Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
controlled variable
متغیر کنترل شده
Other Matches
self controlled
خوددار
self-controlled
خوددار
controlled
مهار شده
controlled
کنترل شده
close controlled
رهگیری بروش کنترل نزدیک
close controlled
همکاری نزدیک
radio-controlled
وسیلهایکهبوسیلهسیگنالهایرادیوییکارکند
remote-controlled
دستگاهکنترلازراهدور
controlled effects
جنگ افزارهای با اثرات کنترل شده
controlled environment
محیطی که در ان کمیتهایی ازقبیل دما فشارترکیب اتمسفری تابشهای یونیزه کننده و میزان رطوبت در مقادیر مناسب برای موجودات زنده یا سخت افزارنگه داشته میشوند
controlled exercise
مانور کنترل شده
controlled fragmentation
مهمات با ترکش کنترل شده گسترش کنترل شده ترکشها
controlled burning
اتش زنی کنترل شده
controlled effects
اثرات کنترل شده
controlled economy
اقتصادارشادی
controlled burning
اتش زنی واپاده
controlled atmosphere
هواسپهر واپاده
controlled atmosphere
جو واپاده
controlled atmosphere
اتمسفر کنترل شده
controlled atmosphere
گاز محافظ
controlled area
منطقه کنترل شده
controlled area
منطقه ممنوعه
controlled airspace
قسمتی از هوا یا فضا در ابعادو اندازههای معین که سرویس کنترل هوایی برای ان تدارک دیده شده است
controlled airspace
فضای هوایی کنترل شده
controlled company
شرکتی که تحت کنترل شرکتی باشد
controlled economy
اقتصاد تحت کنترل
controlled interception
رهگیری کنترل شده
controlled inventory
اقلام ذخیره کنترل شده
controlled sampling
نمونه گیری کنترل شده
controlled reprisal
انتخاب بررسی شده راه کار انتخاب کنترل شده راه کار
controlled rectifier
یکسوکننده تنظیم پذیر
controlled port
بندرکنترل شده
controlled exercise
تمرین کنترل شده
controlled port
بندر نظامی کنترل شده
controlled war
جنگ محدود
controlled war
جنگ پیش تنظیم
controlled pattern
بارریزی کنترل شده هوایی بارریزی با استفاده ازگسترش معین چترها
controlled passing
عبور ومرور کنترل شده
display controlled
نمایش منطقه در روی صفحه رادار راداری که تصویر ان مستقیما نشان داده میشود
controlled inventory
موادکنترل شده اقلام بررسی شده
controlled passing
عبور کنترل شده
controlled net
شبکه مخابراتی کنترل شده مدار کنترل شده مخابراتی
controlled mosaic
موزاییک کنترل شده
controlled mosaic
موزاییک تنظیم شده
solenoid controlled valve
سوپاپ الکترومغناطیسی
controlled stick steering
دسته دنده خودکار
controlled thermonuclear reaction
جوش هستهای کنترل شده تحت شرایط ازمایشگاهی برای تولید توان مفید
controlled access road
راه با ورودی محدود
controlled stick steering
دستگاه فرمان کنترل شده اهرم فرمان خودکار
silicon controlled restifier
یکسو کننده کنترل شده سیلیکانی
remote-controlled points
نقطهکنترلازراهدور
automatically-controlled door
درکنترلخودکار
computer controlled machine
دستگاه با فرمان کامپیوتری دستگاه با فرمان الکترونیکی
broadcast controlled air interception
نوعی رهگیری هوایی که هواپیمای رهگیر را مداوم درجریان تک هوایی دشمن قرارمی دهند
raven's controlled projection test
ازمون فرافکنی کنترل شده ریون
It must be left to the future to repeat the study under better controlled conditions
این را باید به آینده باقی گذاشت که پژوهش را در شرایط کنترل شده بهتر تکرار کرد.
variable name
نام متغیر
variable
کامپیوتری که در آن تعداد بیتهای یک کلمه متغیرند, و طبق نوع داده فرق می کنند
variable
شمارهای که با هر تابع یا ساختار در برنامه قابل دستیابی است
variable
داده قابل تغییر , که نسبت به نوشتن محافظت نمیشود
variable
رکورد با هر طولی
variable
شمارهای که فقط با توابف خاصی در بخش خاصی از برنامه قابل دستیابی است
variable
ناپایدار
variable
تغییرکننده
variable
تغییرپذیر
variable
بی ثبات
variable
ثبات یا محل ذخیره سازی که میتواند هر عدد یا حروف داشته باشد و در حین اجرای برنامه تغییر کند
variable
آنچه قابل تغییر است
variable
متغیر
variable
تغییر پذیر
variable
بی قرار
variable format
با قالب متغییر
variable incidence
جسمی که بصورت لولایی نصب شده بطوریکه زاویه برخورد ان تغییر میکند
variable camber
سطوح هادی گاز به داخل توربین
variable factors
عوامل قابل تغییر تولید
variable capacitor
خازن متغیر
variable factors
عوامل متغیر
variable capacitor
خازن گردان
variable error
خطای متغیر
variable cost
هزینه متغیر
variable budget
بودجه متغیر
variable address
نشانی متغییر
unrelated variable
متغیر غیر وابسته
reduced variable
متغیر کاهیده
residual variable
متغیر باقیمانده
slack variable
متغیر کمکی
stochastic variable
متغیر تصادفی
string variable
متغیر رشته
subscript variable
متغیر زیرنویس دار
subscripted variable
عنصری در آرایه که با یک همراه معرفی میشود
suppressor variable
متغیر بازدارنده
slack variable
متغیر بی اثر
switching variable
متغیر راه گزینی
treatment variable
متغیر تدبیری
two state variable
متغییر دو حالتی
variable length
با درازای متغییر
variable inductance
القاگری متغیر
variable inlet
ورودی متغیر موتور مکنده هوا
variable symbol
نماد متغییر
variable of integration
متغیر انتگرال
[ریاضی]
dependent variable
متغیر وابسته
[ریاضی]
independent variable
متغیر مستقل
[ریاضی]
variable time
ماسوره زمان متغیر ماسوره زم
variable time
زمان متغیر
variable terrain
زمین دوعارضه
variable sweep
ایرفویلی که چنان لوله شده که میتوان زاویه سویپ ان راتغییر داد
variable stroke
پمپ مایعی با پیستونهایی بصورت محوری یا خطی که بصورت محوری یا خطی نوسان میکند
variable input
نهاده متغیر
variable input
داده متغیر
variable load
بار متغیر
variable parameter
پارامتر متغییر
variable pitch
جسمی که بصورت لولایی به ملخ نصب شده که در ان زاویه برخورد گام نامیده میشود
variable point
با ممیز متغییر
variable ratio
گیربکسهایی که در ان به منظور ثابت نگاه داشتن سرعت برونگذاشت نسبت تبدیل صرف نظر از سرعت درون گذاشت تغییر میکند
variable recoil
سیستم عقب نشینی متغیر دستگاه عقب نشینی متغیر
variable slide
طول عقب نشینی متغیر
variable spark
جرقه تنظیم پذیر
variable stars
ستارگان متغیر
variable stator
توربین گازی با چند ردیف تیغه استاتور
variable terrain
زمین متغیر
address variable
متغیر نشانی
discrete variable
متغیر ناپیوسته
distal variable
متغیر دوربرد
dummy variable
متغیر تصنعی
dummy variable
متغیر ساختگی
dynamical variable
متغیر دینامیکی
economic variable
متغیر اقتصادی
endogenous variable
متغیر درون زا
endogenous variable
متغیر داخلی
exogenous variable
متغیر برون زا
exogenous variable
متغیرخارجی
experimental variable
متغیر ازمایشی
explanatory variable
متغیر توضیحی
explanatory variable
متغیر مستقل
external variable
متغیر خارجی
global variable
متغیر سراسری
dependent variable
متغیر وابسته
dependent variable
متغیر تابع
variable condenser
خازن متغیر
variable resistance
مقاومت متغیر
autonomous variable
متغیر مستقل
basic variable
متغیر اصلی
basic variable
متغیر اساسی
binary variable
متغیر دودویی
binary variable
متغیر دودوئی
boolean variable
متغیر بولی
causal variable
متغیر سببی
variable transformer
مبدل تنظیم پذیر
continuous variable
متغیر پیوسته
control variable
متغیر کنترل شده
associative variable
متغیر انجمنی
decision variable
متغیر تصمیم گیری
dependant variable
متغیر وابسته
independent variable
متغیر مستقل
random variable
متغیر تصادفی
integer variable
متغیر صحیح
intervening variable
متغیر فرضی رابط
it is of variable length
درازای ان متغیر
it is of variable length
طول ان تغییر میکند
key variable
متغیر کلید
local variable
متغیر محلی
logic variable
متغیر منطقی
marker variable
متغیر ممیز
moderator variable
متغیر تعدیل کننده
nonbasic variable
متغیر غیر اساسی
nonrandom variable
متغیر غیر تصادفی
polar variable
متغیر قطبی
instrumental variable
متغیر وسیله
instrumental variable
متغیر ابزاری
induced variable
متغیر القائی
average variable cost
هزینه متوسط
variable cost function
تابع هزینه متغیر
variable cycle engine
موتور جتی که در ان مسیرسیال محرک تغییر میکند
variable displacement pump
پمپ سیالی که برونده ان درطیف وسیعی با ثابت ماندن سرعت چرخش تغییر میکند
loop control variable
متغییر کنترل کننده حلقه
variable reluctance pickup
پیکاپ مغناطیسی
variable time fuse
ماسوره زمانی متغیر VTF:abb
variable word length
طول کلمه متغیر
variable delivery pump
پمپ سیالی که برونده ان میتواند مستقل از سرعت چرخش تغییر کند
variable speed transmission
گیربکس پلهای
variable geometry engine
موتور مکنده هوای مافوق صوت که بمنظور افزایش راندمان نه تنها شکل ومساحت دهانه ورودی ونازل خروجی بلکه مسیرجریان داخل موتور نیز تغییرکند
variable geometry aircraft
هواپیمایی که شکل کلی ان تغییر کند
single variable function
تابع یک متغیره
average variable cost
هزینه متوسط متغیر
average variable cost
متغیر
variable discharge turbine
توربین گازی که جرم جریان ان توسط شیرها یا دریچه هایی کنترل میشود و قدرت توربین را با ارتفاع ومتغیرهای دیگر سازگارمیکند
total variable cost
هزینه متغیر کل
law of variable proportion
قانون نسبت متغیر
variable camber flap
فلپی که نیمرخ ان هنگام بیرون امدن تغییر میکند
variable length record
مدرک با طول متغیر
variable area wing
بالهایی باطول متغیر درهواپیماهای دوباله که هنگام جمع شدن بال پایینی در بال بالایی تغییر ملموس و چشم گیری ایجاد میکند
variable ratio schedule
برنامه نسبتی متغیر
variable area nozzle
نازل پیش برندهای که مساحت سطح مقطع ان برای سازگار شدن با تغییر سرعت و کارکرد سیستم پس سوز یاتغییر فشار اتمسفر یا محیط تغییر میکند
variable length record
رکورد با طول متغیر
variable speed control
کنترل سرعت متغیر
variable speed d.c. motor
موتور جریان دائم با سرعت متغیر
variable length records
رکوردهای با طول متغیر
variable instruction length
دستورالعمل با طول متغیر
variable interval schedule
برنامه فاصلهای متغیر
variable speed motor
مولد با دور متغیر
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com