English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 149 (8 milliseconds)
English Persian
critical facility تاسیسات حساس
critical facility تاسیسات حیاتی قسمت حیاتی
Other Matches
facility سهولت
facility وسیله تسهیل روانی
facility تردستی
facility مهارت
facility جا
facility وسیله
facility مکان ساختمان
facility تاسیسات
facility روانی
facility وسیله یاساختاری که انجام کاری را ساده میکند
facility ساختمان بزرگ مجزا
facility قادر به انجام کاری به سادگی بودن
facility امکان وسیله
treatment facility تاسیسات بهداری
production facility سهولت تولید
noncontiguous facility تاسیسات دور از یکان یاقسمت مربوط تاسیسات خارج از محوطه قسمتی
leased facility وسیله اجارهای
lay out facility سهولت طرح
key facility بخش مهم تاسیسات مهم اداره مهم
dining facility ساختمان ناهارخوری قسمت ناهارخوری سالن نهارخوری
key facility قسمت مهم
confinement facility تاسیسات زندان
air facility تاسیسات هوایی
transmission facility وسیله انتقال
air facility تاسیسات مخصوص هدایت عملیات هوایی
confinement facility بازداشتگاه
sports facility تاسیسات ورزشی
treatment facility تاسیسات پزشکی
consolidated dining facility تاسیسات غذاخوری عمومی مجتمع غذاخوری عمومی
air landing facility تاسیسات مخصوص پیاده شدن از راه هوا تاسیسات فرودهوایی
area confinement facility بازداشتگاه منطقهای
central food preparation facility کارخانجات مرکزی تهیه موادغذایی
critical وخیم نکوهشی
self critical انتقاد کننده از خود
critical حساس
critical شاخص
critical value ارزش بحرانی
critical انتقادی
critical منتقدانه
critical مهم
critical حیاتی بحرانی
critical واقع درمرحله انتقال
critical وخیم انتقادی قابل تامل
critical بحرانی
critical خطرناک
critical وخیم
critical materials اقلام حیاتی و مهم
critical pollution الودگی بحرانی
critical position پوزیسیون حساس
critical magnitude اندازه بحرانی
critical mass توده مهم
critical pressure فشار بحرانی
critical ratio بهر شاخص
critical mass جرم بحرانی
critical materials تجهیزات مهم
critical path مسیربحرانی
critical path مسیر بحرانی
critical period دوره بحرانی
critical mass توده حساس
critical period دوره شاخص
critical point نقطه بحرانی
critical point نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
critical point نقطه فرود در پرش با اسکی
critical region ناحیه بحرانی
critical values مقادیر شاخص
critical valve مقدار بحرانی
critical velocity سرعت بحرانی
mission critical برنامه نرم افزاری ه بدون آن شرکت شما کار نمی:ند
mission critical که شرکت شما به آن بستگی دارد
critical point نقطه بحرانی
critical region منطقه بحرانی
critical region ناحیه شاخص
critical resistance مقدار مقاومت بحرانی
critical resistance مقاومت بحرانی
critical speed سرعت بحرانی
critical temperature دمای بحرانی
critical temperature درجه حرارت بحرانی
critical coupling تزویج بحرانی
critical error خطایی که پردازش کامپیوتر را با شکل مواجه میکند یا متوقف میکند
critical flow جریان بحرانی
critical frequency فرکانس متنافر با فرکانس طبیعی تیغه
critical frequency فرکانس مرزی
critical coupling کوپلاژ بحرانی پیوست بحرانی
critical area ناحیه بحرانی
critical amplification تقویت بحرانی
critical frequency فرکانس بحرانی
critical engine موتوری که از کارافتادن یانقص ان تاثیر زیادی درعملکرد هواپیما خواهد داشت
critical depth عمق بحرانی
critical current شدت بحرانی
critical damping خفیدگی بحرانی
critical damping میرائی اپریودیک
critical damping میرائی بحرانی
critical date مدت زمان بحرانی
critical deformation تغییر شکل بحرانی
critical concentration میزان تمرکز بحرانی
critical assembly ترتیب بحرانی
Critical Regonalism منطقه ی بحرانی
critical intelligence اطلاعات حیاتی
critical density چگالی بحرانی
critical isotherm هم دمای بحرانی
critical isotherm منحنی هم دمای بحرانی
critical activity فعالیت بحرانی
critical altitude ارتفاعی که از ان بالاتر کاردستگاهها مختل میشود
critical altitude ارتفاع بحرانی
critical item اماد حساس
critical item اقلام حیاتی اقلام مهم
critical angle زاویه بحرانی
critical limit حد بحرانی
critical intelligence اطلاعات مهم
critical height بلندی بحرانی
critical height ارتفاع بحرانی
critical closing speed سرعت بحرانی پایین
critical heat flux چگالی جریان شبکه
thermal critical point نقطه تبدیل حرارتی
critical raynold's number عددی رینولدی که در ان تغییرات قابل توجهی از قبیل تبدیل جریان اشفته یا کاهش ناگهانی پسا صورت میگیرد
critical flicker frequency بسامد شاخص در سوسو زدن
critical backing pressure فشار حد خلاء بحرانی
critical anode distance فاصله بحرانی اندی
critical angle of attack زاویه بین محور طولی هواپیما و جهت جریان نسبی هوا
thermal critical point نقطه ی بحرانی حرارتی
thermal critical point نقطه توقف
critical angle of attack زاویه حمله
critical angle of attack زاویه حمله بحرانی
critical build up resistance مقاومت بحرانی برای تحریک خودی
critical wave legth طول موج بحرانی
critical voltage parabola شلجمی مقدار ولت قطع
critical infinte cylinder قطر بحرانی استوانه
critical path method سی پی ام
critical path method روش مسیر بحرانی
critical path analysis تعریف کارها و زمانی که هر یک نیاز دارند تابه اهداف خود برسند و نیز PERT
critical path analysis منبعی که در هر زمان فقط توسط یک پردازنده قابل استفاده است
critical path analysis استفاده از بررسیهای هر مرحله بحرانی یک پروژه بزرگ برای کمک به گروه مدیریت
critical path analysis تحلیل مسیر بحرانی
critical incidents technique شیوه رویدادهای شاخص
critical molecular mass جرم مولکولی بحرانی
critical mach number عدد ماخی که در ان جریانهای شتابدار اطراف یک جسم دربعضی نقاط رفته رفته به سرعتهای مافوق صوت میرسند
critical grid bias ولتاژ بایاس بحرانی شبکه
critical cooling rate میزان سرد کنندگی بحرانی
critical grid current شدت بحرانی شبکه
critical grid current جریان بحرانی شبکه
critical grid current جریان احتراق شبکه ولتاژ احتراق شبکه
critical grid voltage ولتاژ بحرانی شبکه
critical heat flux شارحرارتی بحرانی
critical degree of polymerization درجه بحرانی بسپارش
Things are coming to a critical juncture . کارها دارد بجاهای با ریک می کشد
critical heat flux ratio نسبت شار حرارتی بحرانی
These talks are crucial [critical] to the future of the peace process. این مذاکرات برای آینده روند صلح بسیار مهم [حیاتی] هستند.
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com