English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (15 milliseconds)
English Persian
Full phrase not found.
Full phrase Google translation result
Search result with all words
surge یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
surged یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
surges یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
Other Matches
voltage surge protector محافظ تغییر ولتاژ ناگهانی
surging تغییر ناگهانی و موقتی ولتاژبا جریان در یک مدار
surge protector محافظ تغییر ناگهانی ولتاژ محافظ نوسان برق
non return to zero سیستم ارسال سیگنال که ولتاژ مثبت نشان دهنده یک عدد دودویی و ولتاژ منفی عدد دیگر باشد. نمایش عدد دودویی که سیگنال در آن وقتی وضعیت داده تغییر میکند تغییر کند و پس از هر بیت داده به ولتاژ صفر برنگردد
fet وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
amp واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
amps واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
ampere واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
hangover تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
hangovers تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
transient موج ناگهانی در ولتاژ
transients موج ناگهانی در ولتاژ
impedance voltage ولتاژ اتصال کوتاه
impedance drop ولتاژ اتصال کوتاه
unstart انفجاری جریان صحیح هوا داخل ورودی مافوق صوت موتورمکنده هوا که بطور بارزی باپیدایش ناگهانی موجهای ضربهای و معکوس شدن انی جریان همراه است
pulsed دوره کوتاه سطح ولتاژ
pulse دوره کوتاه سطح ولتاژ
impedance voltage test ازمایش ولتاژ اتصال کوتاه
transients باس ولتاژ خیلی کوتاه در یک لحظه
pulse اعمال ولتاژ با دوره کوتاه به یک مدار
transient باس ولتاژ خیلی کوتاه در یک لحظه
spike پالس ولتاژ بسیار کوتاه مدت
pulsed اعمال ولتاژ با دوره کوتاه به یک مدار
forward current جریان ولتاژ مستقیم
inverse current جریان ولتاژ معکوس
switcheroo تغییر ناگهانی
peripeteia تغییر ناگهانی
spike ولتاژ گذرای کوتاه مدت و نوک تیز
overshift تغییر محل ناگهانی
storm تغییر ناگهانی هوا
stormed تغییر ناگهانی هوا
storming تغییر ناگهانی هوا
storms تغییر ناگهانی هوا
whims وهم تغییر ناگهانی
whim وهم تغییر ناگهانی
quirk خصوصیات تغییر ناگهانی
quirks خصوصیات تغییر ناگهانی
coup detat تغییر ناگهانی درحکومت
grid voltage swing تغییر یا نوسان ولتاژ شبکه
grid sweep تغییر یا نوسان ولتاژ شبکه
inductive d.c. voltage drop افت ولتاژ جریان دائم القائی
revulsion تغییر ناگهانی عمل کشیدن
straddle trench خندق یا نوعی سنگر عمیق خطی کوتاه که معمولا برای تهیه مستراح اردوگاهی مورد استفاده قرار می گیرد
turn پیچ تغییر سمت ناگهانی اسکیت
turns پیچ تغییر سمت ناگهانی اسکیت
diamonds شکل موجهای ضربهای که معمولا در جریان خروجی راکتها بصورت لوزیهای پشت سر هم قابل مشاهده است
base band ارسال داده با تغییر مسط ح ولتاژ در مسیر اتصال
baseband ارسال داده با تغییر مسط ح ولتاژ در مسیر اتصال
clear air turbulence اشفتگی در اسمان فاقد ابر که معمولا در ارتفاعات بالا وهمراه با تغییر سرعت درنزدیکی مسیر خروج گازهامیباشد
powered جعبه مستقل که برای مدار ولتاژ و جریان فراهم میکند
power جعبه مستقل که برای مدار ولتاژ و جریان فراهم میکند
powering جعبه مستقل که برای مدار ولتاژ و جریان فراهم میکند
powers جعبه مستقل که برای مدار ولتاژ و جریان فراهم میکند
ground loop تغییر ناگهانی جهت حرکت هواپیما با ارابه فرود
circuit وسیلهای که ولتاژ یا جریان یا امیدانس یا سیگنال یک مدار را اندازه گیری میکند
circuits وسیلهای که ولتاژ یا جریان یا امیدانس یا سیگنال یک مدار را اندازه گیری میکند
instantaneous short circuit current جریان اتصال کوتاه لحظهای
instantaneous short circuit current جریان اتصال کوتاه ضربهای
voltages وسیلهای که ولتاژ خروجی درست میکند در صورتی مقدار ورودی ها تغییر کند
voltage وسیلهای که ولتاژ خروجی درست میکند در صورتی مقدار ورودی ها تغییر کند
initial alternating short circuit curren جریان متناوب اتصال کوتاه ضربهای
current displacement تغییر جریان
volt واحد SI توان الکتریکی که به عنوان ولتاژ یک مقاومت یک اهمی که جریان یک آمپر از آن می گذرد و تعریف میشود
volts واحد SI توان الکتریکی که به عنوان ولتاژ یک مقاومت یک اهمی که جریان یک آمپر از آن می گذرد و تعریف میشود
night effect تاثیرات تغییر جریان مغناطیسی در شب
rheological <adj.> علم مطالعه تغییر شکل و جریان ماده
change of leg وادار کردن اسب به تغییر پادر چهارنعل کوتاه
maximum asymmetric three phase current short-circuit جریان اتصال کوتاه ضربهای سه فازه
rheology علم جریان و تغییر شکل ماده
critical raynold's number عددی رینولدی که در ان تغییرات قابل توجهی از قبیل تبدیل جریان اشفته یا کاهش ناگهانی پسا صورت میگیرد
power واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
powered واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
powers واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
powering واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
ohm's law جریان در یک مدار با ولتاژ نسبت مستقیم وبا مقاومت نسبت عکس دارد
commutation تغییر جهت پی در پی جریان در سیم پیچهای دستگاههای الکتریکی
currents جریان الکتریکی که مقدار آن به صورت سینوس تغییر میکند
current جریان الکتریکی که مقدار آن به صورت سینوس تغییر میکند
varistor مقاومت نیمه هادی با دوالکترود که مقاومت ان به نسبت عکس ولتاژ در هرجهت تغییر میکند
velocity gradiant میزان تغییر سرعت سیال درواحد مسافت عمود بر خط جریان
PSU مدار الکتریکی که حاوی ولتاژ مستقیم است و نیز سطح دلتادی از منبع جریان به سایر مدارهای الکتریکی
alternating current جریان الکتریکی که مقدار آن در زمان به ترتیب تغییر میکند و به صورت سینوسی است
line voltage ولتاژ خطی ولتاژ زنجیرشده ولتاژ خط
magnetometer مغناطیس سنج دریایی دستگاه ولت سنج دستگاه تعیین ولتاژ جریان
transmission که پاس ولتاژ و ولتاژ صفر توسط اعداد دو دویی نشان داده می شوند
unipolar که پاس ولتاژ مثبت و ولتاژ صفر با اعداد دودویی نشان داده می شوند
transmissions که پاس ولتاژ و ولتاژ صفر توسط اعداد دو دویی نشان داده می شوند
watt واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
watts واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
marking current جریان نشان دهنده مسیرعبور جریان الکتریسیته جریان مشخص کننده مدار
ambivalence توجه ناگهانی و دلسردی ناگهانی نسبت بشخص یاچیزی
nose dive شیرجه ناگهانی در هواپیما تنزل ناگهانی قیمت
voltage regulator تنظیم کننده ولتاژ نافم ولتاژ
flurry اشفتن طوفان ناگهانی باریدن ناگهانی
flurries اشفتن طوفان ناگهانی باریدن ناگهانی
voltage balance موازنه ولتاژ تعادل ولتاژ
leakage current جریان خطا جریان خزنده جریان پراکندگی
spurt جهش ناگهانی پرتاب ناگهانی
spurted جهش ناگهانی پرتاب ناگهانی
spurts جهش ناگهانی پرتاب ناگهانی
spurting جهش ناگهانی پرتاب ناگهانی
critical grid current جریان احتراق شبکه ولتاژ احتراق شبکه
electrically قطعه حافظه فقط خواندنی که مختوای آن با اعمال ولتاژ خاص به سوزن نوشتن فایل برنامه ریزی است و توسط نور یا ولتاژ مخصوص قابل پاک شدن است
blast منفجر شدن بوق کوتاه سوت کوتاه
short lunge نوعی سخمه کوتاه یا ضربه کوتاه در جنگ
blasts منفجر شدن بوق کوتاه سوت کوتاه
piezoelectric ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند
negative true logic سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
flow سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flows سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
all mains receiver گیرنده جریان دائم و جریان متناوب رادیوی برق و باطری
flowed سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
push pull وابسته بدولوله الکترونی که جریان برق در انها دردوجهت متضاد جریان یابد
room circuit جریان الکتریکی که دردستگاههای رمزکردن وکشف مورد استفاده میباشد جریان دستگاه رمز
currents جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
invert جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
current جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
inverts جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
inverting جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
end strings نخهای قابل تغییر کیسه لاکراس برای تغییر عمق ان
unclocked مدار الکترونیکی یا فلیپ فلاپ که با تغییر ورودی وضعیتش تغییر میکند و نه با سیگنال ساعت
transition عبور تغییر از یک حالت بحالت دیگر مرحله تغییر
transitions عبور تغییر از یک حالت بحالت دیگر مرحله تغییر
heterodyne ترکیب دو جریان متناوب برای تولید جریانی با فرکانسی برابر مجموع یا تفاضل فرکانس دو جریان مزبور
genemotor مبدل جریان دائم به جریان دوار دیناموتور
income effect اثر درامدی تغییر در مقدارتقاضای کالا در نتیجه تغییردرامد واقعی بدون تغییر درقیمتهای نسبی کالاها
vary تغییر دادن تغییر کردن اختلاف داشتن
varies تغییر دادن تغییر کردن اختلاف داشتن
pantywaist شلوار کوتاه بچگانه که به بالاتنه لباسش تکمه میشود شلوار کوتاه
shorthorn جانور شاخ کوتاه نژاد گاو شاخ کوتاه شمال انگلیس
constrictor گرفتگی در یک لوله یا جریان سیال که دارای سوراخ کوچکی میباشد و جریان معینی را در ازای هر واحداختلاف فشاراز خود عبورمیدهد
positive سیسم منط قی که در آن یک منط قی با سطح ولتاژ مثبت و صفر منط قی با سطح ولتاژ صفر یا منفی نشان داده میشود
counter current جریان مخالف دریایی جریان متضاد اب
induction current جریان القاء شده جریان تحریک
constant current جریان مستقیم جریان ثابت باطری
plastic تغییر پذیر قابل تحول و تغییر
as a rule معمولا
ordinarily معمولا"
piped معمولا
pipe معمولا
usu معمولا
usually معمولا
normally معمولا"
in an ordinary way معمولا
generally معمولا
runoff coefficient ضریب جریان که برابراست باارتفاع اب جریان یافته درزمین به ارتفاع بارندگی این ضریب کوچکتر از واحدمیباشد
reynold's number این عددنشاندهنده رژیم جریان است یعنی اگر این عدد کمتراز 032باشد جریان متلاطم میباشد
short quard سخمه گارد کوتاه در جنگ سرنیزه سخمه کوتاه
current flow سیلان جریان فلوی جریان
current compensation کمپنزاسیون جریان تعدیل جریان
parasitic current جریان نشتی جریان خارجی
three phase current جریان سه فاز جریان دوار
variable area nozzle نازل پیش برندهای که مساحت سطح مقطع ان برای سازگار شدن با تغییر سرعت و کارکرد سیستم پس سوز یاتغییر فشار اتمسفر یا محیط تغییر میکند
one for one معمولا اسمبلر
change over تغییر روش تغییر رویه
changed تغییر کردن تغییر دادن
change تغییر کردن تغییر دادن
changes تغییر کردن تغییر دادن
changing تغییر کردن تغییر دادن
halts معمولا با روشهای خارجی
as a rule <idiom> معمولا ،طبق عادت
normally open contact اتصال معمولا باز
phosphor معمولا اشعه الکترونی
four address instruction معمولا: محل دو عملوند
at large به طور کلی [معمولا]
halt معمولا با روشهای خارجی
halted معمولا با روشهای خارجی
application معمولا به صورت نوشته
applications معمولا به صورت نوشته
normally closed contact اتصال معمولا بسته
gulp گروهی از کلمات معمولا دو بایت
gulped گروهی از کلمات معمولا دو بایت
gulping گروهی از کلمات معمولا دو بایت
prints معمولا با معیار نقط ه در اینچ
printed معمولا با معیار نقط ه در اینچ
gulps گروهی از کلمات معمولا دو بایت
normal معمولا یا آنچه به ترتیب رخ دهد
hand-out <idiom> پاداش ،معمولا از طرف دولت
bezant پولک گردی که معمولا از طلااست
print معمولا با معیار نقط ه در اینچ
gresham's law پول بد پول خوب را از جریان خارج میکند از دو نوع پول با ارزش قانونی یکسان انکه پشتوانه اش طلاست در جریان می ماند
idle current meter دستگاه اندازه گیری جریان کور امپرمتر جریان کور
circuitry شدت جریان برق اجزاء ترکیب کننده جریان برق
cleanup توپزن چهارم که معمولا قوی است
home که معمولا در بالا سمت چپ قرار دارد
to pass go orrun current معمولا مورد قبول واقع شدن
products customarily found in a pharmacy کالاهایی که معمولا در داروخانه بفروش می روند
homes که معمولا در بالا سمت چپ قرار دارد
applying تقاضا برای چیزی معمولا به صورت نوشته
apply تقاضا برای چیزی معمولا به صورت نوشته
applies تقاضا برای چیزی معمولا به صورت نوشته
ultra high magnetic field معمولا میدان مغناطیسی باشغت بیش از 001ک
burn up <idiom> کاملا سوختن (معمولا برای چیزهایی غیرازساختمان)
vortex ring state حالت کاری رتور اصلی رتورکرافت که در ان جهت جریان رتور در خلاف جریان نسبی قائم خارج دیسک رتور وتراست رتور میباشد
Guilt for poorly behaved children usually lies with the parents. بد رفتاری کودکان معمولا اشتباه از پدر و مادر است.
We do not usually go places that cost a lot of money. ما معمولا به جاهای گران قیمت گردش نمی کنیم.
wet weight وزن خالص مایعاتی که معمولا هنگام کارکردن وجوددارند
littleneck clam نوزاد حلزون خوراکی که معمولا خام خورده میشود
fm فرایند تغییر مقدار نشان داده شده توسط یک سیگنال ازطریق تغییر فرکانس سیگنال مدولاسیون فرکانس odulation
cycles تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com