English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 11 (3 milliseconds)
English Persian
combine باهم پیوستن
combine ملحق شدن متحد شدن
combine امیختن
combine ترکیب شدن
combine ترکیب کردن ماشین درو وخرمن کوبی کمباین
combine ایستگاه کنترل سطح بالا که دستورات و پاسخ ها را پردازش میکند
combine سیستم تشخیص حروف نوری کارا
combine دستگاهی که داده را روی سطح رسانه ذخیره سازی مغناطیسی مثل فلاپی دیسک می خواند و می نویسد
combine ترکیب با یکدیگر
combine [combine harvester] کمباین [کشاورزی] [ماشین برداشت محصولات دانه دار]
Other Matches
combine harvester کمباین [کشاورزی] [ماشین برداشت محصولات دانه دار]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com