Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 204 (10 milliseconds)
English	Persian
carriage control	کنترل نورد
Search result with all words
carriage control tape	نواری که اطلاعات لازم برای کنترل تعویض سطر در یک چاپگر سطری روی ان پانچ شده است
carriage control tape	نوار کنترل نورد
carriage control dial	کنترلشمارهگیرنورد
Other Matches
carriage	نرده
carriage	هزینه حمل
carriage	کدهایی که حرکت کارتریج چاپگر را کنترل می کنند
carriage	بخش مکانیکی ماشین تایپ یا چاپگر که کاغذی که باید چاپ شود را به درستی حرکت میکند و محلش را تنظیم میکند
carriage	کنترل چاپگر
Where is carriage no ...?	واگن شماره ... کدام است؟
to keep a carriage	درشکه داشتن
through carriage	حمل یکسره
there is a p in the carriage	درشکه مسافردارد
carriage and four	درشکه چهاراسبه
carriage	بردن حمل کردن باربری کرایه هزینه حمل
Where is carriage no ...?	واگن شماره ... کجاست؟
under carriage	ارابه فرود
carriage	کالسکه
carriage	نورد
carriage	حمل
carriage	قنداق توپ یا جنگ افزار قنداق
lace carriage	حاملتوری
the body of a carriage	بدنه یک کالسکه
carriage return	تعویض سطر Return/Enter
gun carriage	قنداق توپ
hackney carriage	درشکه کرایهای
smoking carriage	واگنی که سیگار کشیدن در ان مجازاست
ginny carriage	واگن بارکش که روی ریل حرکت میکند
carriage handle	دستگیرهحامل
main carriage	حاملاصلی
baby carriage	صندلی چرخدار بچه
baby carriage	کالسکهی بچه
dual carriage way	شاهراه دو طرفه
artillery carriage	قنداق سلاح توپخانه
artillery carriage	قنداق توپ
water carriage	حمل از راه اب
dead carriage	کرایه حملی که پرداخت شده ولی استفادهای از ان به عمل نیامده
dead carriage	کرایه باربری جهت فرفیت استفاده نشده
automatic carriage	تعویض خودکار
top carriage	قنداق بالا
carriage costs	هزینه باربری
carriage costs	هزینه حمل و نقل
crossrial carriage	پاگیر تیر عرضی
carriage return	سیگنال یا کلیدی که به شروع خط بعد کاغذ یا صفحه نمایش می رود
railroad carriage	واگن باری
horseless carriage	اتومبیل
land carriage	بار کشی زمینی
carriage road	راه درشکه رو
slip carriage	واگنی که از قطار راه اهن ول میشود
land carriage	حمل و نقل خشکی
sleeping carriage	خوابگاه قطار
sleeping carriage	واگن تختخواب دار
horseless carriage	درشکه بی اسب
railroad carriage	اطاق کالسکهای راه اهن
carriage return	سر سطر رفتن
carriage return	بازگشت نورد
carriage drive	خیابان پارک
carriage forward	پس کرایه
carriage forward	کرایه در مقصدپرداخت میشود
carriage forward	هزینه حمل در مقصد دریافت میشود
carriage paid to ...	با هزینه حمل تا ...
carriage payed	کرایه حمل پرداخت شده
carriage paid to	هزینه حمل به حامل پرداخت شده
carriage of goods	حمل و نقل کالا
to limber up a gun carriage	پیش قطار و پس قطار توپ رابهم بستن
carriage and insurance paid to	هزینه حمل و بیمه به حامل پرداخت شده
carriage freight paid to ...	با هزینه حمل تا ...
soft carriage return	خط فاصله خالی
car railway carriage	واگن
self control	خودداری
self control	مسک نفس
self control	کف نفس
self control	قوه خودداری
to keep under control	تحت نظارت نگه داشتن
control	اطمینان از بررسی و آزمایش کردن چیزی
self-control	خودداری
control	مهار
control	نظارت
control	کاربری
control	کنترل بازبینی
control	بازرسی
control	توپزن دقیق
control	نظارت کردن تنظیم کردن
control	کنترل
control	کنترل کردن
self-control	خودگردانی
I cant help it. It is beyond my control.	دست خودم نیست
self-control	خویشتنداری
control	کنترل کردن مهار کردن
control	نظارت کردن
control	بازرسی کردن
control	کنترل کردن فرمان
control	اختیار
control	بازرسی نظارت جلوگیری
control	بازدید
control	نظارت و ممیزی کردن
control	واپاد
control	سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
control	فرمان
control	مربوط به چیزی یا اطمینان یافتن از چیزی که بررسی میشود
control	وسیله تغییرسمت و مسیر هواپیما دستگاه هدایت موشک
hue control	پیچ فام
shading control	پیچ فام
ignition control	کنترل احتراق
control words	کلمات کنترلی
control zone	منطقه کنترل هوایی
control zone	منطقه فضای هوایی تحت کنترل
corrosion control	جلوگیری و کنترل خوردگی
forms control	کنترل فرم ها
cruise control	کنترل عملکرد موتور برای بدست اوردن بیشترین راندمان قدرت و مصرف سوخت
manual control	کنترل دستی
image control	کنترل تصویر
light control	کنترل نور
light control	کنترل روشنایی
line control	کنترل خط
linearity control	نافم خطی
load control	تنظیم با بار خارجی
loop control	کنترل حلقه زنی
magnetci control	کنترل فرمان مغناطیسی
manpower control	کنترل نیروی انسانی
material control	کنترل مواد
minor control	کنترل ضعیف
minor control	کنترل کم
mixture control	کنترل مخلوط
monetary control	کنترل پولی
monetary control	نظارت پولی
motor control	کنترل حرکتی
movement control	کنترل حرکات و نظارت برحرکت یکانها
lighting control	کنترل روشنایی
lift control	کنترل اسانسور
lever control	کنترل اهرمی
control word	کلمه کنترل
control wheel	صفحه تنظیم کننده
control wheel	صفحه کنترل
indirect control	کنترل غیرمستقیم
input control	کنترل ورودی
intensity control	پیچ رنگ
intensity control	کنترل شدت
inventory control	کنترل موجودی
inventory control	کنترل ذخایرموجودی انبار کنترل دارایی
fire control	کنترل اتش
control vehicle	خودرونافم ستون یا نافم حرکت
control vehicle	تانک نافم حرکت
lateral control	کنترل جانبی
lateral control	کنترل در عرض جبهه
level control	کنترل سطح
net control	کنترل شبکه
electronic control	کنترل الکترونیکی
field control	کنترل میدان
fighter control	کنترل شکاریها
electric control	کنترل الکتریکی
disaster control	روش مقابله با سوانح و بلایا
fighter control	کنترل عملیات هواپیماهای جنگنده
fire control	اطفاء حریق
disaster control	روش کنترل سوانح
direct control	کنترل مستقیم
digital control	کنترل دیجیتالی
delusion of control	هذیان کنترل شدگی
decentralized control	کنترل غیر تمرکزی
fire control	جلوگیری از اتش سوزی
fire control	سیستم کنترل اتش
fire control	کنترل کردن اتش کنترل اتش
field control	نقاط کنترل نقشه برداری نقاط کنترل زمینی نقشه برداری
external control	کنترل خارجی
electronic control	فرمان الکترونیکی
emission control	کنترل تشعشع امواج مغناطیسی یا صوتی دستگاه کم کننده تشعشع امواج
engagement control	کنترل درگیری توپخانه پدافندهوایی با دشمن
erosion control	جلوگیری از فرسایش
electronic control	تنظیم الکترونیکی
esi control	control Index ExternallySpecified کنترل با فراست
exchange control	کنترل ارز
exchange control	نظارت ارز
exchange control	نظارت دولت بر مبادله ارز کنترل مبادله ارز توسط دولت
exchange control	جلوگیری از ورودامتعه خارجی به وسیله محدود کردن ارزی که دراختیار واردکننده گذاشته میشود
exchange control	کنترل ارزی
experimental control	کنترل ازمایشی
fire control	دستگاه کنترل اتش توپخانه
fire control	کنترل یا هدایت اتش
focusing control	تنظیم تمرکز
framing control	پیچ تنظیم تصویر
frequency control	کنترل فرکانس
geodetic control	نقاط کنترل ژئودزی
geodetic control	نقاط کنترل نقشه برداری عمومی
error control	کنترل خطا
government control	نظارت دولتی
government control	کنترل دولتی
grid control	کنترل شبکه
ground control	کنترل زمینی
ground control	دستگاه کنترل کننده زمینی
cortical control	کنترل مغزی
hold control	نافم همزمانی
fly control	قسمت کنترل پرواز
fly control	برج کنترل
fiscal control	نظارت مالی
fiscal control	کنترل مالی
flight control	دستگاه کنترل پرواز هواپیما کنترل هواپیما
flight control	کنترل پرواز
flight control	سیستم کنترل هواپیماها
data control	کنترل داده ها
damage control	اسیب گیری
damage control	کنترل کردن خسارات
flood control	سیل بندی
damage control	کنترل خسارات
cursor control	کنترل مکان نما

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com