Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 140 (7 milliseconds)
English
Persian
batten pocket
بادبان
Other Matches
batten
قطعه چوب صاف برای نگهداشتن حالت بادبان
batten down
پوشاندن
batten down
زهوار گرفتن
batten down
اب بندی کردن
batten
[تخته ی کف اتاق ]
batten
قاب نوسانی ماشین بافندگی قید
batten
توفال
batten
زیرکوب
batten
تخته سقف
batten
پروار کردن
batten
چاق شدن حاصل خیز شدن
batten
نشو و نماکردن
batten
زهوار
batten
طوقه اب بندی
batten
زبانه
ceiling batten
الت
roof batten
ترکه
roof batten
توفال
roof batten
دستک
roof batten
پردو
batten fence
حصار با میله چوبی
ceiling batten
پردو
ceiling batten
توفال
batten
[shed stick]
کجی
[چوب متحرک در دار که پود را در گره ها محکم می کند]
she had him in her pocket
کاملابراواختیارمیکرد
she had him in her pocket
خوب جلوش را گرفته بود
pocket
کوچک جیبی
pocket
کیسه هوایی
pocket
پاکت تشکیل کیسه در بدن
pocket
نقدی
pocket
جیب
pocket
جیب دار درجیب گذاردن
pocket
پولی
pocket
درجیب پنهان کردن
pocket
بجیب زدن
pocket
حباب
pocket
کیسه یاجیبهای 6 گانه میز بیلیارد انداختن گوی به کیسه دربازی بیلیارد فاصله بین میلههای 1 و 3 برای بازیگرراست دست و 1 و 2 برای بازیگر چپ دست بولینگ
pocket
محاصره شدن
pocket
پیش رفتگی خط جبهه
pocket
فرورفتگی
front pocket
جیبجلو
fork pocket
محفظهانشعابی
hidden pocket
جیبمخفی
foot pocket
قالب پا
flap pocket
جیبلبهدار
inset pocket
جیبمخفی
exterior pocket
کیفبازشو
door pocket
جیبدر
watch pocket
جیب ساعتی
vest pocket
جیب جلیقه
back pocket
جیبپشتی
gusset pocket
جیبپاکتی
bottom pocket
سوراخمیزبیلیاردبرایتوپ
watch pocket
جا ساعتی که به رختخواب اویزان کنند
centre pocket
گودال
centre pocket
مرکزی
interior pocket
جیبداخلی
mock pocket
جیبساختگی
outside ticket pocket
جیبکوچکبیرونی
pocket calculator
ماشین حساب جیبی
trouser pocket
جیب شلوار
air pocket
دست انداز هوایی
pocket rule
خط کش جیبی
[ابزار]
pocket rule
خط کش تاشو
[ابزار]
pocket rules
خط کش های جیبی
[ابزار]
pocket rules
خط کش های تاشو
[ابزار]
patch pocket
جیبرویسینه
seam pocket
جیبرویدرز
stake pocket
جیبتودهای
vertical pocket
جیبعمودی
welt pocket
جیبنواری
pocket-sized
جیبی
pocket money .
پول تو جیبی ( مقرری روزانه ؟ هفتگه یا غیره )
Take your money out of your pocket.
پولت را از جیب دربیاور
They picked my pocket.
جیبم رازدند
pocket watch
ساعت جیبی
top pocket
حفرهفوقانی
vest pocket
مخصوص
pocket money
پول جیب
i am rials in pocket
سه ریال سود بردم
i am 0 rials out of pocket
05 ریال زیان
i am 0 rials out of pocket
کرده ام
lime pocket
پوشش اهک
air pocket
بادگیر
one pocket billiard
بیلیارد با 51 گوی هدف که هر بازیگر سعی دارد 8 گوی را در کیسه انتخابی خوداندازد
out of pocket expenses
هزینهای که از جیب شخص درامده باشد
out of pocket expenses
هزینه واقعی
pocket battleship
رزمناو تندرو و سبک
pocket billiards
بیلیارد امریکایی با 51 گوی رنگی و 6 کیسه از شماره 1تا 51 بین 2 بازیگر
i am rials in pocket
سه ریال در جیب دارم
empty pocket
ادم بی پول یا تهی کیسه
chip pocket
شیار دندانههای اره
pocket calculator
حسابگر جیبی
pocket calculators
حسابگر جیبی
pocket handkerchief
دستمال جیبی
pocket handkerchiefs
دستمال جیبی
pocket knife
چاقوی جیبی
pocket knives
چاقوی جیبی
air pocket
منفذ
air pocket
چاه هوایی
armature pocket
شیار ارمیچر
called pocket
کیسه تعیین شده از طرف بازیگر
pocket book
کیف بغلی
pocket book
دفتر بغلی
pocket borough
حوزه انتخاباتی تحت نفوذ یک نفر یا یک خانواده
pocket lamp
چراغ قوه
pocket meter
سنجه جیبی
pocket picking
جیب بری
pocket piece
سکه ازدواج افتاده یا چیزی مانندان که درجیب نگاه دارندتابرکت جیب باشد
pocket pistol
طپانچه جیبی
pocket pistol
بغلی عرق
pocket split
باقی ماندن میلههای 5 و 7یا 5 و 9 بولینگ
pocket veto
رد لایحه قانونی بوسیله معوق گذاردن ان
slash pocket
جیب عمودی درجهت درزلباس
the furniture of ones pocket
دارایی جیب
pocket lamp
لامپ کوچک
pocket judgment
سنددینی که بلافاصله پس ازسررسید بدون هیچ تشریفاتی قابل وصول و اجرا است
vest pocket
جیبی
pocket computer
کامپیوتر جیبی
pocket edition
چاپ جیبی کتاب
pocket expenses
هزینه مختصر شخصی
pocket judgment
سند قطعی لازم الاجرا
trousers pocket
[American E]
جیب شلوار
burn a hole in one's pocket
<idiom>
پولی که تومیخواهی سریعا خرج کنی
hand-warmer pocket
جیبگرم کنندهیدست
ast welt pocket
جیبپیشسینهای
pants pocket
[American E]
جیب شلوار
hand warmer pocket
جیببقل
bottle pocket billiard
بیلیارد کیسه دار با 2 گوی ومهره بطری مانند
To pick somebodys pocket.
جیب کسی را زدن
to pocket a tidy sum
<idiom>
پول خوبی به جیب زدن
poker pocket billiards
بیلیارد کیسهای دونفره یابیشتر با گوی اصلی و 61گوی شماره دار
front top pocket
جیببالایجلویشلوار
To put ones hand in ones pocket.
دست توی جیب کردن ( پول خرج کردن )
money burns a hole in his pocket
<idiom>
پول تو دستش بند نمی شود
I was a thoussand tomans out of pocket in that transaction.
د رآن معامله هزارتومان هم از جیب دادم ( ضرر کردم )
broad welt side pocket
جیبپهنپهلو
Money burnes a hole in his pocket.
پول تو جیب اش بند نمی شود
He has feathered his nest. He has lined his pocket.
اودیگر بارش را بسته است ( ازنظر مالی تأمین است )
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com