English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (9 milliseconds)
English Persian
carbon cell پیل کربنی
Search result with all words
carbon zinc cell پیل اولیه قابل حمل
zinc carbon cell پیل روی- زغال
zinc carbon cell پیل لکلانشه
Other Matches
carbon الماس بیفروغ
carbon C :symb
carbon ذغال
carbon ذغال خالص
carbon کربن
carbinol carbon کربن کربینول
carbon resistor مقاومت کربنی
carbon rheostat رئوستای کربنی
carbon ribbon نوار کاربنی
carbon ribbon ریبون پلاستیکی نازک با جوهر مشکلی که در چاپگر استفاده میشود
carbon monoxide منواکسید کربن
carbon copies رونوشت کاربنی
acetylenic carbon کربن استیلنی
activated carbon کربن فعال شده
carbon deposite لایه کربن
asymmetric carbon کربن بی تقارن
carbon cycle سیکل کربن
carbon contact کنتاکت کربنی
battery carbon زغال باتری
carbon brush ذغال
carbon brush زغال کربنی
carbon black دوده
anomeric carbon کربن انومری
carbon disk قرص زغالی
activated carbon ذغال فعال شده
active carbon کربن فعال
carbon microphone میکروفون زغالی
carbon holder پایه کربن
carbon free ذغال ازاد
carbon free کربن ازاد
carbon fixed ذغال ثابت
carbon fixed کربن ثابت
carbon arcwelding جوش قوسی بوسیله کربن
carbon copy رونوشت کاربنی
gas carbon ذغال قرع
hydro carbon ترکیب هیدروژن و کربن
secondary carbon کربن 2 درجه
primary carbon کربن 1 درجه
primary carbon کربن نوع اول
secondary carbon کربن نوع دوم
sugar carbon زغال قند
tertiary carbon کربن 3 درجه
tertiary carbon کربن نوع سوم
carbon dating اندازهگیریسنچیزیبااستفادهازمیزانرادیواکتیویتهآن
be a carbon copy <idiom> دقیقا مثل دیگری بودن
decolorizing carbon ذغال رنگ زدا
cored carbon کربن هسته دار
carbon copies رونوشت
carbon seal وسیلهای مقاوم در برابرگرما که در موتورهای توربینی برای جلوگیری ازخروج یا نشت روغن ازمحفظه یاتاقان بکار میرود
carbon copies کپی نسخه غیراصل
carbon copy رونوشت
carbon copies ورق کاربن
carbon dioxide گازکربنیک
carbon copy ورق کاربن
carbon dioxide دی اکسید کربن
carbon copy کپی نسخه غیراصل
carbon steel فولاد کربن یا فولاد سخت
carbon paper کاغذ کاربن
carbon tape نوارکاربنی
carbon tracking باقیمانده بسیار ناچیز کربن که در اثر تخلیه الکتریکی درداخل دینام دلکو یا محفظه شمع باقی میماند
carbon arc welding جوشکاری با جرقه کربن
carbon chain polymer بسپار زنجیر کربنی
to trap something [e.g. carbon dioxide] چیزی را گرفتن [جمع کردن] [برای مثال دی اکسید کربن ]
He's a carbon copy of his father. کپی پدرش است.
carbon battery plate صفحه باتری کربنی
coolant: carbon dioxide سردکنندهدیاکسیدکربن
plain carbon steel فولاد کربن غیرالیاژی
carbon pile regulator نافم کربنی
crater in positive carbon گودی کربن مثبت
high carbon steel فولاد با کربن زیاد
high carbon steel فولادی با میزان کربن 5/0%تا 50/1%
iron carbon alloy الیاژ اهن و کربن
medium carbon steel فولادباکربن متوسط
carbon filament lamp لامپ با افروزه کربنی
iron carbon diagram نمودار اهن- کربن
carbon dioxide therapy درمان با انیدرید کربنیک
blind carbon copy در پست الکترونیکی روش ارسال پیام به چندین کاربر که برای سایرین شناخته شده نیست
arc lamp carbon کربن لامپ قوسی
ultra high carbon steels فولادهای فرا- پر- کربن
single button carbon microphone میکروفون تک زغالی
double button carbon microphone میکروفون دو زغالی
plain carbon tool steel فولاد ابزار غیرالیاژی
carbon arc lead burning جوش سرب با جرقه کربن
carbon dioxide gas coolant سردکنندهیگازدیاکسیدکربن
carbon pile voltage regulator تنظیم کننده ولتاژ زغالی
cell خانه
cell زندان انفرادی
cell در یک سیستم ارسال داده مثل ATM بستههای داده با طول ثابت مثلاگ یک خانه در سیستم ATM شامل دادههای هشت تایی است
cell المان
cell سل
tr cell کلید فرگیر
cell در یک صفحه گسترده فرمولی که در یک خانه قرار دارد
cell محل تک حافظهای قادر به ذخیره سازی یک کلمه داده که توسط یک آدرس مشخص قابل دسترسی است
cell تابع یا عدد مجزا در برنامه صفحه گسترده
cell پیل خانه باطری
cell دریک صفحه گسترده کدی که موقعیت یک خانه را با سط ر و ستون مشخص میکند. معمولاگ سط رها شماره گذاری شده اند و ستون ها بر حسب حروف الفبا هستند
cell خانه جدول
cell جزء اصلی باطری
cell خط ضخیم تری که اطراف خانهای که باید در آن نوشته شود ایجاد میشود
cell حفره
cell پیل سلول
cell سلول یکنفری
cell زندان تکی
cell باطری
cell فرف نمونه
cell حجره
cell یاخته
cell در صفحه گسترده روشی که نتیجه یا داده در یک خانه نمایش داده میشود
cell ثباتی که حاوی محل مرجع یک خانه مخصوص برای انجام عمل است
cell جلوگیری از تغییر محتوای یک خانه مشخص یا تعدادی خانه مشخص
cell پیل
cell اتاقک
cell سلول
plante cell باتری پلانته
sealed cell حفرهممهور
porous cell پیل متخلخل
nerve cell نرون
primary cell پیل ساده
photo cell سلول فتوالکتریک
guard cell گیاهی را تشکیل میدهند
primitive cell سلول واحد ابتدایی
reference cell پیل مبنا
haploid cell یاخته جنسی
photoemissive cell لامپ نور- برقی
nuclear cell پیل اتمی
nerve cell یاخته عصبی
photo cell پیل نور- برقی
memory cell سلول حافظه
photoconductive cell پیل نور- رسانایی
lymph cell سلول لنف
leclanche cell پیل لکلانشه
photoconductive cell سلول فوتورسانا
photoelectric cell فتوسل
photoelectric cell سلول فتوالکتریکی
photovoltaic cell پیل نور- برقی مجاورتی
photovoltaic cell مبدلی که مانند سلول فتوالکتریک تابشهای الکترومگنتیک را با طول موجهای مرئی و نزدیک ان به الکتریسیته تبدیل میکند
pigment cell یاخته رنگی
pilot cell پیل راهنما
nerve cell سلول عصبی
reference cell پیل مرجع
cell membrane میتوکندری
cell wall دیوارهسلولی
honey cell حفرهعسل
plant cell سلولگیاهی
pollen cell شبکهگرده
queen cell حفرهملکه
cell-phone تلفنهمراه
condemned cell سلولزندان
to cell phone با تلفن همراه زنگ زدن
photovoltaic cell سلول خورشیدی [الکترونیک مهندسی برق]
solar cell سلول خورشیدی [الکترونیک مهندسی برق]
padded cell اتاقک نرم پوشدار
counter e.m.f. cell پیلهای برق وارانی
whiteblood cell گویچه سفیدخون گلبول سفید
sample cell فرف نمونه
selenium cell سلول سلنیومی
standard cell پیل استاندارد
storage cell یاخته انباره
storage cell پیل باتری
storage cell باتری
storage cell سلول انباره
stractural cell سلول ساختاری
transformer cell سلول ترانسفورماتور
two cell accumulator اکومولاتور دو سلولی اکومولاتور دوبل
unbalanced cell سلول باطری نیکل کادنیم که بیش از سلولهای دیگر تخلیه شده است
unit cell سلول واحد
unit cell کوچکترین چندوجهی را که با یک دستگاه مختصات سه محوری بتوان نشان داد
voltaic cell پیل ولتایی
voltaic cell پیل ولتا
Rod cell یاخته استوانه ای [در چشم]
guard cell یکی از دو سلول لوبیایی شکلی که منافذ
current cell سل جاری
cell pointer اشاره گر سل
cell format قالب سل
cell format فرمت سل
cell definition تعریف سل
cell cover درپوش باتری
cell body جسم یاخته
cell assembly مجتمع یاختهای
cell animation تحرک سلولی
cell address نشانی سل
cell protection حفافت سل
cell receptor گیرنده سلولی
cell reference ارجاع سل
concentration cell پیل غلظتی
coductivity cell پیل سنجش رسانندگی
circular cell محفظه گرد
cham cell or of the e. وزیر دارایی
cell vent نفس کش پیل
cell tester تسترباطری
cell tester ولت سنج باتری
cell relay روش ارسال بستههای اطلاعاتی روی یک شبکه باند وسیع مثل roadband ISDN مثلاگ سیسیتم ATM داده را با حرکت خانههای داده بین گره ها در یک شبکه گسترده منتقل میکند
cell address آدرس سل
blood cell گویچههای خونی
secondary cell پیل باتری
cell connector رابط پیل باتری
betz's cell یاخته بتس
bias cell پیل ولت شبکه
bichromat cell پیل بیکرومات
binary cell یاخته دودویی
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com