English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
English Persian
critical heat flux چگالی جریان شبکه
critical heat flux شارحرارتی بحرانی
Search result with all words
critical heat flux ratio نسبت شار حرارتی بحرانی
Other Matches
heat flux شار گرما
heat flux شار گرمایی
heat flux density چگالی شار گرما
flux فلوی الکتریکی
flux فلوی مغناطیسی شار الکتریکی یامغناطیسی
flux گدازاور
flux ماده گدازاور
flux تغییرات پی در پی جریان
flux تراوش
flux ترشح
flux فلوی مغناطیسی
flux ریزش
flux سیل
flux سرعت جریان
flux سیلان
flux گداختگی
flux گداز تغییرات پی درپی
flux اسهال خون ریزش
flux جاری شدن گداختن
flux اب کردن
flux شار
flux گدازا
flux ذوب کننده
flux روان ساز
magnetic flux سیل مغناطیسی
magnetic flux جریان مغناطیسی
soldering flux گداز اور لحیم کاری
luminous flux جریان نور
luminous flux فلوی روشنایی
luminous flux شار روشنایی
luminous flux شاره روشنایی
luminous flux جریان تشعشع در طول موج مریی
magnetic flux فلوی مغناطیسی شار القاء شار مغناطیسی
magnetic flux شار مغناطیسی
thermal flux شار گرمایی
thermal flux شار گرما
radiant flux درجه نشر و تراوش نیروی موجی
magnetiv flux شار مغناطیسی
radiant flux شاره تابان
bloody flux اسهال خونی
radiant flux شار تابشی
solar flux شار خورشیدی
soldering flux جوهر
luminous flux شار نوری
conservative flux شاره ثابت
magnetic flux خط قوه
flux density تراکم فشار
flux density چگالی شاره
flux and reflux تغییرات زمانه
flux and reflux جزرومد
field flux شاره میدان
electromagnetic flux شاره الکترومغناطیسی
electric flux شار الکتریکی
stray flux شاره هرز
leakage flux شاره هرز
flux density چگالی شار
flux intensity شدت میدان مغناطیسی
flux linkage مدار فلوی مغناطیسی
line of flux خطوط قوا
line of flux خط قوه
line of flux خط شار
static flux شار استاتیک
welding flux روانساز جوشکاری
flux valve دریچه اکتشاف میدان مین دریچه اکتشاف مغناطیسی مین
flux of a vector شاره بردار
electric flux شاره برقی
electric flux density چگالی شار الکتریکی
flux linking a turn شاره دوره
flux linking a coil شاره پیچک
diffusion of magnetic flux شاره هرز
zigzag leakage flux شار پراکنده زیگزاگ
inductive flux linkage پیوست القائی
inductive flux linkage تزویج القائی
magnetic flux line خط میدان مغناطیسی
line of magnetic flux خط شار مغناطیسی
magnetic flux density چگالی شاره مغناطیسی
magnetic flux density چگالی شار مغناطیسی چگالی خطوط قوا اندوکسیون مغناطیسی
magnetic flux density چگالی شار مغناطیسی
near-constant state of flux تغییر همیشگی
magnetic leakage flux فوران پراکنده نشتی مغناطیسی
magnetic flux meter دستگاه اندازه گیری فلوی مغناطیسی
magnetic flux intensity شدت فلوی مغناطیسی
critical حساس
critical شاخص
critical منتقدانه
critical value ارزش بحرانی
critical بحرانی
critical انتقادی
critical وخیم نکوهشی
critical مهم
critical حیاتی بحرانی
self critical انتقاد کننده از خود
critical واقع درمرحله انتقال
critical وخیم انتقادی قابل تامل
critical خطرناک
critical وخیم
critical pollution الودگی بحرانی
critical position پوزیسیون حساس
critical pressure فشار بحرانی
critical ratio بهر شاخص
critical materials تجهیزات مهم
critical point نقطه فرود در پرش با اسکی
critical point نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
critical path مسیربحرانی
critical period دوره شاخص
critical period دوره بحرانی
critical facility تاسیسات حساس
critical path مسیر بحرانی
critical point نقطه بحرانی
mission critical برنامه نرم افزاری ه بدون آن شرکت شما کار نمی:ند
critical velocity سرعت بحرانی
critical valve مقدار بحرانی
critical values مقادیر شاخص
critical temperature درجه حرارت بحرانی
critical temperature دمای بحرانی
critical speed سرعت بحرانی
critical resistance مقاومت بحرانی
critical resistance مقدار مقاومت بحرانی
critical region ناحیه شاخص
critical region منطقه بحرانی
critical region ناحیه بحرانی
mission critical که شرکت شما به آن بستگی دارد
critical materials اقلام حیاتی و مهم
critical concentration میزان تمرکز بحرانی
critical engine موتوری که از کارافتادن یانقص ان تاثیر زیادی درعملکرد هواپیما خواهد داشت
critical facility تاسیسات حیاتی قسمت حیاتی
critical flow جریان بحرانی
critical frequency فرکانس متنافر با فرکانس طبیعی تیغه
critical frequency فرکانس مرزی
critical frequency فرکانس بحرانی
critical angle زاویه بحرانی
critical amplification تقویت بحرانی
critical altitude ارتفاع بحرانی
critical depth عمق بحرانی
critical density چگالی بحرانی
critical deformation تغییر شکل بحرانی
critical coupling تزویج بحرانی
critical coupling کوپلاژ بحرانی پیوست بحرانی
critical current شدت بحرانی
critical damping خفیدگی بحرانی
critical damping میرائی اپریودیک
critical damping میرائی بحرانی
critical assembly ترتیب بحرانی
critical area ناحیه بحرانی
critical activity فعالیت بحرانی
critical altitude ارتفاعی که از ان بالاتر کاردستگاهها مختل میشود
critical point نقطه بحرانی
critical magnitude اندازه بحرانی
Critical Regonalism منطقه ی بحرانی
critical mass توده مهم
critical limit حد بحرانی
critical item اقلام حیاتی اقلام مهم
critical mass توده حساس
critical item اماد حساس
critical isotherm منحنی هم دمای بحرانی
critical isotherm هم دمای بحرانی
critical intelligence اطلاعات حیاتی
critical intelligence اطلاعات مهم
critical error خطایی که پردازش کامپیوتر را با شکل مواجه میکند یا متوقف میکند
critical mass جرم بحرانی
critical height ارتفاع بحرانی
critical date مدت زمان بحرانی
critical height بلندی بحرانی
critical flicker frequency بسامد شاخص در سوسو زدن
critical closing speed سرعت بحرانی پایین
thermal critical point نقطه ی بحرانی حرارتی
critical build up resistance مقاومت بحرانی برای تحریک خودی
critical backing pressure فشار حد خلاء بحرانی
critical anode distance فاصله بحرانی اندی
critical angle of attack زاویه حمله
thermal critical point نقطه تبدیل حرارتی
critical angle of attack زاویه بین محور طولی هواپیما و جهت جریان نسبی هوا
critical angle of attack زاویه حمله بحرانی
thermal critical point نقطه توقف
critical cooling rate میزان سرد کنندگی بحرانی
critical grid current جریان بحرانی شبکه
critical grid current جریان احتراق شبکه ولتاژ احتراق شبکه
critical molecular mass جرم مولکولی بحرانی
critical grid voltage ولتاژ بحرانی شبکه
critical infinte cylinder قطر بحرانی استوانه
critical raynold's number عددی رینولدی که در ان تغییرات قابل توجهی از قبیل تبدیل جریان اشفته یا کاهش ناگهانی پسا صورت میگیرد
critical mach number عدد ماخی که در ان جریانهای شتابدار اطراف یک جسم دربعضی نقاط رفته رفته به سرعتهای مافوق صوت میرسند
critical path analysis استفاده از بررسیهای هر مرحله بحرانی یک پروژه بزرگ برای کمک به گروه مدیریت
critical path method سی پی ام
critical path analysis منبعی که در هر زمان فقط توسط یک پردازنده قابل استفاده است
critical path analysis تعریف کارها و زمانی که هر یک نیاز دارند تابه اهداف خود برسند و نیز PERT
critical grid current شدت بحرانی شبکه
critical wave legth طول موج بحرانی
critical grid bias ولتاژ بایاس بحرانی شبکه
critical path method روش مسیر بحرانی
critical voltage parabola شلجمی مقدار ولت قطع
critical incidents technique شیوه رویدادهای شاخص
critical path analysis تحلیل مسیر بحرانی
critical degree of polymerization درجه بحرانی بسپارش
Things are coming to a critical juncture . کارها دارد بجاهای با ریک می کشد
These talks are crucial [critical] to the future of the peace process. این مذاکرات برای آینده روند صلح بسیار مهم [حیاتی] هستند.
heat حرارت دادن
heat مسابقه مقدماتی
heat گرم کردن
heat گرم شدن داغ شدن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com