English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 134 (7 milliseconds)
English Persian
He was approaching the gate. او [مرد] به دروازه نزدیک شد.
Other Matches
approaching نزدیک
approaching اینده
to be nearing [approaching] 90 به سن ۹۰ سالگی نزدیک شدن
or gate دریچه یا
and gate مدار AND
and gate دریچه و
nor gate دریچه نایا
gate مدخل
nor gate دریچه نقیض یا
gate سوزن اتصال به یک FET
gate یچ الکترونیکی منط قی که خروجی آن بستگی به وضعیت ورودی ها و نحوه پیاده سازی توابع منط قی دارد
gate دروازهای که یک خروجی منط قی تولید میکند که بستگی به موقعیت ورودی ها دارد
and gate دریچه و دریچه ضرب منطقی
not and gate دریچه نا- و
or gate دریچه OR
saw gate چارچوب اره
take out gate دریچه ابگیر ابیاری
down gate راهگاه پایین دست
Gate ورودی به باند
not or gate دریچه نا- یا
not gate دریچه نقیض
not gate دریچه نا
gate دروازهای که عمل AND منط قی را انجام میدهد
gate در بزرگ
gate محل سوار شدن مسافرین هواپیما در فرودگاه
gate دریچه
gate دروازه
gate فرمان استفاده ازموشک و راکت در جنگ هوایی
gate فرمان پرواز هواپیما باحداکثر سرعت در درگیری هوایی
gate دریچه تنظیم اب در مخزن سد
gate وسایل ورود ورودیه
gate مدخل دریجه سد
gate دروازه شروع اسکی
gate پیاده سازی الکترونیکی تابع EXNOR
gate پیاده سازی الکترونیکی تابع NAND
gate پیاده سازی الکترونیکی تابع EXOR
gate زمانی که یک دروازه خروجی تولید میکند پس از دریافت داده ورودی
gate دروازه ورودی که خروجی آن معادل معکوس منط ق ورودی است
gate مدار الکترونیکی که تابع NOR را انجام میدهد
gate مدار الکترونیکی که تابع OR را انجام میدهد
gate راه تغذیه لشعلث
gate تعداد دروازههای منط ق متصل بهم که در یک مدار مجتمع ایجاد شده تا یک تابع پیچیده را انجام دهد
gate قسمت فنری قلاب کوهنوردی
gate گیت
gate قط عات الکترونیکی که یک تابع منط قی را پیاده سازی می کنند
pouring gate دریچه ریزش
pouring gate تغذیه قالب
lich gate راهرو
threshold gate دریچه استانهای
nonequality gate دریچه نابرابری
nand gate دریچه ناو
nand gate دریچه نقیض و
majority gate دریجه اکثریت
logic gate دروازه منطقی
lich gate سرپوشیده گورستان کلیساکه مرده رادران می گذاشتندتاکشیش بیاید
proselte of the gate کسی که به دین یهود درایدولی ختنه نکند
railroad gate درب ورودی راه اهن
roller gate دریچه غلطان
crash the gate <idiom> بی دعوت رفتن ،پابرهنه وسط پریدن
gate money پولبلیطورودیه
wicket gate دهانهدریچه
upper gate دروازهبالایی
spillway gate درخروجآبسطحسد
ring gate دهانهحلقوی
lower gate دروازهپائینی
gate-leg پایهدروازهایشکل
xor gate دریچه یای ضمنی
waste gate مکانیزم کنترلی برای توربین گازهای خروجی موتورهای دارای توربوشارژر
tainter gate دریچه لولادار
tainter gate دریچه قطائی
starting gate دروازه شروع
sluice gate دریچه
sluice gate اب بند
sluice gate ابگیره
lich-gate راهرو سرپوشیده
indicator gate دریچه شاخص
bifurcation gate دریچهای که با دو مجراجریان را از خود عبور میدهد
equivalence gate دریچه معادل
exclusive nor gate دریچه نقیض یای انحصاری
exjunction gate دریچه یای انحصاری
exclusive or gate دریچه یای انحصاری
equivalence gate دریچه هم ارزی
flap gate دریچه یک طرفه
flood gate ابگیره
flood gate بندسیلگیر
equality gate برابر سازی
equal gate دریچه برابری
elementary gate دریچه ابتدایی
blind gate دروازههای مسیر که دیده نمیشوند
burst gate لامپ پیام گذار
caterpillar gate دریچه چرخ زنجیری
check gate دریچه تنظیم
color gate دریچه پیام رنگی
complement gate دریچه متمم ساز
cow gate چراگاه گاو
discharge gate دریچه تخلیه
elementary gate دریچه مقدماتی
flood gate سد دریچهای
gate crasher میهمان ناخوانده
gate vessel شناور درب حوض تعمیرات ناو
gate keeper دروازه بان
golden gate پرتابی در بولینگ که میلههای 4 و 6 و 7 و 01 راباقی می گذارد
gate valve شیر کشویی
head gate دریچه فوقانی کانال
head gate دریچه بالادست سد
gate valve شیر قطع جریان
inclusive or gate دریچه یای شامل
gate transition شیر فلکه تبدیل
gate post تیرچارچوب دروازه باهویابازوی در
gate electrode الکترود دریچهای
gate hanger التی که دریچه سد را باز نگه میدارد
gate tube لامپ دریچهای
gate meeting انجمنی که بادادن ورودیه بدان درایند
gate leaf بدنه دریچه سد
The crowd was pressing against the gate . جمعیت به درورودی فشار می دادند
jet flow gate دریچه با سرلوله
jet flow gate فشاراین دریچه زیاداست
gate chamber wall جایگاه حرکت دریچه
gate operating platform سکوی مانور دریچه ها
fixed wheel gate دریچه قرقرهای با محورثابت
fixed roller gate دریچه چرخ قرقرهای ثابت
gate operating deck سکوی مانور دریچه ها
gate operating ring حلقهورودیعملکننده
gate-leg table میزپایهدروازهای
master gate valve مدخلدریچهاصلی
mitre gate recess دریچهتنفسشمار
bear tape shutter gate دریچه شیروانی شکل
memory controller gate array ارایه درگاه کنترل حافظه
maximum gate trigger current جریان احتراق حداکثر
A creaking gate hang long. <proverb> یک دروازه شکسته مدتها سرپا می ایستد.
maximum gate trigger voltage ولتاژ احتراق حداکثر
Fortune Knocks at least once at everymans gate. <proverb> خوشبختى بالاخره یکبار در خانه هر کس را مى زند.
insulated gate field effect transistor ترانزیستور اف ای تی باگیت عایق
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com