English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
English Persian
dwarf wall دیوار نیمه
Other Matches
dwarf قدکوتاه
dwarf کوتاه جلوه دادن
dwarf کوتوله شدن
dwarf کوتوله
dwarf wainscoting تخته کوبی کوتاه
white dwarf کوتوله سفید
dwarf gallery دالان کوتاه
dwarf dud جنگ افزار هستهای عمل نکرده
dwarf bulkhead دیوارک
dwarf dud بمب اتمی عمل نکرده
dwarf star ستاره کوتوله
to go to the wall درتنگی یافشارواقع شدن ورشکست شدن
wall-to-wall کامل
wall-to-wall سرتاسری
the wall پشت دیوارایستاده بودم
to the wall <idiom> به آخر خط رسیدن
wall-to-wall فراگیر
wall-to-wall همگانی
wall-to-wall همه جانبه
wall-to-wall [مفروش کردن کل اتاق توسط یک تخته فرش]
wall-to-wall فرش کردن سرتاسری
wall up رسیدن موج به حداکثر اوج
wall دیوار
wall دیواری
wall دیوارکشیدن
wall حصار دار کردن
wall محصورکردن
wall حصار
wall دیواره
wall مانع یکپارچه در پرش اسب مرکب از جعبههای روی هم
wall-to-wall از دیوار به دیوار
wall جدار
wall تیغه کشیدن دیوار
wall محصور کردن
wall lining اندود دیوار
wall lining پوشش دیوار
wall knot گره تخت
wall opening روزنه دیوار
wall louse موریانه
wall tie بست دیواری
wall socket پریز روی دیوار
wall socket پریز دیواری
wall rue سداب کهنه
wall plate زیرسری
wall pass پاس مستقیم
wall paper کاغذ دیواری
wall painting نقاشی دیواری
wall paint رنگ دیوار
wall knot گره حصیری
toe wall دیوار پای خاکریز
to peck down a wall دیواری را با الت نوک تیزخراب کردن
to panel a wall دیواری را تخته کوبی کردن
to encircle with a wall دیوار یا چینه کشیدن
to deafen a wall عایق کردن دیوار
to deafen a wall دیوار راطوری ساختن که صدارا انتقال ندهد
to deaden a wall عایق کردن دیوار
thickness of a wall ضخامت دیوار
thickness of a wall کلفتی دیوار
toe wall دیوارضامن پادیوار
town wall باروی شهر
wailing wall دیوار قدیمی اورشلیم
wall insulator عایق دیوار
wall hanging تزئینات دیواری
wall eye چشم سفید
wall eye چشم مات
wall eye چشمی که سفیدی ان زیادوعنبیه ان کمرنگ باشد
wall entrance عبور از داخل دیوار
wall energy انرژی در واحد سطح مرزمشترک بین حوزههای مغناطیسی مختلف الجهت
wall board تخته برای چوبکاری دیوار
wailing wall دیوارندبه
wall louse ترده
wing wall دیواره جانبی
wall sockets پریز ها
the picture on the wall این عکس روی دیوار
hole in the wall <idiom>
wall sockets پریز های دیواری
wall sockets پریز های روی دیوار
to lean against the wall به دیوار تکیه دادن
fruit-wall چفته
curtain-wall تیغه
conservative wall دیوار باغچه
choir-wall [دیواره ی جداکننده جایگاه]
batter of wall میل دیوار
wall clock ساعت دیواری
handwriting on the wall <idiom>
climb the wall <idiom> از محیط خسته وعصبانی شدن
To drive someone up the wall. کسی رابتنگ آوردن (تحت فشار مالی )
start wall دیوارهشروع
Qibla wall دیوارکیبلا
monitor wall دیوارهصفحهنمایشگر
fortified wall دیوارکناری
cell wall دیوارهسلولی
bund wall دیوارمرکب
brick wall آجردیوار
back wall دیوارپشتی
tank wall دیوارهنانکر
wave wall دیوارموج
wall tent چادردیوارهدار
wall stud تیرچوبدیواری
wall light چراغدیواری
wall lantern فانوسدیواری
wall grille شبکهدیواری
wall and rails دیواروریلها
turning wall دیواربازگشت
drive someone up a wall <idiom> از کوره در رفتن ،عصبانی شدن
the pictures on the wall ی روی دیوار
it sprang from the wall ازدیوار رویید
gable wall دیوار سنتوری
fruit wall چفته
front wall دیوار جلو
front wall دیوار مقابل اسکواش
fresco a wall اب رنگ زدن
fresco a wall دیوار سفید کرده را
flare wall دیوار حائل خاکریز پل
bearing wall دیوار باربر
gable wall دیوار لچکی
gap in a wall شکاف دردیوار
batter of a wall شیب دیوار
interior wall دیوار داخلی
insulated wall دیواره عایق
base of wall روپی
head wall دیواریکه در بالادست یک ابگیرساخته میشود
batter of a wall میل دیوار
training wall دیواره راهنما
guide wall دیواره راهنما
gravity wall دیوار وزنی
fire wall دیوار اتش بند
face wall دیوار بر
curtain wall تیغه
banch wall دیواره محافظ
common wall دیوار مشترک
common wall دیوار تقسیم دیوار جلوگیری از اتش سوزی
curtain wall دیوار پردهای
cross wall دیوار پلهای عرضی
cross wall دیوار همبر
coping of a wall در پوش روی دیوار
clay wall دیوار چینه
cut off wall دیوار جداکننده
decorated wall دیوار تزیینی
face wall ماسک
face wall نقاب
wall bracket طاقچه
enclosure wall دیوار بر
bearing wall دیوار بارگیر
bench wall دیوار تکیه گاه
wall arcade طاقنما
box wall صندوقه
coping of a wall قرنیس روی دیوار
key wall دیوار اب بند
surcharged wall دیوار محافظ که بار اضافه راحمل میکند
plinth of a wall ازاره
quay wall دیوار بارانداز
retaining wall دیوار ضامن
render a wall استرکشی دیوار
retaining wall دیوار حائل
party wall دیوار مشترک
Wall Street مرکز بانکها و سرمایه داران نیویورک
retaining wall دیوار نگهبان دیوار محافظ
rear wall دیوار پشت
the pictures on the wall عکس ها
shear wall دیوار برشی
side wall دیوار پهلویی
sleeper wall دیوار کرسی
spin wall دیوار درون بنا که بران بارگذاری میشود
spine wall دیوار اساسی
pise wall چینه
wall wort اذن الفار
cavity wall دیوارتوخالی
cavity wall دیوار دو جداره
an interstice in a wall ترک در دیوار
approach wall دیواره ورودی
apron wall صفحه پیش بند
non bearing wall دیوار تیغه
banch wall دیواره پشتیبان
lining of the wall پوشش روی دیوار
cavity wall دیوار صندوقهای
one brick wall دیوار یک اجره
outer wall دیوار خارجی
pellitory of the wall اذن الفار
panel wall اگین دیوار
partition wall دیوار تیغه
partition wall تیغه
partition wall دیوار میانی دیوار وسط دیوار بین دو فضا
Loudon's hollow wall [دیوار آجری با دونوع آجر چینی کله راسته و راسته چینی]
concrete core wall دیوار با هسته بتنی
swivel wall lamp لامپچرخاندیواری
to talk to a [brick] wall <idiom> با دیوار حرف زدن [اصطلاح]
load-bearing wall دیوار حمال
to strip the paint off the wall رنگ را از دیوار [با خراش] کندن
side wall of stairs جان پناه کناره پلکان
half brick wall دیوار نیم اجره
inbond and outbond wall دیوار با اجر چینی کله راسته
load bearing wall دیوار باربر
load bearing wall دیوار حمال
non load bearing wall دیوار بار نبر
non load bearing wall دیوار تیغه
wall mounting cabinet قفسهای که روی دیوار نصب میشود
wall mounting cabinet قفسه دیواری
wall mounted switch کلیدی که روی دیوار نصب میشود
wall mounted switch کلید دیواری
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com