Dictiornary-Farsi | یک چهارم پرده | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (11 milliseconds)

English	Persian
quater tone	یک چهارم پرده


Search result with all words

act ii Šscene iv	پرده دوم مجلس چهارم
Other Matches

biquadratic	قوه چهارم توان چهارم
membranaceous	دارای غشاء پرده پرده غشایی
three-quarters	سه چهارم
quarter note	نت یک چهارم
fourths	چهارم
fourth	چهارم
quadrature	یک چهارم
quarter	یک چهارم
three-quarter	سه چهارم
quadrant	یک چهارم
qyaternary	دوران چهارم
subdominant	نت چهارم موسیقی
airt	یک چهارم وسعت
pecks	یک چهارم بوشل
pecking	یک چهارم بوشل
pecked	یک چهارم بوشل
peck	یک چهارم بوشل
quartern	یک چهارم پینت
quarter final	یک چهارم نهایی
biquadrate	قوه چهارم
quarter-finals	یک چهارم نهایی
quarter-final	یک چهارم نهایی
quarter of an hour	یک چهارم سده
quarterfinal	یک چهارم نهایی
fourth dimension	بعد چهارم
diatessaron	فاصله یک چهارم
quartern	یک چهارم پوند
tone and semitone	پرده ونیم پرده
fourth estate	رکن چهارم مشروطیت
center of quarter circles	مرکز یک چهارم دایره ها
dee	حرف چهارم D نام
ring finger	انگشت چهارم دست چپ
ring fingers	انگشت چهارم دست چپ
fourth generation computer	کامپیوتر نسل چهارم
on the th prox	در روز چهارم ماه اینده
D, d (D's, d's)	حرف چهارم الفبای انگلیسی
quadrivium	سال چهارم دوره لیسانس
delta	حرف چهارم زبان یونانی
deltas	حرف چهارم زبان یونانی
d	حرف چهارم الفبای انگلیسی
tringle	چوب پرده میل پرده چوب دیرک
quarterfinal	دوره یک چهارم نهایی درمسابقات حذفی
April	ماه چهارم سال فرنگی اوریل
deep sleep	مراحل سوم و چهارم خواب [روانشناسی]
cleanup	توپزن چهارم که معمولا قوی است
X, x (X's, x's)	حرف بیستو چهارم الفبای انگلیسی
x	حرف بیست و چهارم الفبای انگلیسی
slow-wave sleep [SWS]	مراحل سوم و چهارم خواب [روانشناسی]
fastigium	راس قسمت فوقانی بطن چهارم
quarterfinalist	کسیکه در مسابقه یک چهارم نهایی شرکت میکند
quarter	یک چهارم زمان مسابقه قسمت عقبی کناره قایق
Georgian architecture	معماری جرجی [در زمان پادشاه جرج اول تا چهارم انگلستان]
milreis	سکه زرپرتقال که 4 شیلینگ وپنج ویک چهارم پنس ارزش دارد
transporting	لایه چهارم در مدل شبکه ISO/ OSI که حاوی اتصال و بررسی و کنترل های مط لوب کیفیت اتصالات است
transport	لایه چهارم در مدل شبکه ISO/ OSI که حاوی اتصال و بررسی و کنترل های مط لوب کیفیت اتصالات است
transports	لایه چهارم در مدل شبکه ISO/ OSI که حاوی اتصال و بررسی و کنترل های مط لوب کیفیت اتصالات است
transported	لایه چهارم در مدل شبکه ISO/ OSI که حاوی اتصال و بررسی و کنترل های مط لوب کیفیت اتصالات است
rood	مقیاس سطحی معادل یک چهارم جریب مقیاس طولی که درانگلستان 7 الی 8 یارد است
quadrant	ربع دایره یک چهارم طول قوس دایره
straightforwardly	بی پرده
door curtain	پرده در
door curtain	پرده
straight out	بی پرده
screened	پرده
blunts	بی پرده
veil	پرده
tympanon	پرده
veils	پرده
screening, screenings	پرده
pall	پرده
tympan	پرده
palled	پرده
blunting	بی پرده
palling	پرده
palls	پرده
bluntest	بی پرده
mantle	پرده
at the rear of the stage <adj.> <adv.>	در پس پرده
plain spoken	بی پرده
hangings	پرده
pecten	پرده
patagium	پرده
outspokenly	بی پرده
curtains	پرده
paintings	پرده
painting	پرده
mantles	پرده
purdah	پرده
bluntly	بی پرده
backstage	در پس پرده
screen	پرده
diaphragm	پرده
straight	بی پرده
straighter	بی پرده
straightest	بی پرده
pert	بی پرده
blind	پرده
straightforward	بی پرده
window shade	پرده
smokescreen	پرده
blinded	پرده
fin footed	پرده پا
free spoken	بی پرده
blinds	پرده
vane	پرده
vanes	پرده
screens	پرده
uninhibited	بی پرده
frank	بی پرده
franked	بی پرده
unreserved	بی پرده
franks	بی پرده
franking	بی پرده
velum	پرده
frankest	بی پرده
membranes	پرده
franker	بی پرده
membrane	پرده
blunt	بی پرده
blunter	بی پرده
blunted	بی پرده
diaphragms	پرده
endocardium	پرده درونی دل
half tone	نیم پرده
it is wrapt in mystery	در پرده است
grout curtain	پرده تزریق
curtain of fire	پرده اتش
endoderm	پرده درونی
glozing	پرده پوشی
marking panel	پرده شناسایی
curtain rod	چوب پرده
entracte	میان پرده
mediastinum	میان پرده
marking panel	پرده مخابرات
maidenhead	پرده بکارت
hymenoptera	پرده بالان
diaphrgam	میان پرده
he has a loose tongue	پرده در است
light screen	پرده نور
lambrequin	یا روی پرده
screening, screenings	پرده سینما
drumhead	پرده صماخ
deadlight	پرده کرکره
hymenopteral or terous	پرده بال
living picture	پرده نقاشی
brise-soleil	پرده افقی
brise-soleil	پرده عمودی
balustrata	پرده شبستان
veil nebula	سحابی پرده
tympanum	پرده گوش
tympanic membrane	پرده گوش
eardrum	پرده گوش
dorsel	پرده محراب
dossal	پرده محراب
dossel	پرده محراب
drapery panel	چین پرده ای
To draw the curtain .	پرده را کشیدن
straightaway	رک وبی پرده
steel facing membrane	پرده فولادی
smoke screen	پرده دود
silver screen	پرده سینما
signal panel	پرده مخابرات
say it frankly	بی پرده بگو
round unvarnished tale	سخن بی پرده
watertight facing	پرده اب بندی
pellicular	پرده دار
palmated	پرده دار
sun blind	پرده پنجره
the curtain falls	پرده میافتد
to draw the c. forth	پرده کشیدن
Shrouded in mystrey.	در پرده اسرار
A 4-cat play.	نمایش در 4 پرده
smokescreen	دود پرده
watertight diaphragm	پرده اب بندی
wanelength	طول پرده
veil nebula	ابری پرده
upholster	پرده زدن
unreserve	بی پرده گویی
tympanum	پرده گوش
tympanic membrane	پرده صماخ
to draw the c. forth	پرده افتادن
panel code	کد پرده مخابرات
shutter	پرده گذاشتن
membrane	پرده پوست
half-notes	نیم پرده
half-note	نیم پرده
curtains	پرده پوشش
screen	پرده سینما
eardrum	پرده صماخ
screen	پرده پوشش
screened	پرده سینما
fretted	پرده دار
screened	پرده پوشش
half note	نیم پرده
foreshortening	پرده ازروبرو
hymens	پرده بکارت
membranes	پرده پوست
panel	پرده مخابرات
panels	پرده مخابرات
filmed	پرده نازک