English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 165 (9 milliseconds)
English Persian
beacon flight پرواز با کمک برج مراقبت پرواز با استفاده از کمک برج
Other Matches
beacon on رادارتعقیب هدف خود را روشن کن
beacon on اسم رمز برای فرمان
beacon چراغ دریایی
beacon off اسم رمز برای فرمان
beacon امواج رادیویی برای هدایت هواپیما
beacon باچراغ یانشان راهنمایی کردن
beacon برج دریایی برج مراقبت برج کنترل هواپیماها
beacon فار دریایی
beacon بیکن
beacon راهنما
beacon سیگنالهایی که پیامی توسط یک وسیله خراب در شبکه ارسال میشود
beacon برج دیدبانی
beacon دیدگاه
beacon off رادارتعقیب هدف خود را خاموش کن
radar beacon راهنمای رادار
airborne beacon برج مراقبت هوابرد
zmarker beacon برج مراقبت نشان دهنده محل فرودگاه به هواپیماها
zmarker beacon نوعی برج کنترل هوایی مستقر در میدان تیر پدافندهوایی
beacon frame فرم مخصوص در پروتکل FDDI که پس از توقف در شبکه ارسال میشود
airborne beacon رادارمراقبت نصب شده روی هواپیما
locator beacon برج اکتشاف هوایی
air beacon برج مراقبت پایگاه
Belisha beacon نوعیچراغراهنماییچشمکزن
day beacon برج ناوبری روز
stuck beacon ایستگاه مرتباگ فریمهای اخطار می فرستد
radar beacon برج مراقبت رادار
day beacon برج ناوبری مورد استفاده درروز
radio beacon انتن بی سیم
beacon double اسم رمز برای انتخاب روش تعقیب هدف با استفاده از دونوع موج رادار
locator beacon برج اکتشافی
radio beacon برج بی سیم انتن فرستنده بی سیم
radio beacon بیکن رادیویی
radar beacon برج دیدبانی رادار
crash locator beacon برج اعلام سوانح دریایی برج تعیین محل سوانح دریایی
to take ones flight پریدن
to take flight کردن
to take flight فرار
to take flight گریختن
in the first flight جلو
in-flight حین پرواز
flight مسیر پرواز
flight مانع
flight مانع در دو
flight پرش
flight رسد هوایی
flight هواپیما
flight یک رشته پلکان سلسله
flight فرارکردن کوچ کردن
flight پرواز کردن
flight عزیمت گریز
flight مهاجرت
flight بهترین نتیجه دور مقدماتی
flight پرواز
flight پرواز بلند و طولانی توپ پس از ضربه یا توپ زدن بطوری که ناگهان به زمین بیافتد
in the first flight دارای مقام نخست سردسته
flight گریز
flight پله ممتد
post flight بعد از خاتمه پرواز هواپیما
path of flight مسیر پرواز
path of flight مسیر هواپیما
instrument flight پرواز با کمک دستگاههای کنترل هواپیما
to put to flight فراری کردن
instrument flight پرواز کور
time of flight زمان پرواز هواپیما
free flight موشک ازاد
he was put to flight ناگزیر شد که بگریزد
he was put to flight مجبوربفرار گردید
time of flight زمان پرواز گلوله
post flight بعد از پرواز
space flight پرواز فضایی
reconnaissance flight پروازاکتشافی یا شناسایی
reconnaissance flight هواپیمای اکتشافی
top flight بالاترین موفقیت
What's the flight number? شماره پرواز چیست؟
I'd like to cancel my flight. می خواهم پروازم را کنسل کنم.
I'd like to confirm my flight. می خواهم پروازم را تائید کنم.
I'd like to confirm my flight. می خواهم پروازم را اوکی کنم.
I'd like to cancel my flight. می خواهم پروازم را لغو کنم.
to connect with a flight به پرواز [دیگری] وصل شدن
to board a flight سوار هواپیما شدن [برای پرواز به مقصدی]
flight attendant مهماندارهواپیما
Is it a direct flight? آیا پرواز مستقیم است؟
Is there a flight to Edinburgh? پرواز برای شهر ادینبورگ هست؟
return flight پرواز برگشت
top flight علو
top flight اعلی ترین مرتبه
visual flight پرواز بصری
visual flight پرواز بااستفاده ازناوبری به کمک عوارض زمین
visual flight پرواز بااستفاده از ناوبری بصری
flight bag کیفدوشی
flight instruments ابزارپرواز
flight of stairs غرینزپله
in-flight communications ارتباطاتداخلپرواز
in-flight refuelling بنزینزندرحینپرواز
to put to flight گریزاندن
flight recorder جعبهسیاههواپیما
single flight پرواز رفت
flight deck عرشه ناو هواپیمابر
flight attitude وضعیت پروازی
flight clearance اجازه پرواز
flight clearance تعیین امنیت پرواز
flight computer کامپیوتر پرواز
flight control دستگاه کنترل پرواز هواپیما کنترل هواپیما
flight control کنترل پرواز
flight control سیستم کنترل هواپیماها
flight coordination هماهنگ کردن پرواز هماهنگی پرواز
flight engineer مهندس مکانیک هواپیما مهندس پرواز
flight engineer مهندس پرواز
flight from reality واقع گریزی
flight gear لباس پرواز
flight into sickness پناه بردن به بیماری
flight leader فرمانده پرواز
flight arrow تیر مخصوص تیراندازی باپرواز منحنی و طویل
eagle flight نیروی هوا روی در حال اماده باش نیروی هوا روی اماده
contour flight پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
flight deck پل پرواز
flight deck عرشه پرواز
flight decks عرشه ناو هواپیمابر
flight decks پل پرواز
flight lieutenant سروان هوایی
flight lieutenants سروان هوایی
administrative flight پرواز اداری
administrative flight هواپیمای اداری
flight decks عرشه پرواز
before flight inspection بازدید قبل از پرواز
capital flight فرار سرمایه
check flight پروازی برای اشناشدن خدمه و یا ازمایش صلاحیت انها
flight level سقف پرواز
flight level سطح ارتفاع پرواز
flight path مسیر پرواز
flight pay فوق العاده پرواز
flight plan طرح یا نقشه پروازهواپیماها
flight platform سکوی پرواز
flight ration جیره پرواز
flight ration جیره عملیاتی درحین پرواز جیره هوایی
flight of ideas پرش فکر
flight shot تیرپرتاب
flight simulator شبیه ساز پرواز
flight sister افسر مسئول بهداشت و تغذیه هواپیما
flight square خانه فرار شطرنج
flight surgeon افسر پزشک نیروی هوایی
flight test ازمایش هواپیما برای پرواز ازمایش پرواز کردن
flight test ازمایش پرواز یا ازمایش امادگی پرتاب موشک
flight visibility قابلیت دید پرواز
flight operations عملیات پرواز
free flight پرواز ازاد
flight level سطح پرواز
flight line خط پرواز
flight log دفتر وقایع پرواز
flight log دفتر ثبت وقایع پرواز
flight manifest بارنامه هواپیما
flight manifest بارنامه پرواز یا لیست مسافرین هواپیما
flight manual دستورالعمل پرواز
flight of capital فرار سرمایه
flight navigator هدایتگر پرواز
flight of colors پرش رنگها
flight of capital مهاجرت سرمایه
I'd like to book a flight to london. یک پرواز به لندن می خواهم رزرو کنم.
in-flight refuelling probe لولهبنزینرندرحینپرواز
flight information board تابلواطلاعاتپرواز
to miss a flight [plane] پرواز [خود] را از دست دادن
helicopter flight deck عرشهپروازهلیکوپتر
auxiliary flight surfaces سطوح پرواز کمکی
flight readiness firing ازمایش سریع امادگی پرتاب موشک
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com