English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
break bulk cargo محمولات تفکیک شده
break bulk cargo محموله بسته بندی شده
Other Matches
bulk cargo کالای بسته بندی نشده
bulk cargo بار فله
bulk cargo کالای فله بار فله
bulk cargo محموله حجیم
bulk cargo بارحجیم بار عمده
bulk cargo بار یک پارچه
bulk cargo بار قوال
break bulk تفکیک محصولات
to break bulk خالی کردن بار
break bulk agent عامل تفکیک محصولات
break bulk point نقطه تقسیم اماد کشتی به داخل قایقهای کوچکتر
cargo محموله دریایی بار
cargo بارکشتی
cargo بار
cargo کالا
cargo محموله
cargo محموله کشتی
bulk پرحجم
bulk بصورت عمده
bulk بارقوال
bulk یک جا
bulk قسمت عمده
bulk عمده
bulk توده اکثریت
bulk انباشتن
bulk بصورت توده جمع کردن
bulk اندازه
bulk توده
bulk رسانهای که قادر به ذخیره سازی حجم بزرگی از داده با اندازه ها و حالتهای مختلف است
bulk پاک کردن یک دیسک یا نوار مغناطیسی در یک عمل
bulk در حجم بزرگ
bulk فله
bulk حجم
bulk حجم کلی
bulk بخش
bulk مین کننده اطلاع برای ایجاد صفحات متن ویدیویی -off line به کار می رود که بعد آنها را به سرعت به کامپیوتر اصلی متصل کند
bulk جسامت حجم
bulk تنه
bulk قسمت بزرگ
bulk جرم
in bulk همینطوری
in bulk بی فرف
bulk حجم بزرگی از چیزی
bulk جسم
bulk جثه
bulk لش
in bulk جملهای
cargo insurance بیمه محموله
cargo hook قلاب بار
cargo transport هواپیمای ترابری
cargo checking بازرسی بار
cargo documentation بارنامههای کشتی بارنامه کردن
cargo documentation ثبت محمولات کشتی
cargo transporter کانکس
floating cargo باری که باکشتی حمل میشود
cargo boat کشتی بارکش
cargo boat کشتی باری
cargo checking بازرسی کردن محمولات
cargo compartment اطاق بار
cargo compartment دهلیز بار
cargo delivery تحویل بار
cargo insurance بیمه بار
cargo insurance بیمه محمولات
cargo sling طناب بستن محمولات به زیرهلی کوپتر طناب باربندی هلی کوپتر یا خودرو
cargo ship کشتی باری
cargo port دریچه بارگیری ناو
accompanying cargo بار همراه
cargo plan طرح بارگیری ناو
air cargo بارهای محمول هوایی
air cargo بارهوایی
cargo net تور بارگیری
cargo master نوعی هواپیمای باری
cargo manifest فهرست بار
cargo liners خط کشتیرانی مخصوص بار
cargo liner مسافری
cargo master هواپیمای کارگوماستر
cargo liner کشتی باری
cargo manifest افهارنامه شرح محموله کشتی
vehicle cargo بار تریلی دار
frustrated cargo کالای متروکه
general cargo کالای معمولی
general cargo بار متفرقه
inbound cargo کالای تخلیه نشده
inbound cargo کالای پیاده نشده از کشتی یاهواپیما
jettison of cargo محموله را به هنگام خطر به دریا ریختن
labeled cargo کالای ویژه
labeled cargo کالای برچسب دار کالای علامت داری که معمولا خطرناک است
loose cargo بار باز
loose cargo باربسته بندی نشده
outbound cargo بار خارج از کشور
outbound cargo بارخروجی
return cargo محموله برگشت
unitized cargo تک محموله
vehicle cargo بار چرخدار
frustrated cargo کالای سرگردان
flatted cargo بار تخت
deck cargo بار روی عرشه
cargo reception قبولمحمولهبار
cargo hold نگهداریمحمولهبار
flatted cargo بار هموار و صاف
cargo whip طناب بوم اسکله
floating cargo باری که دردریا است
cargo dispatch توزیعمحمولهبار
general cargo بار عمومی
cargo transporter جعبه حمل بار درهواپیما یا ناو سکوی حمل بار
loose cargo بار روباز
deck cargo بار روی عرشه کشتی بارگیری برروی عرشه
bulk material مواد اولیه حجیم
bulk material اماد یک جا
bulk material اماد حجیم
bulk deformation تغییر شکل حجمی
bulk modulus ضریب کشیدگی
bulk oil نفت بی فرف
bulk petroleum سوخت مخزنی
bulk petroleum سوخت قوال مخازنی که بیش از 55 گالن فرفیت دارند
bulk polymerization بسپارش تودهای
bulk production تخلیه سوخت از تانکر به مخزن
bulk production تقسیم سوخت درفروف کوچک
bulk material امادقوال
bulk yarn نخ های پفکی و حجیم شده جهت ایجاد سطوح برآمده و برجسته
bulk density چگالی کشیدگی
bulk density چگالی حجمی
bulk concrete بتن تنیده
bulk terminal اندازهپایانی
bulk density چگالی تودهای
bulk eraser degausser
bulk gravity چگالی فاهری
bulk head دیواریکه برای جلوگیری ازفشار اب یا خاک ساخته میشود
bulk loading بارگیری مخزن به طور یک جا
bulk loading بارگیری در مخازن
bulk buy عمدهخر-کسیکهیکجاخریدمیکند
bulk properties خواص گروهی
bulk stock ذخایر قوال
bulk buying خرید درحجم زیاد
of agreat bulk تنه دار
bulk buying خرید بصورت عمده
of agreat bulk طش دار
bulk carriers وسیله حملی که کالای فله حمل میکند
bulk carriers کشتی که کالای فله حمل مینماید
bulk carrier وسیله حملی که کالای فله حمل میکند
bulk carrier کشتی که کالای فله حمل مینماید
bulk transport حمل بار به صورت فله
bulk supply اماد با کانتینر
bulk supply اماد به طور قوال
bulk supply اماد عمده
bulk stock ذخایر بسته بندی شده اماد قوال و یک جا
bulk buying خرید فله
bulk strain تغییر شکل نسبی حجمی
bulk storage انباره پرگنجایش
bulk storage انباره پر گنجایش
combat cargo officer افسر مسئول ترابری رزمی افسر مسئول بارگیری کالاهای رزمی
cargo outturn report گزارش تخلیه محمولات ناو گزارش تخلیه ناو
cargo outturn message پیام تخلیه محمولات ناو گزارش خاتمه تخلیه بارکشتی
attack cargo ship ناوحمل و نقل مخصوص تک
attack cargo ship ناو باربری تهاجمی
general cargo rate نرخ محل بار متفرقه
general cargo rates نرخهای حمل کالاهای متفرقه
allowable cargo load بار مجاز
allowable cargo load فرفیت بار مجاز هواپیما
cargo handling at port جابجایی کالا در بندر
cargo tie down point محل مهار بار روی وسیله محل بستن محمولات
allowable cargo load حداکثربار مجاز
bulk load method روش استفاده از بارگیری قوال
bulk load method روش بارگیری با بارقوال
bulk modulus of elasticity ضریب کشسانی حجمی
bulk petroleum products فراوردههای نفتی قوال
bulk replacement storage سهمیه کل جایگزینی درصحنه عملیات
crossover cargo deck line خطعرضیباراندازعرشه
bulk liquid storage space حجم کلی مخزن
bulk petroleum conversion kit جعبه وسایل تبدیل خودروی عمومی به خودرو حمل موادسوختی
break-up امیختگی
break فرمان BREAK
break عمل یا کلید انتخاب شده برای توقف اجرای یک برنامه
break خای نپذیرفتن وفایف یک توافق
break از حالت رمز خارج کردن یک کد مشکل
break انتخاب شود
to break out فاش یا افشاندن
to break out بیرون ریختن
to break out شایع شدن
break کلید مخصوص در صفحه کلید IBM که اجرای یک برنامه را وقتی قط ع میکند که این کلید با کلید کنترل
break مجزاسازی
break تجزیه
to break out درگرفتن
break تفکیک
break قطع کردن
break پاره کردن
to break up بهم زدن
to break up منحل کردن خردکردن
to break up شخم کردن
break down شکست فروریختگی پنچری
break down شکستگی
break down تجزیه
break down اسیب دیدن
break down تقسیم بندی کردن
break down تجزیه کردن طبقه بندی کردن
break down ازاثر انداختن
break down درهم شکستن
break down درهم شکننده فروریختن
break down سقوط ناگهانی
break in حرز را شکستن وبزور داخل شدن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com