Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
English
Persian
command issuing office
دفتر توزیع فرامین یکان
command issuing office
دفترتوزیع دستورالعملهای یکان
Other Matches
issuing
صدور
issuing bank
بانک گشاینده اعتبار
issuing bank
بانک صادر کننده
issuing of the credit
افتتاح اعتبار
date in issuing
تاریخ صدور
issuing authority
[body]
مرجع
[اداره]
صادر کننده
second in command
معاون
command.com
COCO.ANDفایل
under command
زیرفرماندهی
specified command
نیروی اختصاصی
second in command
معاون فرماندهی جانشین فرماندهی
at my command
به فرمان من
command.com
در -MS DOS فایل برنامهای که حاوی مفسر دستورات سیستم عامل است این برنامه همیشه در حافظه مقیم است و دستورات سیستم را تشخیص میدهد و به عمل تبدیل میکند
self command
خودداری
specified command
فرماندهی اختصاصی فرماندهی نیروی اختصاصی
self command
کف نفس
self command
خودفرمانی
under command
تحت کنترل
command
یکان قرارگاه عمده
command
امریه
command
دستور
command
فرمان دادن
command
فرمان
command
فرمان دستوردادن
command
یکان عمده قرارگاه فرماندهی کردن امر دادن
command
فرماندهی
command
حکم کردن
command
حکم
command
امر
command
فرمایش
command
سرکردگی فرماندهی
command
امرکردن
command
کلمه یا عبارتی که توسط یک سیستم کامپیوتری تشخیص داده میشود و یک عمل را آغاز و پایان میکند
command channels
ردههای فرماندهی
command channels
سلسله مراتب فرماندهی سلسله مراتب
national command
یکان یا قسمت نظامی مربوط به هر ملت در عملیات چندکشور
major command
فرماندهی عمده قسمت عمده ارتشی
command detonated
منفجر شونده از راه دور قابل انفجار با فرمان دور
operational command
فرماندهی از نظر عملیاتی
major command
یکان عمده
command ejection
پرتاب کابین خلبان با فرمان سیستم پرتاب خودکار کابین
command heading
مسیرپیش بینی شده
logistical command
یکان لجستیکی
command group
گروه فرماندهی
command heading
مسیر تعیین شده برای هواپیماتوسط برج کنترل
command axis
محورحرکت قرارگاه فرماندهی محور ارتباط فرماندهی
chain of command
سلسله مراتب فرماندهی
channel command
فرمان کانال
retraining command
یکان بازاموزی
resume command
به دست گرفتن فرماندهی شروع فرماندهی
preparatory command
فرمان حاضرباش
combined command
فرماندهی مرکب
preparatory command
فرمان خبر
command altitude
ارتفاع فرمان داده شده برای پرواز ارتفاع تعیین شده برای هواپیمای رهگیر
combined command
یکان مرکب
command and control
کنترل و فرماندهی
oversea command
یکان خارج از کشور فرماندهی برون مرزی
operator command
فرمان متصدی
command automatism
فرمانبری مطلق
command axis
محور حرکت یکان
chain of command
سلسله مراتب
command key
کلید فرمان
command strength
استعداد یکان
command unit
واحد فرمان
command language
زبان فرمان
commodity command
فرماندهی اماد
commodity command
یکان امادکالاهای مصرفی
comp command
COفرمان P
component command
قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
continuity of command
مداومت فرماندهی
direct command
فرماندهی مستقیم فرماندهی بلاواسطه تیراندازی به روش فرمان مستقیم
dosmount command
فرمان پیاده کردن
internal command
فرمان درونی
embeded command
فرمان تعبیه شده
full command
اداره کامل
full command
کنترل کامل
filter command
فرمان FILTER
external command
فرمان خارجی
joint command
فرماندهی مشترک
command speed
سرعت تعیین شده هواپیما سرعت پیش بینی شده برای هواپیما
command socialism
سوسیالیسم دستوری
command language
زبان فرماندهی
command language
زبان دستوری
command liaison
افسر رابط فرماندهی
command liaison
شبکه رابط یکان
logistical command
فرماندهی لجستیکی
command mode
حالت فرماندهی
command mode
وضعیت دستوری
command net
شبکه فرماندهی
command net
شبکه یکان
command of execution
ریاست اجرایی
command of execution
فرمان اجرای عمل یکان اجرایی
command processing
پردازش دستورالعمل
command processor
سیستم عامل فرمانی
command report
گزارش فرماندهی
joint command
یکان مشترک
command signal
علامت فرمان
external command
فرمان برونی
command economies
اقتصاد دستوری
high command
سرفرماندهی
administrative command
یکان اداری
administrative command
فرماندهی اداری
type command
نوع یکان ناو گروه
type command
فرماندهی ناو گروه
transient command
فرمان ناپایدار
air command
فرماندهی نیروی هوایی
air command
یکان هوایی
high command
فرماندهی عالی
command posts
پاسگاه فرماندهی
command economy
اقتصاد دستوری
command module
نقشهراهنما
word of command
فرمان انتصاب
word of command
فرمان نظامی
unified command
نیروهای متحد فرماندهی متحده یکانهای متحده متشکل از چندنیرو یا کشور
unified command
فرماندهی متحد
command post
پست فرماندهی
command post
پاسگاه فرماندهی
command posts
پست فرماندهی
air command
فرماندهی هوایی
to perform a command
فرمانی را اجرا کردن
tactical command
یکان تاکتیکی
AT command set
حالتی در مودم که آماده پذیرش دستورات با استفاده از مجموعه دستورات Hayes AT است
AT command set
مجموعهای استاندارد از دستورات برای کنترل کردن یک مودم که توسط Hayes Coprotion ایجاد شده است
sequence of command
ترتیب توالی فرامین
base command
فرماندهی پایگاه
Send To command
دستور منو در منوی فایل یک برنامه کاربری ویندوز که به کاربر امکان ارسال فایل یا داده موجود و در برنامه به برنامه دیگر میدهد
sealift command
یکان حمل و نقل دریایی
sealift command
فرماندهی حمل و نقل دریایی
scheme of command
طرح فرماندهی
support command
فرماندهی پشتیبانی
support command
یکان پشتیبانی
support command
فرمانده پشتیبانی یکان مسئول پشتیبانی
terminal command
فرماندهی بارانداز نظامی یکان عملیات سکوی نظامی
retraining command
قسمت ندامتگاه
scheme of command
طرح عملیاتی یکان
area command
فرماندهی منطقه
tactical command
فرماندهی تاکتیکی
airlift command
فرماندهی ترابری هوایی قسمت حمل و نقل هوایی فرماندهی حمل و نقل هوایی
office
اداره
office
محل کار
office
منصب
office
دفتر
office
دفتر کار
office
محل کار اداره
office
خدمت
office
اشتغال
office
مسئولیت احرازمقام
office
مقام
office
شغل
office
کار وفیفه
Near our office .
نزدیک اداره ما
in office
در دفتر
to r. any one in an office
کسی رادوباره به منصبی گماشتن
office
اتاق یا ساختمانی که شرکتی کار میکند یا کار تجاری انجام میشود
office
استفاده از ماشین و کامپیوتر برای انجام کارهای معمولی اداره
little office
نماز مخصوص حضرت مریم
office
مناسب برای استفاده در شرکت
office
کامپیوتر کوچک
office
وفیفه
office
شغل عمومی
office
اطاق
office
اطاق دفتر
to i. anyone with an office
به کسی منصب دادن
His request was in the nature of a command.
خواهش اوحالت حکم ودستور را داشت
software command language
زبان فرمانی نرم افزاری
hayes command set
مجموعه فرمانهای هیز
forward command post
پست فرماندهی جلو
forward command post
پاسگاه مقدم
tactical command ship
ناو فرماندهی
officer in tactical command
فرمانده تاکتیکی
command destruct signal
علامت به کار افتادن سیستم تخریب کننده موشک
advance command post
پاسگاه فرماندهی جلو
army reserve command
فرماندهی احتیاط نیروی زمینی قسمت احتیاط ارتش
command select system
سیستم فرمان انتخابی
command sponsored dependent
بستگان نظامیانی که با خرج ارتش بخارج مسافرت می کنند
alternate command authority
مقام جانشین فرماندهی
division support command
فرماندهی پشتیبانی لشگر
army material command
فرماندهی اماد نیروی زمینی
amphibious command ship
ناو فرماندهی عملیات اب خاکی
area support command
فرماندهی پشتیبانی منطقه
command budget estimate
براوردبودجه
alternate command authority
افسر جانشین فرمانده
air strategical command
فرماندهی استراتژیکی هوایی
command driven software
نرم افزار فرمان گرا
advance command post
پاسگاه رده جلو
command information program
برنامه اطلاعاتی یکان برنامه اگاه سازی یکان
channel command word
کلمه فرمان محرا
command management system
سیستم مدیریت فرماندهی سیستم مدیریت یکان
command destruct signal
علامت تخریب موشک با فرمان دور
base logistical command
یکان مبنای لوجستیکی فرماندهی لجستیکی پایگاه
command post exercise
تمرین پاسگاه فرماندهی
air defense command
فرماندهی پدافند هوایی
embedded formating command
فرمان قالب بندی مندرج
command budget estimate
براورد بودجه یکان
army airdefense command post
پاسگاه فرماندهی پدافندهوایی نیروی زمینی
command and general staff college
دانشکده فرماندهی وستاد دانشگاه جنگ
command and general staff college
دافوس
tactical air command center
مرکز فرماندهی و کنترل نیروی هوایی تاکتیکی
command active sonobuoy system
وسیله اکتشاف زیردریایی
branch office
دفتر شعبه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com