب
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com