Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
Apple file exchange
برنامه نرم افزاری که روی کامپیوتر Macintosh Apple اجرا میشود و اجازه خواندن دیسک از PC را میدهد
Other Matches
apple ii
اپل دو
apple
میوهء سیب دادن
apple
چیز عزیزو پربها
apple
نوعی ریزکامپیوتر که توسط شرکت کامپیوتری APPLEساخته شده است
apple
سیب دادن
apple
یکی ازبزرگترین سازندگان ریزکامپیوتر در جهان
apple
سیب
apple
مردمک چشم
apple peel
پوست سیب
apple jack
عرق سیب
apple share
اپل شر
Apple Key
کلید مخصوص روی صفحه کلید Macintosh Apple که ترکیب آن با کلیدهای دیگر یک راه میان بر برای انتخاب منوها است
love apple
گوجه فرنگی
Apple Mac
مجموعهای از کامپیوترهای شخصی که توسط شرکت Apple ایجاد شدند که یک واسط کاربر گرافیکی دارند و از خانواده 00086 پردازنده ها استفاده می کنند
pine apple
اناناس
the pulp of an apple
گوشت سیب
apple of the eye
چیز پریها
apple pascal
یک زبان برنامه نویسی سطح بالا مخصوص استفاده درخانواده
apple of the eye
مردمک چشم
oak apple
مازو
sugar apple
سیب دارچینی
adams apple
بر امدگی گلو
adams apple
جوزک
adams apple
سیب حضرت ادم
candy apple
سیب با ژلاتین پوشیده شده
apple computer
کامپیوتر اپل
sugar apple
سفرجل هندی
apple core
تخمدان سیب
thorn apple
تاتوره خاردار
To turn (apple)to someone.
به کسی رو آوردن ( متوسل شدن )
crab apple
سیب صحرایی
apple talk
اپل تاک
apple tree
درخت سیب
pine apple
قشطه بمب
flat apple
گوی بولینگ خارج از بازی
polish the apple
<idiom>
خود شیرینی کردن ،لعاب دادن به کسی
the apple of one's eye
<idiom>
عزیز دردانه
eating apple
سیب خوردنی
the apple of one's eye
<idiom>
نور چشم
the apple of one's eye
<idiom>
سوگلی بودن
fir apple
جوزصنوبر
fir apple
چلغوزه
sour apple
ضربهای که میلههای 5 و01 را باقی میگذارد
egg apple
بادنجان
toffee apple
سیبیکهبالایهسختونازکتافیپوشیدهشدهباشد
the pulp of an apple
مغز سیب
a crunchy apple
سیبی برشته و ترد
pine apple
عین الناس
gall apple
مازو
apple dumpling
شیرینی پخته شده با سیب درونش
[آشپزی]
apple pie
پای سیب
to peel an apple
پوست سیبی را گرفتن
Adam's apple
سیب آدم
apple of the eye
محبوب نوردیده
Adam's apple
جلو آمدگی حنجره در جلو گردن
sugar-apple
سیتافال هندی
apple works
اپل ورکس
shaped like an apple
بشکل سیب
apple macintosh
acintosh
apple juice
آب سیب
An apple a day keeps the doctor away.
<proverb>
با خوردن یک سیب هر روز نیازی به دکتر نیست.
[چونکه آدم دیگر بیمار نمی شود]
An apple a day keeps the doctor away.
<proverb>
غذای خوب طبیب را فراری می دهد.
oak apple or gall
مازو
apple desktop interface
رابط رومیزی اپل
To eat an apple with the skin.
سیب را با پوست خوردن
To pick an apple off the tree.
سیبی را از درخت کندن
[چیدن]
.
dutch apple pie
پای سیب هلندی
Put the apple in the juicer.
سیب را در آب میوه گیر بگزارید.
The apple does not fall far from the tree.
<proverb>
درست شبیه پدر.
apple desktop bus
باسهای سریال در کامپیوترهای Macintosh Apple که به وسایل با سرعت پایین مثل صفحه کلید و mouse اجازه ارتباط با پردازنده را می دهند
apple ring fender
دفرای حلقوی
Apple Computer Corporation
شرکتی که کامپیوترهایی مانند II Apple
Apple Macintosh computer
مجموعهای از کامپیوترهای شخصی که توسط شرکت Apple ایجاد شدند که یک واسط کاربر گرافیکی دارند و از خانواده 00086 پردازنده ها استفاده می کنند
Apple filing protocol
روش ذخیره سازی فایل ها روی سرور شبکه که از طریق یک کامپیوتر Macintosh Apple قابل دستیابی است
apple desktop bus
گذر رومیزی اپل
Apple Computer Corporation
Lisa Apple و در این اواخر Apple Macintosh را ایجاد کرده است
section of a pome fruit: apple
قسمتهایمختلفمیوههایکرویشکل
Shipshape . In apple pie order.
مرتب ومنظم
The rotten apple injures its neigbours.
<proverb>
یک سیب فاسد ,سیبهاى اطرافش را خراب مى کند.
A rotten apple in jures its companions.
<proverb>
یک سیب گندیده هم جواران خود را لکه دار مى کند.
toffie apple
[British English]
سیب با ژلاتین پوشیده شده
apple fritters
[British English]
قاچ سیب درخمیر سرخ شده
[یک نوع شیرینی]
apple beignets
[American English]
قاچ سیب درخمیر سرخ شده
[یک نوع شیرینی]
Millions saw the apple fall, but Newton was the one who asked why?
میلیون ها نفر به زمین افتادن سیب را دیده بودند اما فقط نیوتون پرسید چرا؟
One mustn't sk apple trees for oranges, France for sun, women for love, life for happiness.
نباید از درخت پرتقال انتظار سیب، از فرانسه انتظار آفتاب، از زنان انتظار عشق و از زندگی انتظار شادی داشت.
exchange
تبدیل ارز فروشگاه پادگان
exchange
مبادله کردن تعویض
exchange
ارز معاوضه
exchange
رد و بدل کننده
exchange
معاوضه کردن
exchange
مبادله کردن
exchange
تبادل
exchange
صرافی
exchange
تهاتر تسعیر
exchange
عوض کردن تسعیر یافتن
exchange
صرافی مبادله کردن
exchange
صرافخانه
to exchange something
[for something]
مبادله کردن
[چیزی را با چیز دیگری]
in exchange for
بجای
to exchange something
[for something]
معاوضه کردن
[چیزی را با چیز دیگری]
first of exchange
نسخه اصلی برات
exchange
مبادله پول
exchange
معاوضه
value in exchange
ارزش مبادله
exchange
مبادله
exchange
تبادل ردوبدل ارز
exchange
اسعار
exchange
جای معاملات ارزی و سهامی بورس
exchange
رد کردن چوب امدادی به یار تعویض
exchange value
ارزش مبادله
exchange
روش مرتب سازی که داده ها مختلف را تغییر میدهد تا همه مرتب شوند
exchange
دادن چیزی به جای چیز دیگر
exchange
دادن محصول قدیم به عنوان بخشی از پرداخت محصول جدید
exchange
جابه جایی داده بین دو محل
exchange value
ارزش مبادلهای
re exchange
برات رجوعی
in exchange for
درعوض
exchange
تفاوت
exchange
معاوضه و مبادله پول
exchange
ارز
exchange
مرکز مبادله
money exchange
صرف
main exchange
مرکز اصلی
exchange buffering
میانگیری معاوضهای
exchange buffering
زنجیرهای کردن داده
exchange broker
دلال ارز
manual exchange
مرکز دستی
exchange cable
کابل اتصال بین مرکز تلفنی ومشترک تلفنی
medium of exchange
وسیله داد وستد
medium of exchange
وسیله مبادله
exchange control
کنترل ارز
ion exchange
تبادل یونی
exchange battery
باطری
magneto exchange
مرکز تلفن خودکار با تلفن اندوکتوری
equation of exchange
متوسط قیمت کالاها و خدمات نهائی و مقدار تولید کالاها وخدمات
equation of exchange
همچنین نگاه کنید به "رابطه فیشر "معادله مبادلات بیان رابطه بین حجم پول در گردش سرعت گردش پول
ion exchange
تبادل یون
local exchange
ردوبدل کننده محلی
losing the exchange
تفاوت دادن
direct exchange
تعویض باداغی
energy exchange
تبادل انرژی
direct exchange
تعویض مستقیم مبادله مستقیم قطعات
money exchange
تبدیل پول
minor exchange
تفاوت کوچک
post exchange
فروشگاه اختصاصی پادگان ارتش
electron exchange
تبادل الکترون
equation of exchange
به این ترتیب معادله عبارت از : PQ=V
forign exchange
ارز
exchange restricition
محدودیت ارزی
exchange register
ثبات معاوضهای
exchange rationing
جیره بندی ارز
heat exchange
تبادل گرما
par of exchange
نرخ برابری ارز
exchange point
نقطه تعویض
exchange parity
نرخ برابری ارز
exchange parity
برابری ارز
exchange office
مرکز تلفن خودکار
exchange restricition
ممنوعیت ارزی
exchange restriction
محدودیت ارزی
exchange restriction
کنترل مبادله ارز
futures exchange
مبادله سلف
futures exchange
خرید اتی
exchange zone
فاصله 02 متری خط کشی شده برای ردکردن چوب
exchange variation
واریاسیون تعویضی
exchange transactions
معاملات برواتی
heat exchange
تبادل حرارت
exchange sort
جورکردن معاوضهای
exchange services
خدمات فروشگاهی فروشگاهها
exchange service
بنگاه معاوضه
exchange of views
رایزنی
exchange of views
تبادل نظر
intermediate exchange
مرکز
exchange force
نیروی تبادلی
exchange energy
انرژی تبادل
exchange economy
اقتصاد مبادلهای
exchange devaluation
تنزل رسمی قیمت ارز تضعیف رسمی ارز
exchange depareciation
تنزل ارزش پول خارجی تنزل قیمت ارز
exchange control
کنترل ارزی
exchange control
جلوگیری از ورودامتعه خارجی به وسیله محدود کردن ارزی که دراختیار واردکننده گذاشته میشود
exchange control
نظارت دولت بر مبادله ارز کنترل مبادله ارز توسط دولت
exchange integral
بر هم کنش تبادلی
exchange intervention
دخالت در بازار ارز
exchange of pleadings
تبادل لوایح
exchange of notes
نوعی ازموافقتهای سیاسی است که به وسیله مبادله اسنادی بامضمون واحد و حاوی مواردو مطالب مورد توافق طرفین متبادلین انجام میشود
exchange of notes
مبادله یادداشتها
intermediate exchange
واسطه
international exchange
مرکز تلفن بین المللی
exchange of flags
مبادله پرچمها
exchange selector
سلکتور در دستگاههای مراکزتلفن خودکار
exchange market
بازار اسعار
exchange market
بازار داد و ستد
exchange control
نظارت ارز
rate of exchange
نرخ مبادله ارز
baltic exchange
اتحادیه کشتی داران و تجار وواسطههای ذغال و الوار ودانه
foreign exchange
مبادله خارجی
stock exchange
بورس اوراق بهادار
stock exchange
بورس سهام
telephone exchange
مرکز تلفن خودکار
telephone exchange
مرکز تلفن
exchange rates
نرخ تبدیل ارز
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com