English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 47 (4 milliseconds)
English Persian
capped knight اسب مات کننده از پیش اعلام شده شطرنج
Other Matches
capped راس باکلاهک پوشاندن
capped طاق
capped چاشنی
capped نعل درگاه
capped انتخاب برای تیم ملی
capped سلام دادن بوسیله برداشتن کلاه از سر سربطری یا قوطی
capped پوشش دارکردن
capped کلاهک
capped سرپوش
capped کلاه
capped tee مخزنشکاری
snow capped دارای قله پوشیده از برف برف پوشیده
capped pawn پیاده مات کننده از پیش اعلام شده شطرنج
capped watch ساعت شکاری
snow-capped دارای قله پوشیده از برف
knight دلاور
knight like شایان شوالیه گری یاسلحشوری
knight قهرمان شوالیه
knight نجیب زاده
knight بمقام سلحشوری ودلاوری ترفیع دادن
knight شوالیه
knight اسب درشطرنج
knight سوارکار
knight سلحشور
knight like سلحشوروار
armor piercing capped دارای کلاهک ثاقب
armor piercing capped گلوله باکلاهک ثاقب
knight errant شوالیه سیار
knight of the shears خیاط
knight of the shears درزی
knight of the shears خیاطی کردن دوزندگی کردن
knight of the shears لباس دوختن برای
knight service تصرف مجانی ملک دربرابرخدمت نظامی
knight's tour سفر اسب شطرنج
knight of the road راهزن پیاده
knight of the post کسیکه معاشش ازگواهی دروغ دادن فراهم میشد
knight marshal کسیکه در خانواده سلطنتی دارای برخی مامریتهای قضایی باشد
knight errant دلاورحادثه جوی سیار
knight errantry سلحشوری سیار
knight errantry جمعیت سلحشوران
knight errantry مقام سلحشوری
knight fork چنگال اسب شطرنج
knight hospitaller کسیک که درسلکهای راهبهای نظامی که درسال .....گردیده درامده باشد
knight bachelor پایین ترین مرتبه سلحشوری قدیم انگلیس
four knight's game بازی چهار اسب
knight-errant جوانمرد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com