Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
Full phrase not found.
Full phrase Google translation result
Other Matches
e f t a (european free trade association
فنلاند که تعرفه گمرکی و سود بازرگانی را درمعاملات فیمابین خود ازمیان برداشته اند
e f t a (european free trade association
سوئد
e f t a (european free trade association
پرتقال دانمارک
e f t a (european free trade association
اتریش
e f t a (european free trade association
اتحادیه تجارت ازاد اروپا اتحادیه متشکل از کشورهای انگلستان
e f t a (european free trade association
سویس نروژ
european free trade association
A .T.F.E
national computer graphics association
انجمن ملی گرافیک کامپیوتری
manufacturers
سازنده
manufacturers
تولید کننده سازنده
manufacturers
صاحب کارخانه
manufacturers
تولید کننده
manufacturers' agent
نماینده تولیدکننده
manufacturers' agent
نماینده سازنده
European
فرنگی
European
اروپایی
European Union
[EU]
اتحادیه اروپا
European plug
پریزاروپایی
European rose
طرح گل رز اروپایی
[که نام دیگر آن همان گل فرنگ است.]
indo european
ارینی
indo european
هند و اروپایی
The town has a European look.
این شهر قیافه اروپایی دارد
european essembly
مجلس اروپا
european essembly
مجمع متشکل از اعضا منتخب پارلمانهای کشورهایی که در "جامعه نیروی اتمی اروپا" و"جامعه ذغالسنگ و فولاداروپا" و "جامعه اقتصادی اروپا" عضو هستند
european economic community
market common
european committee for standardization
کمیته اروپایی استاندار
european monetary agreement
موافقتنامه پولی اروپا موافقتنامه تنظیمی بین کشورهای عضو سازمان همکاری اقتصادی اروپا به منظور تسهیل و تنظیم روابط پولی متعاقدین
European Currency Unit
واحد پول اروپایی
western european union
لوگزامبورک هلند
western european union
اتحادیه اروپای غربی اتحادیه متشکل از انگلستان بلژیک فرانسه
European Currency Units
اک
European Currency Unit
سبد ارزی اروپا
western european union
ایتالیا المان غربی که در سال 5591 به وجود امدو بیشتر جنبه نظامی دارد
An Out line of European history .
کلیات تاریخ اروپ؟
european type plane
رنده فرنگی
european monetary system
سیستم پولی اروپایی
european monetary fund
صندوق پولی اروپا
The rise in prices in the European markets.
ترقی قیمتها دربازارهای اروپا
organization for european economic coopr
سازمان همکاری اقتصادی اروپا
european unclear a energy agency
اداره انرژی هستهای اروپا یکی از سازمانهایی که درسال 8591 در بطن سازمان همکاری اقتصادی اروپا و به منظور تولید انرژی اتمی وبرای مقاصد صلح امیز درکشورهای اروپای غربی ایجاد شده است
a comparison between European and Japanese schools
مقایسه ای بین مدارس اروپایی و ژاپنی
european atomic energy community
جامعه نیروی اتمی اروپا اتحادیه متشکل از بلژیک وفرانسه و المان و ایتالیا ولوگزامبورک و هلند که هدفش ایجاد تسهیلات مختلف در راه بهره برداری ازانرژی اتمی است
e c s c (european coal & steel commissio
فرانسه جمهوری فدرال المان ایتالیا
e c s c (european coal & steel commissio
جامعه ذغالسنگ و فولاد اروپا
e c s c (european coal & steel commissio
سازمان متشکل ازنمایندگان بلژیک
e c s c (european coal & steel commissio
لوکزامبورگ و هلندکه وفیفه اش نظارت برتولید و فروش ذغالسنگ وفولاد است
european community competition rules
مقررات رقابت در جامعه اروپا
european academic research network
شبکه پژوهشی دانشگاهی اروپا
eastern european mutual assisstance trea
پیمان کمک متقابل اروپای شرقی treaty warsaw
association
هم خوانی
association
تداعی معانی تجمع
association
معاشرت اتحاد
association
تداعی
association
پیوستگی
association
وابستگی وابسته سازی
association
امیزش
association
پیوند ارتباط
association
همباش
association
تجمع
association
انجمن
association
اجتماع
association
شرکت
bar association
کانون وکلا
bar association
کانون وکلا دادگستری
backward association
تداعی وارونه
housing association
انجمنخانهیابیبهقیمتنازلتر
residents' association
انجمنشورایمحل
clang association
تداعی اوایی
trade association
تشکیلات صنفی
forward association
تداعی رو به جلو
free association
تداعی ازاد
memorandom of association
اساسنامه شرکت
memorandum of association
اساسنامه شرکت
memorandum of association
شرکتنامه تجاری
producers association
انجمن تولید کنندگان
article of association
اساسنامه شرکت
trade association
انجمن صنفی
association time
زمان تداعی
association test
ازمون تداعی
argument association
وابسته سازی نشانوند
association coefficient
ضریب ارتباط
artieles of association
شرکت ناور
association by contiguity
تداعی از راه مجاورت
association croquet
کروکه انگلیسی
association football
اتحادیه فوتبال
association cortex
قشر تداعی
articles of association
اساسنامه
association method
روش تداعی
association neuron
نورون ارتباطی
association school
مکتب تداعی
association psychology
روانشناسی تداعی گرا
association pathway
گذرگاه ارتباطی
association croquet
مسابقه بین دو تیم یا دو نفر در زمینی بطول 53 متر و عرض 62متر با 6 دروازه و یک میله عمودی
association of ideas
تداعی معانی
association of ideas
تداعی اندیشه ها
association nuclei
هستههای ارتباطی
association areas
مناطق ارتباطی
special libraries association
انجمن کتابخانههای مخصوص
savings and loan association
صندوق پس انداز تعاونی ورهنی
association for women in computing
سازمان حرفهای وغیرانتفاعی
association for computers and humanities
یک سازمان بین المللی که مشوق تحقیقات در زبان مطالعات ادبی تاریخی انسان شناسی و علوم اجتماعی به کمک کامپیوتر واستفاده از ان در افرینش ومطالعه هنر و موسیقی ورقص میباشد
association for computing machinery
بزرگترین جامعه جهانی اموزشی و علمی جهت توسعه مهارتهای فنی وصلاحیتهای حرفهای متخصصان کامپیوتر
frontal association area
منطقه ارتباطی پیشانی
parent-teacher association
انجمناولیاومربیان
association in information systems
انجمن متخصصین سیستمهای اطلاعاتی
word association test
ازمون تداعی واژه ها
association in information systems
professionals
association for women in computing
متشکل از افرادی که پردازش کامپیوتر علاقه مند هستند
association for system management
یک سازمان بین المللی که متعهد است تا اعضا خود را ازرشد سریع و تغییرات درزمینه مدیریت سیستم ها وپردازش اطلاعات اگاه کند
international development association
مجمع بین المللی توسعه مجمعی است وابسته به بانک جهانی که به منظور کمک به کشورهای توسعه نیافته ایجاد شده است
data processing management association
انجمن مدیریت پردازش داده
international air transport association
اتحادیه بین المللی حمل و نقل هوایی
european cup winner cup
جام برندگان جام اروپا
computer
ماشین حساب کامپیوتر
computer
ماشین الکترونیکی
computer
اکامپیوتر
My Computer
نشانهای که اغلب در گوشه سمت چپ در بالای صفحه نمایش در پنجره جاری قرار دارد. و حاوی مروری بر PC است
computer
ماشین حساب
computer
حسابگر الکترونی
computer
شمارنده
computer
رایانه
computer
کامپیوتر
computer
ماشین متفکر
incremental computer
دادهای که اختلاف مقدار فعلی با مقدار اصلی را نشان میدهد
incremental computer
وسیله خروجی گرافیکی که در مراحل کوچک حرکت میکند بار داده ورودی که اختلاف بین محل فعلی و محل لازم را نشان میدهد که خط ها و منحنی ها به صورت مجموعهای خط وط مستقیم انجام شود
guest computer
کامپیوتر مهمان
ibm computer
کامپیوتر ای بی ام
hybrid computer
کامپیوترترکیبی
four address computer
کامپیوتر چهار نشانی
hybrid computer
کامپیوتر دو رگه
ibm computer
ماشین حساب ای بی ام
human computer
امکانات تامین بهبود ارتباط بین کاربر و سیستم کامپیوتر
incremental computer
کامپیوتری که متغیرها را به صورت اختلاف بین مقادیر فعلی و مقادیر اولیه مطلق ذخیره میکند
flight computer
کامپیوتر پرواز
digital computer
کامپیوتردیجیتال
digital computer
ماشین حساب عددی ماشین حساب دیجیتالی
digital computer
کامپیوتر دیجیتالی
digital computer
کامپیوتر
digital computer
کامپیوتر عددی
digital computer
کامپیوتر رقمی
duplex computer
کامپیوتر مضاعف
computer memory
حافظه رایانه
[علوم کامپیوتر]
first generation computer
کامپیوتر اصلی که از فناوری الکترونیکی بر پایه مقدار برای شروع تشکیل شده است
first generation computer
کپی اصلی تصویر یا متن اصلی
There's a jinx on this computer.
این رایانه جادو شده.
synchronous computer
کامپیوترهمزمان
electronic computer
کامپیوتر الکترونیکی
a stand-alone computer
یک رایانه مستقل
computer memory
حافظه کامپیوتر
[علوم کامپیوتر]
desktop computer
کامپیوتر رومیزی
computer table
میزکامپیوتر
source computer
کامپیوتری که برای ترجمه یک برنامه منبع به برنامه مقصود بکار می رود
source computer
کامپیوتر منبع
slave computer
کامپیوتر برده
sequential computer
کامپیوتر ترتیبی
serial computer
کامپیوترنوبتی
serial computer
کامپیوتر سری
serial computer
کامپیوتر نوبتی
self adapting computer
کامپیوتر خود وفق
second generation computer
کامپیوتر نسل دوم
satellite computer
کامپیوتر ماهوارهای
stand alone computer
کامپیوتر مستقل
synchronous computer
کامپیوتر همگام
micro-computer
ریزکامپیوتر
micro-computer
ریزرایانه
micro-computer
خرد کامپیوتر
virtual computer
کامپیوتر مجازی
two address computer
کامپیوتربا دو نشانی
two address computer
کامپیوتر دو ادرسه
transportable computer
پس و پیش کردن
three address computer
کامپیوتر با سه نشانی کامپیوتر سه ادرسه
target computer
کامپیوتر هدف
talking computer
کامپیوتر سخنگو
ruggedized computer
کامپیوتر بادوام
programmed computer
کامپیوتر برنامه ریزی شده
portable computer
کامپیوتر قابل حمل
notebook computer
که به راحتی قابل حمل است ولی صفحه کلید و صفحه نمایش کوچک دارد
notebook computer
کامپیوتر کوچک قابل حمل
nonesequential computer
کامپیوتر غیر ترتیبی
network computer
نوع جدید کامپیوتر که برای اجرای برنامههای java و اطلاعات دستیابی به کمک جستجوگر web طراحی شده است
multiaccess computer
کامپیوتر با دسترسی چند گانه
microprogrammable computer
کامپیوتر ریزبرنامه پذیر
mainframe computer
مانند تعداد عملوند همزمان
mainframe computer
سیستم کامپیوتری قوی که میتواند حافظه با فرفیت بالا را هدایت کند و نیز وسایل پشتیبانی را
mainframe computer
استفاده از ریز کامپیوترها برای دستیابی به کامپیوتر mainframe
laptop computer
کامپیوتر دستی یا کیفی
infected computer
کامپیوتری که یک برنامه ویروسی دارد
notebook computer
یک کامپیوتر کوچک به اندازه یک چمدان که از یک نمایش کریستال مایع و مسطح استفاده میکند
object computer
کامپیوتر مقصود
object computer
OB بکار می رودکامپیوتری که برای اجرای یک برنامه ECT
pocket computer
کامپیوتر جیبی
parallel computer
کامپیوتر موازی
one chip computer
کامپیوتر یک تراشهای
one address computer
کامپیوتریک ادرسه
one address computer
کامپیوتر یک نشانی
one address computer
ساختار کامپیوتر که کد ماشین آن در هر لحظه یک آدرس استفاده میکند
one address computer
دستور ساخته شده از اپراتور و آدرس
on board computer
کامپیوتری که در یک وسیله نقلیه جا گرفته است
office computer
کامپیوتر اداری
independent computer
manufacturers peripheralequipment سازمانی تشکیل یافته از شرکت هایی که درساخت یک یا چندین وسیله کامپیوتری تخصص دارند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com