Dictiornary-Farsi | face wall | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 203 (2 milliseconds)

English	Persian
face wall	نقاب
face wall	ماسک
face wall	دیوار بر


Other Matches

To bring two persons face to face .	دونفر رابا هم روبروکردن
Her face wreathed in smile . Her face broke into a radiant smile .	گل از گلش شکفت
wall	جدار
wall	دیوار
wall	مانع یکپارچه در پرش اسب مرکب از جعبههای روی هم
wall-to-wall	فرش کردن سرتاسری
wall-to-wall	[مفروش کردن کل اتاق توسط یک تخته فرش]
wall	حصار
wall	حصار دار کردن
wall	دیواری
wall	دیواره
wall	محصور کردن
wall	تیغه کشیدن دیوار
wall up	رسیدن موج به حداکثر اوج
to go to the wall	درتنگی یافشارواقع شدن ورشکست شدن
wall	دیوارکشیدن
the wall	پشت دیوارایستاده بودم
wall-to-wall	همگانی
wall-to-wall	سرتاسری
wall-to-wall	از دیوار به دیوار
wall-to-wall	کامل
wall-to-wall	فراگیر
wall-to-wall	همه جانبه
to the wall <idiom>	به آخر خط رسیدن
wall	محصورکردن
toe wall	دیوارضامن پادیوار
spine wall	دیوار اساسی
wall sockets	پریز ها
shear wall	دیوار برشی
pise wall	چینه
to peck down a wall	دیواری را با الت نوک تیزخراب کردن
spin wall	دیوار درون بنا که بران بارگذاری میشود
toe wall	دیوار پای خاکریز
sleeper wall	دیوار کرسی
fruit-wall	چفته
side wall	دیوار پهلویی
surcharged wall	دیوار محافظ که بار اضافه راحمل میکند
the pictures on the wall	عکس ها
to deafen a wall	عایق کردن دیوار
to panel a wall	دیواری را تخته کوبی کردن
To drive someone up the wall.	کسی رابتنگ آوردن (تحت فشار مالی )
curtain-wall	تیغه
to encircle with a wall	دیوار یا چینه کشیدن
brick wall	آجردیوار
dwarf wall	دیوار نیمه
choir-wall	[دیواره ی جداکننده جایگاه]
to deafen a wall	دیوار راطوری ساختن که صدارا انتقال ندهد
wall sockets	پریز های روی دیوار
wall sockets	پریز های دیواری
the pictures on the wall	ی روی دیوار
batter of wall	میل دیوار
enclosure wall	دیوار بر
thickness of a wall	کلفتی دیوار
thickness of a wall	ضخامت دیوار
to deaden a wall	عایق کردن دیوار
wall bracket	طاقچه
conservative wall	دیوار باغچه
lining of the wall	پوشش روی دیوار
partition wall	دیوار تیغه
partition wall	دیوار میانی دیوار وسط دیوار بین دو فضا
partition wall	تیغه
head wall	دیواریکه در بالادست یک ابگیرساخته میشود
pellitory of the wall	اذن الفار
wall wort	اذن الفار
plinth of a wall	ازاره
drive someone up a wall <idiom>	از کوره در رفتن ،عصبانی شدن
panel wall	اگین دیوار
handwriting on the wall <idiom>
key wall	دیوار اب بند
it sprang from the wall	ازدیوار رویید
interior wall	دیوار داخلی
hole in the wall <idiom>
the picture on the wall	این عکس روی دیوار
one brick wall	دیوار یک اجره
outer wall	دیوار خارجی
quay wall	دیوار بارانداز
rear wall	دیوار پشت
render a wall	استرکشی دیوار
fresco a wall	اب رنگ زدن
fresco a wall	دیوار سفید کرده را
flare wall	دیوار حائل خاکریز پل
retaining wall	دیوار نگهبان دیوار محافظ
fire wall	دیوار اتش بند
climb the wall <idiom>	از محیط خسته وعصبانی شدن
non bearing wall	دیوار تیغه
retaining wall	دیوار ضامن
retaining wall	دیوار حائل
training wall	دیواره راهنما
guide wall	دیواره راهنما
gravity wall	دیوار وزنی
gap in a wall	شکاف دردیوار
gable wall	دیوار لچکی
gable wall	دیوار سنتوری
fruit wall	چفته
front wall	دیوار جلو
front wall	دیوار مقابل اسکواش
cavity wall	دیوار صندوقهای
wall hanging	تزئینات دیواری
wall insulator	عایق دیوار
wall knot	گره تخت
wall lining	پوشش دیوار
wall lining	اندود دیوار
wall louse	موریانه
wall louse	ترده
wall opening	روزنه دیوار
wall eye	چشم سفید
wall knot	گره حصیری
wall eye	چشم مات
wall energy	انرژی در واحد سطح مرزمشترک بین حوزههای مغناطیسی مختلف الجهت
insulated wall	دیواره عایق
wall entrance	عبور از داخل دیوار
party wall	دیوار مشترک
Wall Street	مرکز بانکها و سرمایه داران نیویورک
clay wall	دیوار چینه
wall eye	چشمی که سفیدی ان زیادوعنبیه ان کمرنگ باشد
wall paint	رنگ دیوار
wall painting	نقاشی دیواری
wall paper	کاغذ دیواری
wing wall	دیواره جانبی
tank wall	دیوارهنانکر
start wall	دیوارهشروع
Qibla wall	دیوارکیبلا
monitor wall	دیوارهصفحهنمایشگر
fortified wall	دیوارکناری
cell wall	دیوارهسلولی
back wall	دیوارپشتی
turning wall	دیواربازگشت
wall and rails	دیواروریلها
wall grille	شبکهدیواری
wall pass	پاس مستقیم
wall plate	زیرسری
wall rue	سداب کهنه
wall socket	پریز دیواری
wall socket	پریز روی دیوار
wall tie	بست دیواری
wall light	چراغدیواری
wall lantern	فانوسدیواری
bund wall	دیوارمرکب
wall arcade	طاقنما
box wall	صندوقه
curtain wall	تیغه
wall stud	تیرچوبدیواری
wall tent	چادردیوارهدار
common wall	دیوار مشترک
common wall	دیوار تقسیم دیوار جلوگیری از اتش سوزی
wave wall	دیوارموج
coping of a wall	قرنیس روی دیوار
coping of a wall	در پوش روی دیوار
town wall	باروی شهر
cross wall	دیوار همبر
cross wall	دیوار پلهای عرضی
curtain wall	دیوار پردهای
wall clock	ساعت دیواری
cut off wall	دیوار جداکننده
decorated wall	دیوار تزیینی
wailing wall	دیوار قدیمی اورشلیم
wailing wall	دیوارندبه
bearing wall	دیوار باربر
batter of a wall	میل دیوار
base of wall	روپی
banch wall	دیواره پشتیبان
banch wall	دیواره محافظ
apron wall	صفحه پیش بند
approach wall	دیواره ورودی
an interstice in a wall	ترک در دیوار
cavity wall	دیوار دو جداره
cavity wall	دیوارتوخالی
batter of a wall	شیب دیوار
to lean against the wall	به دیوار تکیه دادن
bearing wall	دیوار بارگیر
bench wall	دیوار تکیه گاه
wall board	تخته برای چوبکاری دیوار
side wall of a lock	بدنه سد دریچهای
side wall line	خطدیوارکناری
knock one's head against the wall <idiom>	کاربی نتیجه
tow brick wall	دیوار دواجره
wall mounted switch	کلیدی که روی دیوار نصب میشود
wall mounted switch	کلید دیواری
load bearing wall	دیوار حمال
side wall of stairs	جان پناه کناره پلکان
tow brick wall	دیوار دو اجری
load bearing wall	دیوار باربر
non load bearing wall	دیوار بار نبر
non load bearing wall	دیوار تیغه
wall stack section	بخشدودکشدیواری
dry-stone wall	دیوارسنگی
render plaster on the wall	گچ مالیدن
My head hit the wall.	سرم خورد به دیوار
wall mounting cabinet	قفسهای که روی دیوار نصب میشود
To stick a poster on the wall.	اعلان به دیوار چسباندن
wall mounting cabinet	قفسه دیواری
swivel wall lamp	لامپچرخاندیواری
render plaster on the wall	اندود کردن
toss ball against a wall	تمرین ابشار با دیوار
to talk to a [brick] wall <idiom>	با دیوار حرف زدن [اصطلاح]
half brick wall	دیوار نیم اجره
gate chamber wall	جایگاه حرکت دریچه
inbond and outbond wall	دیوار با اجر چینی کله راسته
load-bearing wall	دیوار حمال
earth retaining wall	دیوار پشت بند