Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 36 (1 milliseconds)
English
Persian
compact
جمع وجور فشرده
compact
بهم پیوسته
compact
پیمان معاهده
compact
متراکم
compact
:بهم فشردن
compact
فشرده کردن بهم متصل کردن
compact
ریز بافتن
compact
متراکم کردن
compact
تو پر کردن فشردن
compact
تنگ هم قرار دادن
compact
پیمان
compact
عهد
compact
بهم فشردن
compact
تنگ هم قراردادن
compact
بهم فشرده خلاصه
compact
نواز مغناطیسی که درون یک جعبه پلاستیکی استاندارد است که در کامپیوترهای خانگی برای ذخیره سازی به کار می رود
compact
دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان ROM به فرفیت بالا به کار می رود داده ها به صورت دودویی روی سوراخ هایی از سطح ذخیره می شوند که بعداگ توسط لیزر قابل خواندن هستند
compact
کمترین تعداد دستورات برنامه لازم برای یک کار
compact
دیسک پلاستیکی کوچک که حاوی سیگنالهای صوتی به صورت دیجیتال روی سطح است
compact
استانداردی که نحوه ذخیره سازی موسیقی به صورت مجموعهای از اعداد
compact
روی دیسک فشرده را میدهد
compact
قالبی که به داده اجازه ذخیره شدن و پاک شده از دیسک فشرده میدهد
compact
مدل حافظه در خانواده Index که فقط به چند کیلو بایت که برنامه اجازه ذخیره شدن میدهد ولی حجم مگابایت برای داده برنامه است
compact
مجموعه پیشرفتهای ROM-CD استاندارد ایجاد شده توسط Philips برای استفاده خانگی
compact
دیسک ROM-CD و فن آوری آن که به کار بر اجازه یک بار نوشتن داده روی آن میدهد
compact
فرمول کاهش حجم لازم برای یک متن
compact
کاهش فضای ذخیره سازی داده با کد کردن آن به روشهای مختلف
compact
ماشینی که داده دیجیتال را از CDمی خواند و آن رابه حالت اصلی بر میگرداند
compact
چیزی که فضای زیادی نمیگیرد
compact
کاهش فضای ذخیره شده توسط چیزی
Other Matches
compact section
مقطع فشرده
compact disk
دیسک فشرده
It is a compact car.
اتوموبیل جمع وجوری است
compact disc player
دستگاهدیسکفشرده
compact disc unit
محلقرارگیریدیسک
compact disc player controls
دکمههایکنترلکنندهدیسک
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com