Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 150 (8 milliseconds)
English
Persian
combat , elements
عناصر رزمی
combat , elements
یکانهای رزمی
combat , elements
عناصر درگیر در رزم
Other Matches
elements
عامل اصلی محیط طبیعی
elements
دروازه یا ترکیبی از دروازه ها
elements
یک عنصر منحصر به فرد داده در آرایه
elements
کوچکترین واحد پایه برای ارسال داده دیجیتال
elements
کوچکترین واحد یا نقط ه روی صفحه نمایش که رنگ یا شدت آن قابل کنترل است
elements
که ازقسمتهای مشابه بسیار تشکیل شده است
elements
یک شماره ازخانه ماتریس یا آرایه
elements
رکن
elements
المان
elements
جوهر فرد
elements
جسم بسیط
elements
اصل
elements
محیط طبیعی اخشیج
elements
عامل
elements
سازه برقی
elements
عنصر
elements
عنصر عملیاتی
elements
جزء
elements
عنصر اساس
elements
اساس
elements
رکن اساس جزئی از یک قسمت یایکان
Euclid's Elements
اصول اقلیدس
[ریاضی]
war of the elements
انقلابات طبیعی
trace elements
عناصر کمیاب
minor elements
عناصر جزئی
representative elements
عناصر نماینده
minor elements
عناصر فرعی
job elements
عناصر شغلی
inner transition elements
عناصر واسطه داخلی
essential elements
عناصر ضروری
elements of weather
عناصر موثر در شرایط جوی عوامل جوی
elements of expense
عوامل هزینهای
elements of expense
عوامل تولید هزینه
Euclid's Elements
اصول اقلیدس
[ریاضی]
cantilever elements
عناصر کنسولی
essential elements
وسایل ضروری
essential elements
[پارامترهای اصلی جهت بافت و یا مقدمات بافندگی و رنگرزی]
essential elements of information
عناصراصلی اطلاعات
rare earth elements
خاکهای نادر
electron microscope elements
ارکانمیکروسکوپالکترونی
constituent elements of crime
عناصر متشکله جرم
essential elements of information
عناصر اصلی اخبار
combat
رزم جنگیدن با
combat
مبارزه کردن
combat
ستیز حرب
combat
زد وخورد
combat
نبرد
combat
پیکار
combat
رزمی
combat
رزم
combat
جنگ
combat available
اماده به پرواز
combat available
اماده به رزم
combat
نبرد رزم کردن جنگ کردن درگیری تن به تن
combat support
پشتیبانی رزمی
combat surveillance
مراقبت رزمی
combat surveillance
تجسس میدان رزم
combat survival
زنده ماندن در رزم
combat survival
باززیستی در رزم
combat team
تیم رزمی
combat resolution
تعیین جزئی ترین رده رزمی جزئی ترین رده شرکت کننده در رزم
combat resolution
پایین ترین رده رزمی
combat ready
دارای امادگی رزمی
combat ready
اماده به رزم
combat readiness
امادگی رزمی
combat ration
جیره رزمی
combat ration
جیره جنگی
combat proficiency
مهارت رزمی
combat proficiency
شایستگی رزمی
combat team
گروهان مرکب رزمی گروه رزمی پیاده
combat tire
لاستیک جنگی
land combat
نبرد در ساحل
land combat
نبرد زمینی
single combat
جنگ تن بتن
single combat
اثبات حقانیت بوسیله نبرد تن به تن battle of wager
combat helmet
کلاه ایمنی جنگی
[ارتش]
unarmed combat
درگیریغیرمسلحانه
combat zone
منطقه رزمی منطقه نبرد
combat zone
منطقه رزم
combat vehicle
خودروی رزمی
combat troops
عدههای رزمی
combat trains
بنه رزمی
combat trail
مسیررزمی
combat trail
مسیر جریان رزم
combat tire
تایر جنگی خودرو
combat power
نیروی رزمی استعداد رزمی
hors de combat
از کار افتاده
combat duty
ماموریت رزمی
combat duty
امور رزمی
combat efficiency
کارایی رزمی
combat engineer
مهندسی رزمی
combat essential
مورد نیاز حتمی رزمی
combat essential
اقلام رزمی حیاتی حیاتی در رزم
combat exercise
مانور جنگی
combat exercise
تمرین رزمی
combat fatigue
روان رنجوری جنگ
combat neurosis
روان رنجوری جنگ
combat firing
تیراندازی جنگی
combat development
پیشرفت اموزش رزمی
combat development
توسعه رزمی
hors de combat
از میدان رزم خارج شده
close combat
رزم نزدیک
close combat
جنگ تن به تن
combat , echelon
رده رزمی
combat , echelon
یکان رزمی
combat area
منطقه رزم
combat arms
رسته رزمی
combat arms
یکان رزمی یکان درگیر در رزم
combat crew
خدمه رزمی هواپیما یاخودرو
combat crew
خدمه رزمی
combat developer
وسیله اموزش دهنده رزمی مربی رزمی
combat firing
تمرین تیراندازی رزمی
combat forces
نیروهای رزمی
combat load
بارجنگی کامل هواپیما
combat power
قدرت رزمی
combat loading
بارگیری رزمی هواپیما بارگیری جنگی
combat operations
مرکز عملیات رزمی
combat orders
دستورات رزمی دستورالعملهای رزمی
combat outpost
پاسدار رزمی
combat patrol
گشتی رزمی
combat pay
فوق العاده جنگی
combat pay
فوق العاده رزمی
combat phase
مرحله درگیری در رزم مرحله رزم
combat load
بار رزمی هواپیما
combat formation
ارایش رزمی
combat jump
پرش رزمی
combat hysteria
هیستری جنگ
combat jump
پرش با چتر درمنطقه دشمن
combat liaison
حفظ ارتباط بین هواپیماها درحین پرواز
combat liaison
ربط و ارتباط رزمی
combat intelligence
اطلاعات رزمی
combat support arms
رسته پشتیبانی رزمی
combat information center
اطاق عملیات
combat information center
مرکز اطلاعات رزمی
basic combat training
اموزش رزم مقدماتی
combat air patrol
گشتی هوایی
combat air patrol
هواپیمای گشتی رزمی گشتی رزمی هوایی
combat airlift support
پشتیبانی رزمی حمل و نقل هوایی پشتیبانی رزمی ترابری هوایی
combat support arms
یکان پشتیبانی رزمی
combat support troops
یکانهای پشتیبانی رزمی
combat service support
پشتیبانی خدمات رزمی
combat support troops
عدههای پشتیبانی رزمی
combat commander's insignia
علامت فرماندهی بر یکان رزمی
combat cargo officer
افسر مسئول ترابری رزمی افسر مسئول بارگیری کالاهای رزمی
combat control team
تیم کنترل رزمی
barrier combat air patrol
گشتی هوایی سد کننده راه دشمن
barrier combat air patrol
گشتی مرزی هوایی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com