Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 188 (9 milliseconds)
English
Persian
display background
زمینه نمایش
Other Matches
background
کار با حق تقدم پایین
background
اختلال موجود در سیگنال در خواست شده
background
تصویر نمایش داده شده به عنوان صفحه پشتی در برنامه یا ویندوز GUI. این تصویر حرکت نمیکند و اختلافی در برنامه ایجاد نمیکند
background
رنگ صفحه تصویرکامپیوتر.
background
نور منعکس شده از یک ورقه کاغذی توسط کاغذ خوان نوری خوانده خواهد شد
background
سیستمی در کامپیوتر که کارهای با حق تقدم پایین در فاصل زمانهای معین که کارهای بزرگ انجام نمیشوند قابل انجامند
background
اصلی است
background
تجربه
background
پس زمینه
We know very little about his background.
ازسوابق او اطلاع کمی در دست است
background
که به عنوان کاری با تقدم پایین برخود میشود
background
فعالیت ارتباط دادهای
background
چاپ گرفتن از کامپیوتر وقتی مشغول به کار دیگری است
background
زمینه
background
سابقه
background
دورنما
background
معلومات قبلی
background
برنامه کامپیوتری با حق تقدم پایین
background
نهانگاه
background
امکانی که به کاربر داده میشود تا داده جدید را در حسن محاسبه مجدد عبارت وارد کند
background
فرآیند با حق تقدم پایین که تا وقتی منبع فرآیند بزرگ فراهم شود پردازش میشود
background
فرآیندی که در هر زمانی و بدون توجه به کاربر اجرا میشود
background
دورنمای عقب
background program
برنامهای که به هنگام عدم نیازمندیهای برنامههای باتقدم بالا به امکانات سیستم کامپیوتری چند برنامهای قابل اجرا میباشد
background processing
کار با حق تقدم پایین که وقتی اجرا میشود که دیگر کاری با حق تقدم از آن بیشتر موجود نباشد
background processing
فرآیندی که از تواناییهای -on line سیستم استفاده نمیکند
background processing
پردازش زمینهای
background program
برنامه زمینهای
background process
فرایندهای پس زمینه
background printing
چاپ پس زمینه
background noise
اختلال پس زمینه
background noise
صدای پس زمینه
background noise
در پیمایش نوری این مسئله نوعی تداخل الکتریکی است که توسط لکههای جوهر و یاذرههای مرکب چاپ بر روی زمینه تصویر فاهر میشود
background noise
پارازیت
background noise
اصوات مزاحم
background noise
همهمه
background program
برنامه پس زمینهای
background radiation
تشعشعات هستهای محیطی تشعشعات محیطی
background sound
موزیک متن
background music
موزیک متن
background sound
موسیقی متن
background music
موسیقی متن
plaster background
مایه گچ کاری سفیدکاری ساختمان
plaster background
دورنمای گچ کاری
family background
پیشینه خانوادگی
background sound
موسیقی پس زمینه
background recalculation
محاسبه مجدد پس زمینه
background radiation
تابش زمینه
background music
موسیقی پس زمینه
background level
الودگی متن الودگی زمینه
background reflection
بازتاب زمینهای
background communication
ارتباط پس زمینه
background count
عکس العمل تشعشع
background current
جریان زمینه
background job
program background
background level
تراز زمینه
signal background plate
صفحهپشتعلامت
This painting has a green background.
زمینه این تابلو سبز است
continuous background radiation
تابش زمینهای پیوسته
cosmic microwave radiation background
زمینه تشعشعی میکرو موجی کیهانی
I have to go back a little bit.
[This requires a little background
{explanation}
]
.
این نیاز به کمی پیش زمینه
[توضیح بیشتر]
دارد.
display
جلوه نمایاندن
k display
ارائه کی
l display
ارائه ال
display
در معرض نمایش
j display
ارائه جی
g display
ارائه جی
display
اشکار کردن
display
نمایش
f display
ارائه اف
n display
ارائه ان
self display
جلوه گری
self display
خودنمایی
p display
ارائه پی
m display
ارائه ام
display
نمایشگری
i display
ارائهای
h display
ارائه اچ
display
تظاهر
display
نشان دادن اطلاعات
display
وسیلهای که اطلاعات و تصاویر را نمایش میدهد
display
ویترین
display
ارائه
display
اشکارکردن نمایش
display
نمایشگر صفحه نمایش
c display
ارائه سی
display
نشان دادن ابراز کردن
display
نمایش دادن
b display
ارائه ب
d display
ارائه دی
display
نمایاندن
plasma display
نمایشگرپلاسمایی
plasma display
صفحه نمایش با استفاده از خاصیت نورانی بدون گازهای متن صفحه
heads up display
وسیله نشان دهنده وضعیت مسیر پیشروی
marching display
وسیله نمایش که حاوی بافر نمایش آخرین حروف وارد شده است
plasma display
نمایش پلاسما
graphics display
نمایش گرافیکی
menu display
روش محاورهای ارتباط باسیستم کامپیوتری از طریق سوال و جواب یا انتخابهای چند گانه
pyrotechnic display
اتش بازی
message display
نمایشپیغام
function display
نمایشگرتابع
display setting
تنظیمصفحهنمایش
display cabinet
بوفه
digital display
صفحهنمایشعددی
display foreground
پیش نمای تصویر
colour display
نمایشرنگ
visual display
نمایش بصری
vector display
نمایش برداری
teletype display
نمایش تله تایپ
teletype display
نمایش تایپ راه دور
situation display
صفحه نمودار وضعیت افق دیدرادار
simultaneous display
نمایش سیمولتانه
RGB display
سیستم نمایش قوی که از سه سیگنال و ورودی قرمز و سبز و آبی استفاده میکند تا اشعه تصویر را کنترل کند
raster display
صفحه نمایش شبکهای
raster display
نمایش محل تصویر
text display
نمایشگرمتن
display console
کنسول نمایش
display type
نوع نمایش
display tube
لامپ نمایشگر
display tolerance
میزان دقتی که با ان اطلاعات گرافیکی می توانند خروجی باشند
display terminal
ترمینال نمایش
display terminal
پایانه نمایشگر
display adapter
اداپتور صفحه نمایش
display surface
سطح نمایش
display menu
فهرست نمایش
display menu
فهرست انتخاب نمایشی
display image
نمای تصویر
display highlighting
جلوه دادن تصویر
display device
دستگاه نمایش
display cycle
چرخه نمایش
display architecture
معماری نمایشی
display controlled
نمایش منطقه در روی صفحه رادار راداری که تصویر ان مستقیما نشان داده میشود
display board
تابلوی نمایش عناصر تیر نمودار عناصر تیر
display console
پیشانه نمایشگر
data display
داده نمایی
affect display
نمایش عاطفه
backlit display
صفحه نمایش پشت نور
formatted display
نمایش شکل یافته
graphic display
یک ترمینال کامپیوتر برای نمایش نقاشی ها و تصاویرروی یک صفحه
data display
داده نما
display unit
واحد نمایش
display unit
واحد نمایشگر
backlit display
واحد نمایش کریستال مایع که برای بهبودبخشیدن به شدت تصویرنور مناسبی دارد
digital frequency display
شمارهتکرارنمایش
alphanumeric display terminal
ترمینال نمایش الفبا عددی
liquid crystal display
صفحه نمایش دو جداره شیشهای با محلول کریستال مایع
dial-type display
نمایشصفحهاعداد
liquid crystal display
کریستال مایع که در اثر اعمال ولتاژ سیاه میشود و در ساعتها و صفحه نمایش ماشین حسابها به کار می رود
language display button
دکمهنمایشگر
visual display unit
واحد نمایشگر بصری
visual display unit
ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
visual display unit
واحد نمایش دیداری
character mapped display
نمایش طرح دخشهای
row number display
نمایشگرتعدادرجها
data display unit
واحد داده نما
liquid-crystal display
نمایشکریستالمایع
aperture/exposure value display
دهانهنمایشیمقدارنمایش
visual display terminal
ترمینال نمایش بصری
monochrome display adapter
اداپتور نمایش تک رنگ
gas discharge display
صفحه نمایش سطح و سبک که از دو قطعه شیشهای پوشیده شده از هادی تشکیل شده است و توسط یک لایه توسط یک لایه نازک گاز نورانی جدا شده است که یک نقط ه صفحه توسط دو سیگنال الکتریکی انتخاب شده است
enhanced graphics display
صفحه نمایش نگاره سازی پیشرفته
gas plasma display
صفحه نمایش مسطح که براساس اصولی هماننداصول تابلوهای نئون کارمیکندfraxinella
flat panel display
صفحه نمایش مسطح
ibm /a display adapter
IBاداپتور نمایش A/4158
gas plasma display
صفحه نمایش پلاسمای گازی
full page display
نمایش تمام صفحه
gas plasma display
صفحه نمایش سطح و سبک که از دو قطعه شیشهای پوشیده شده از هادی تشکیل شده است و توسط یک لایه توسط یک لایه نازک گاز نورانی جدا شده است که یک نقط ه صفحه توسط دو سیگنال الکتریکی انتخاب شده است
plasma display panel
صفحه نمایش گازی
graphic display mode
مد نمایش گرافیکی
plasma panel display
وسیله نمایش مسطح باحبابهای کوچک نئون
visual display terminal
ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
video display unit
واحد نمایش تصویری
video display terminal
ترمینال نمایش تصویری
vector graphics display
بردار نمایش گرافیکی
touch sensitive display
صفحه نمایش حساس لمسی
thin window display
نمایشی یک خطی که روی صفحات کلید و کامپیوترهای دستی بکار می رود
refresh display cycle
زمان میان پیمایش پرتوالکترونی روی یک صفحه نمایش
range bearing display
ارائه بی
graphic display resolution
وضوح نمایش گرافیکی
To assert oneself . To display ones merit .
خودی را نشان دادن
alarm threshold display button
دکمهنمایشسرحدهشدار
glass-fronted display cabinet
بوفه
data display illumination button
دکمهنمایشگراطلاعات
battery integration end radar display
equipment
battery integration end radar display
وسایل توزیع اتش الکترونیکی پدافند هوایی و رادارهای مربوطه
high resolution bit mapped display
تکنیک نمایش یک مکان واحدحافظه برای کنترل یک نقطه نورانی مشخص روی صفحه نمایش
liquid crystal display colour pigmented
صفحه نمایش با محلولهای کریستالی مایعی که رنگی به نظر میرسد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com