English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
check boxes چهارگوشهای انتخاب
check boxes جعبههای مقابله
Other Matches
boxes :
boxes سرپناه
boxes مقر پاسبانان یا نگهبانان
boxes شکل حاصل از حرکت چهارهواپیما بصورت لوزی
boxes منطقه پنالتی
boxes هر کدام از شش قسمت زمین بیس بال ناشیگری در گرفتن توپ
boxes مربع روی ورقه محاسبه
boxes درقاب یاچهار چوب گذاشتن
boxes احاطه کردن
boxes درجعبه محصورکردن
boxes بوکس بازی کردن سیلی زدن
boxes :مشت زدن
boxes بوکس
boxes توگوشی سیلی
boxes لژ
boxes صندوق
boxes جعبه
boxes چاله
boxes اطاقک جای ویژه
boxes قوطی
boxes جعبه کاغذی یا چوبی یا پلاستیکی
boxes وسیلهای که تابعی را بدون اینکه کاربر آن بداند چگونه انجام میدهد
boxes جعبه مقوایی
jack-in-the-boxes علی ورجه
junction boxes جعبه اتصال
junction boxes جعبه تقسیم
junction boxes جعبه ترمینال
pillar boxes صندوق پستی ستونی شکل
signal boxes توقف گاه متصدی علائم
tinder boxes فندک
tinder boxes قودادن
ballot boxes صندوق ارا
jack-in-the-boxes نوعی اتش بازی
press boxes لژ مطبوعاتی جایگاه گزارشگران
telephone boxes کیوسک تلفن
sentry boxes اتاقک نگهبانی
sentry boxes سایبان چوبی نگهبان
call boxes اتاقک تلفن
call boxes کابین تلفن
call boxes کیوسک تلفن
penalty boxes محوطهی پنالتی
post-boxes صندوق پست
window-boxes قاب پنجره
black boxes جعبه سیاه
jack-in-the-boxes جعبهای که چون در انرامیگشایند ادمکی از ان خارج شود
call boxes تلفن صحرایی
sentry boxes سایبان چوبی نگهبان سرپناه نگهبانی
the boxes were nested جعبه ها یکی در توی دیگری قرار گرفته بودند
money-boxes صندوق اعانه
money-boxes غلک
tool boxes جعبه ابزار
fuse boxes جعبه فیوز
musical boxes جعبه ساز
boxes are made of wood جعبه ها از چوب ساخته میشوند
Handle the boxes with care. جعبه ها رابا احتیاط جابجا کنید
boxes are made of wood جعبه ها را از چوب میسازند
check وارسی
check حافظه موقت برای داده دریافت شده پی از بررسی آن در برابر داده دریافت شده از طریق مسیر یا راه دیگر
check بازرسی شد
check بازدید کردن رسیدگی کردن سر زدن بازداشت کردن
check بازرسی کردن
check دستگاهی که روی تاسیسات ابی جهت تنظیم سطح اب ساخته میشود
check دریچه تنظیم
check و شدن بوی شکار
check کیش
check خطا در خواندن داده ناشی از خطایی در رسانه مغناطیسی
check امتحان
check امتحان کردن بازرسی
check چک
check مقابله
check تطبیق
check منع
check کم یا متوقف کردن سرعت بدن
check چک بانک
check نشان گذاردن
check تطبیق کردن
to check up درست رسیدگی یاحساب کردن
to check off رسیدگی کردن ودرصورت درستی باخط نشان گذاردن
second check بررسی نهایی
second check بررسی دوباره
check off تغییرروش بازی درتجمع
check out تصفیه حساب کردن
check out بازدیدعمل و خصلت جنگ افزار
check up معاینه کردن
check جلوگیری کردن از
check ممانعت کردن
check بررسی کردن
Please check the ... لطفا ... را کنترل کنید.
in check <idiom> غیرقابل کنترل
check بررسی
check مقابله کردن مقابله
check سرزنش کردن رسیدگی کردن
check up رسیدگی کامل کردن ازمایش کردن
check عیار گرفتن
check تجزیه کردن
check-up بازبینی کردن
check مطالعه کردن
check تحقیق کردن
to check out something چیزی را بررسی یا امتحان کردن
check محک زدن
check بررسی کردن
check ارزیابی کردن
check چاپ گرفتند وضعیت داده و برنامه در یک نقط ه بررسی
check-up بازبینی
check-up کنترل
check-up کنترل کردن
check سنجیدن
check محلی در برنامه که داده و وضعیتهای داده قابل ضبط ونمایش هستند
check او نتیجه چاپ و صورتحساب ها را بررسی کند تا ببیند آیا مشابه هم هستند یا خیر
check اجرای خشک یک برنامه
check بررسی اینکه یک پروتکل کد حرف و فرمت آن صحیح هستند
check یک بیت از کلمه دودویی که برای بررسی هر بیتی به کار می رود
to check in نام نویسی کردن [هتل]
check جعبه کوچک با یک ضربدر در آن در صورتی که عمل انتخاب شود و خالی در صورتی که عمل انتخاب نشود
check حرف اضافی در متن ارسالی که بررسی میکند آیا خطایی در متن رخ داده یا یه و مقدار آن به متن بستگی دارد
check رقم اضافی در متن ارسالی برای نشان دادن و تصحیح خطاها
check سخت افزار یا نرم افزاری که نشانی میدهد متن ارسالی نادرست است و خطا ردی داده است
check مجموعه حروف مشتق شده از یک متن برای بررسی و تصحیح خطاها
check نشانهای که انتخاب جعبه بررسی را نشان میدهد واغلب یک ضربدر در آن است
check خطا یا توقف کوچک در فرآیند
check in نام نویسی کردن مراسم ورود
check مقابله کردن بررسی
check in وارد شدن
check بررسی اینکه آیا چیزی به درستی کار میکند یا خیر
check-in وارد شدن
check اطمینان از صحت چیزی
check-in نام نویسی کردن مراسم ورود
overflow check بررسی سرریز
overflow check مقابله سرریز
programmable check مقابله برنامه ریزی شده
overflow check بررسی سرریزی
odd even check بررسی فرد و زوج
parity check مقابله کردن توازن
parity check بررسی توازن
parity check مقابله توازن
priority of check تقدم کیش
programmed check مقابله برنامه ریزی شده
programmed check بررسی برنامه ریزی شده
range check بررسی محدوده
poke check فشار اوردن به گوی با چوب برای دور کردن ان از حریف
reasonableness check بررسی معقول بودن
pay check چک حقوق
parity check مقابله ایستایی
perpetual check کیش دایم
odd even check مقابله فرد و زوج
modulo n check مقابله به پیمانه
frequency check کنترل فرکانس
fore check جلوگیری از مدافع در منطقه دفاعش جلوی تور
family check کیش همگانی
even parity check بررسی توازن زوج
echo check بررسی صحت عملیات ارسال اطلاعات که در ان اطلاعات دریافت شده به منبع اصلی برگشت داده شده و با اطلاعات اصلی مقایسه میشودمقابله به کمک طنین بررسی طنین
echo check مقابله
dynamic check مقابله پویا
duplication check بررسی ای که لازمه اش یکسان بودن نتایج دو اجرای مستقل یک عملیات میباشد
duplication check مقابله از راه تکرار
dump check مقابله حین روبرداری
echo check بکمک طنین
hardware check مقابله سخت افزاری
marginal check برسی مرزی
marginal check مقابله مرزی
machine check برسی ماشین
limit check بررسی حدی
limit check مقابله حدود
indian check سد کردن راه حریف با بالابردن چوب بالای سر او برای ضربه زدن به چوب او
houndstooth check طرح خانه خانه مورب پارچه
hook check سد کردن راه چوب حریف ازعقب
hip check سد کردن راه حریف با کمر وباسن
division check ازمایش تقسیم
Please check the battery. لطفا باطری را کنترل کنید.
wraparound check سد کردن چوب حریف گوی دارباچوب
visual check مقابله بصری
visual check مقابله دیداری
validity check بررسی اعتبار
validity check مقابله اعتبار
twin check بررسی توام
twin check مقابله توام
identity check بررسی هویت
rain check بلیط مجانی یا مجدد
rain check بلیط باران
Please check the oil. لطفا روغن را کنترل کنید.
Please check the water. لطفا آب را کنترل کنید.
What time should I check in? چه وقت کارت سوار شدن به من میدهید؟
rain check <idiom> بلیط مجانی برای چیزی که به علت باران کنسل شده
rain check <idiom> رد کردن درخواستی برای یک تاریخ معین و موکول آن به زمان دیگر
double-check <idiom> دوباره چک کردن
security check چکامنیتی
check-rail ریلتنظیم
rain check نوید یا قول دعوت بعدی
traveler's check چک مسافرتی
transfer check انتقال
transfer check مقابله
sequence check بررسی ترتیبی
sequence check مقابله ترتیب
selection check مقابله گزینش
sales check صورت فروش
residue check بررسی تشخیص خطا که در آن داده دریافتی با یک مجموعه اعداد تقسیم میشود و باقی مانده بررسی میشود با باقی مانده مورد نظر
redundancy check بررسی افزونگی
redundancy check تستی متکی بر انتقال بیت ها وکاراکترهایی که بیش ازحداقل تعداد لازم برای بیان خود پیام هستند
redudancy check بررسی افزونگی
reasonableness check بررسی و کنترل معقولانه و مستدل
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com