Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 34 (5 milliseconds)
English
Persian
compacted
جمع وجور فشرده
compacted
بهم پیوسته
compacted
پیمان معاهده
compacted
متراکم
compacted
:بهم فشردن
compacted
فشرده کردن بهم متصل کردن
compacted
ریز بافتن
compacted
متراکم کردن
compacted
تو پر کردن فشردن
compacted
تنگ هم قرار دادن
compacted
پیمان
compacted
عهد
compacted
بهم فشردن
compacted
تنگ هم قراردادن
compacted
بهم فشرده خلاصه
compacted
نواز مغناطیسی که درون یک جعبه پلاستیکی استاندارد است که در کامپیوترهای خانگی برای ذخیره سازی به کار می رود
compacted
دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان ROM به فرفیت بالا به کار می رود داده ها به صورت دودویی روی سوراخ هایی از سطح ذخیره می شوند که بعداگ توسط لیزر قابل خواندن هستند
compacted
کمترین تعداد دستورات برنامه لازم برای یک کار
compacted
دیسک پلاستیکی کوچک که حاوی سیگنالهای صوتی به صورت دیجیتال روی سطح است
compacted
استانداردی که نحوه ذخیره سازی موسیقی به صورت مجموعهای از اعداد
compacted
روی دیسک فشرده را میدهد
compacted
قالبی که به داده اجازه ذخیره شدن و پاک شده از دیسک فشرده میدهد
compacted
مدل حافظه در خانواده Index که فقط به چند کیلو بایت که برنامه اجازه ذخیره شدن میدهد ولی حجم مگابایت برای داده برنامه است
compacted
مجموعه پیشرفتهای ROM-CD استاندارد ایجاد شده توسط Philips برای استفاده خانگی
compacted
دیسک ROM-CD و فن آوری آن که به کار بر اجازه یک بار نوشتن داده روی آن میدهد
compacted
فرمول کاهش حجم لازم برای یک متن
compacted
کاهش فضای ذخیره سازی داده با کد کردن آن به روشهای مختلف
compacted
ماشینی که داده دیجیتال را از CDمی خواند و آن رابه حالت اصلی بر میگرداند
compacted
چیزی که فضای زیادی نمیگیرد
compacted
کاهش فضای ذخیره شده توسط چیزی
Other Matches
compacted rockfill
سنگریز کوبیده
compacted rockfill
سنگریز تو پر
compacted fine earth
خاک نرم کوبیده
compacted fine earth
جاک نرم توپر
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com