Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 188 (9 milliseconds)
English
Persian
critical intelligence
اطلاعات مهم
critical intelligence
اطلاعات حیاتی
Other Matches
intelligence
هوش
intelligence
اطلاع
intelligence
1-توانایی پاسخ دادن . 2-توانایی وسیله برای اجرای و پردازش برنامه
intelligence
طراحی برنامههای کامپیوتری که ازهوش انسان و توابع تصمیم گیری تقلید میکند و ارائه کننده دلایل پایه و خصوصیات انسان است
intelligence
اطلاعات نظامی
intelligence
اطلاعات
intelligence
زیرکی
intelligence
فراست
intelligence
فهم بینش
intelligence
اگاهی
intelligence
روح پاک یادانشمند
intelligence
فرشته
intelligence
خبرگیری جاسوسی
intelligence journal
دفتریادداشت اطلاعات
intelligence office
دفتر راهنمایی
intelligence office
دفتر اطلاعات
intelligence process
جریان پرورش اطلاعات پرورش اطلاعات
intelligence quotient
عددی که هوش و زیرکی شخص را نشان میدهد
intelligence service
قسمت اطلاعات
intelligence service
اداره اطلاعات
intelligence signal
پیام خبری
intelligence summary
خلاصه اطلاعاتی
intelligence test
ازمایش هوش
intelligence test
ازمون هوش
counter intelligence
ضداطلاعات
intelligence estimate
براورداطلاعاتی
intelligence estimate
براورد اطلاعات
intelligence department
ادارهای که وفیفه اش جمع اوری اطلاعات است
crystalized intelligence
هوش متبلور
departmental intelligence
اطلاعات اداری
departmental intelligence
اطلاعات وزارت خانهای
dispersed intelligence
یک سیستم شبکه که در ان قدرت محاسباتی در کل شبکه کامپیوتری توزیع یا پخش شده است
fluid intelligence
هوش سیال
general intelligence
هوش عمومی
intelligence annex
پیوست اطلاعات
intelligence annex
پیوست اطلاعاتی
intelligence collection
جمع اوری اطلاعات
intelligence cycle
مدار اطلاعاتی
intelligence data
عناصر اطلاعات
intelligence department
اداره اطلاعات
intelligence journal
دفتر روزنامه اطلاعات
concrete intelligence
هوش عینی
combat intelligence
اطلاعات رزمی
machine intelligence
هوش ماشین
marketing intelligence
اطلاعات بازاریابی
military intelligence
اطلاعات نظامی
intelligence summary
خلاصه وضعیت اطلاعاتی
to give intelligence
اگاهی دادن
social intelligence
هوش اجتماعی
the supreme intelligence
عقل کل
tactical intelligence
اطلاعات تاکتیکی
intelligence collection
طرح جمع اوری اطلاعات
to give intelligence
خبر دادن
artificial intelligence
هوش مصنوعی
artificial intelligence
هوش ماشینی
local intelligence
هوش محلی
biographical intelligence
اطلاعات مربوط به بیوگرافی افراد
weather intelligence
اطلاعات هواشناسی
verbal intelligence
هوش کلامی
acoustical intelligence
اطلاعات جمع اوری شده ازسیستم صوتی
artificial intelligence
هوش ساختگی
artificial intelligence
طراحی برنامههای کامپیوتری که ازهوش انسان و توابع تصمیم گیری تقلید میکند و ارائه کننده دلایل پایه و خصوصیات انسان است
tactical intelligence
اطلاعات جنگی
Central Intelligence Agency
مرکز اداره اطلاعات
[ایالات متحده آمریکا]
automated intelligence file
پرونده اطلاعاتی کامپیوتری
periodic intelligence report
گزارش نوبهای اطلاعاتی
stanford binet intelligence scale
مقیاس هوشی استانفورد-بینه
lorge thorndike intelligence test
هوش ازمای لورج- ترندایک
wechsler adult intelligence scale
مقیاس هوشی وکسلر برای بزرگسالان
leiter adult intelligence scale
مقیاس هوشی لایتر برای بزرگسالان
The answer to terrorism must be better intelligence and improved international cooperation.
پاسخ به تروریسم باید اطلاعات بهتر سازمان مخفی و بهبودی همکاری های بین المللی باشد.
critical value
ارزش بحرانی
critical
حیاتی بحرانی
self critical
انتقاد کننده از خود
critical
حساس
critical
مهم
critical
وخیم
critical
خطرناک
critical
واقع درمرحله انتقال
critical
وخیم انتقادی قابل تامل
critical
بحرانی
critical
انتقادی
critical
وخیم نکوهشی
critical
منتقدانه
critical
شاخص
critical error
خطایی که پردازش کامپیوتر را با شکل مواجه میکند یا متوقف میکند
critical facility
تاسیسات حساس
critical engine
موتوری که از کارافتادن یانقص ان تاثیر زیادی درعملکرد هواپیما خواهد داشت
critical depth
عمق بحرانی
critical density
چگالی بحرانی
critical deformation
تغییر شکل بحرانی
critical date
مدت زمان بحرانی
critical velocity
سرعت بحرانی
critical valve
مقدار بحرانی
critical values
مقادیر شاخص
critical facility
تاسیسات حیاتی قسمت حیاتی
critical temperature
درجه حرارت بحرانی
critical temperature
دمای بحرانی
critical damping
میرائی بحرانی
critical damping
میرائی اپریودیک
critical point
نقطه بحرانی
Critical Regonalism
منطقه ی بحرانی
mission critical
که شرکت شما به آن بستگی دارد
critical mass
جرم بحرانی
mission critical
برنامه نرم افزاری ه بدون آن شرکت شما کار نمی:ند
critical activity
فعالیت بحرانی
critical altitude
ارتفاعی که از ان بالاتر کاردستگاهها مختل میشود
critical altitude
ارتفاع بحرانی
critical amplification
تقویت بحرانی
critical angle
زاویه بحرانی
critical area
ناحیه بحرانی
critical assembly
ترتیب بحرانی
critical concentration
میزان تمرکز بحرانی
critical coupling
تزویج بحرانی
critical current
شدت بحرانی
critical damping
خفیدگی بحرانی
critical frequency
فرکانس بحرانی
critical mass
توده حساس
critical flow
جریان بحرانی
critical materials
اقلام حیاتی و مهم
critical materials
تجهیزات مهم
critical path
مسیربحرانی
critical path
مسیر بحرانی
critical magnitude
اندازه بحرانی
critical period
دوره بحرانی
critical mass
توده مهم
critical limit
حد بحرانی
critical height
ارتفاع بحرانی
critical height
بلندی بحرانی
critical frequency
فرکانس مرزی
critical frequency
فرکانس متنافر با فرکانس طبیعی تیغه
critical isotherm
هم دمای بحرانی
critical isotherm
منحنی هم دمای بحرانی
critical item
اماد حساس
critical item
اقلام حیاتی اقلام مهم
critical period
دوره شاخص
critical point
نقطه بحرانی
critical ratio
بهر شاخص
critical point
نقطه فرود در پرش با اسکی
critical pollution
الودگی بحرانی
critical position
پوزیسیون حساس
critical region
ناحیه شاخص
critical region
ناحیه بحرانی
critical coupling
کوپلاژ بحرانی پیوست بحرانی
critical pressure
فشار بحرانی
critical resistance
مقدار مقاومت بحرانی
critical resistance
مقاومت بحرانی
critical point
نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
critical speed
سرعت بحرانی
critical region
منطقه بحرانی
critical grid bias
ولتاژ بایاس بحرانی شبکه
critical grid current
شدت بحرانی شبکه
critical mach number
عدد ماخی که در ان جریانهای شتابدار اطراف یک جسم دربعضی نقاط رفته رفته به سرعتهای مافوق صوت میرسند
critical grid current
جریان بحرانی شبکه
critical infinte cylinder
قطر بحرانی استوانه
critical grid current
جریان احتراق شبکه ولتاژ احتراق شبکه
critical grid voltage
ولتاژ بحرانی شبکه
thermal critical point
نقطه تبدیل حرارتی
critical heat flux
چگالی جریان شبکه
critical backing pressure
فشار حد خلاء بحرانی
thermal critical point
نقطه توقف
critical heat flux
شارحرارتی بحرانی
critical incidents technique
شیوه رویدادهای شاخص
thermal critical point
نقطه ی بحرانی حرارتی
critical cooling rate
میزان سرد کنندگی بحرانی
critical path method
سی پی ام
critical path analysis
استفاده از بررسیهای هر مرحله بحرانی یک پروژه بزرگ برای کمک به گروه مدیریت
critical path analysis
منبعی که در هر زمان فقط توسط یک پردازنده قابل استفاده است
critical build up resistance
مقاومت بحرانی برای تحریک خودی
critical degree of polymerization
درجه بحرانی بسپارش
critical path analysis
تعریف کارها و زمانی که هر یک نیاز دارند تابه اهداف خود برسند و نیز PERT
critical path method
روش مسیر بحرانی
critical anode distance
فاصله بحرانی اندی
critical angle of attack
زاویه حمله
critical closing speed
سرعت بحرانی پایین
critical voltage parabola
شلجمی مقدار ولت قطع
critical wave legth
طول موج بحرانی
critical flicker frequency
بسامد شاخص در سوسو زدن
critical molecular mass
جرم مولکولی بحرانی
critical path analysis
تحلیل مسیر بحرانی
critical angle of attack
زاویه حمله بحرانی
critical angle of attack
زاویه بین محور طولی هواپیما و جهت جریان نسبی هوا
critical raynold's number
عددی رینولدی که در ان تغییرات قابل توجهی از قبیل تبدیل جریان اشفته یا کاهش ناگهانی پسا صورت میگیرد
critical heat flux ratio
نسبت شار حرارتی بحرانی
Things are coming to a critical juncture .
کارها دارد بجاهای با ریک می کشد
These talks are crucial
[critical]
to the future of the peace process.
این مذاکرات برای آینده روند صلح بسیار مهم
[حیاتی]
هستند.
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com