English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8 milliseconds)
English Persian
gas discharge display صفحه نمایش سطح و سبک که از دو قطعه شیشهای پوشیده شده از هادی تشکیل شده است و توسط یک لایه توسط یک لایه نازک گاز نورانی جدا شده است که یک نقط ه صفحه توسط دو سیگنال الکتریکی انتخاب شده است
Other Matches
display نمایشگری
display ارائه
display تظاهر
display نشان دادن ابراز کردن
display نمایش دادن
display جلوه نمایاندن
f display ارائه اف
display نشان دادن اطلاعات
p display ارائه پی
display اشکار کردن
b display ارائه ب
c display ارائه سی
display نمایاندن
display وسیلهای که اطلاعات و تصاویر را نمایش میدهد
display ویترین
display در معرض نمایش
display نمایش
self display خودنمایی
d display ارائه دی
g display ارائه جی
m display ارائه ام
display نمایشگر صفحه نمایش
i display ارائهای
n display ارائه ان
display اشکارکردن نمایش
l display ارائه ال
h display ارائه اچ
j display ارائه جی
k display ارائه کی
self display جلوه گری
teletype display نمایش تله تایپ
vector display نمایش برداری
text display نمایشگرمتن
display menu فهرست نمایش
RGB display سیستم نمایش قوی که از سه سیگنال و ورودی قرمز و سبز و آبی استفاده میکند تا اشعه تصویر را کنترل کند
visual display نمایش بصری
backlit display واحد نمایش کریستال مایع که برای بهبودبخشیدن به شدت تصویرنور مناسبی دارد
display cycle چرخه نمایش
backlit display صفحه نمایش پشت نور
display device دستگاه نمایش
display foreground پیش نمای تصویر
display highlighting جلوه دادن تصویر
display image نمای تصویر
display menu فهرست انتخاب نمایشی
colour display نمایشرنگ
display adapter اداپتور صفحه نمایش
display architecture معماری نمایشی
display cabinet بوفه
data display داده نمایی
display setting تنظیمصفحهنمایش
function display نمایشگرتابع
display background زمینه نمایش
display console پیشانه نمایشگر
display console کنسول نمایش
message display نمایشپیغام
display controlled نمایش منطقه در روی صفحه رادار راداری که تصویر ان مستقیما نشان داده میشود
simultaneous display نمایش سیمولتانه
display board تابلوی نمایش عناصر تیر نمودار عناصر تیر
digital display صفحهنمایشعددی
situation display صفحه نمودار وضعیت افق دیدرادار
teletype display نمایش تایپ راه دور
data display داده نما
display surface سطح نمایش
raster display نمایش محل تصویر
plasma display نمایشگرپلاسمایی
pyrotechnic display اتش بازی
marching display وسیله نمایش که حاوی بافر نمایش آخرین حروف وارد شده است
plasma display نمایش پلاسما
plasma display صفحه نمایش با استفاده از خاصیت نورانی بدون گازهای متن صفحه
formatted display نمایش شکل یافته
heads up display وسیله نشان دهنده وضعیت مسیر پیشروی
graphics display نمایش گرافیکی
raster display صفحه نمایش شبکهای
menu display روش محاورهای ارتباط باسیستم کامپیوتری از طریق سوال و جواب یا انتخابهای چند گانه
graphic display یک ترمینال کامپیوتر برای نمایش نقاشی ها و تصاویرروی یک صفحه
display terminal پایانه نمایشگر
display terminal ترمینال نمایش
display tolerance میزان دقتی که با ان اطلاعات گرافیکی می توانند خروجی باشند
display tube لامپ نمایشگر
affect display نمایش عاطفه
display type نوع نمایش
display unit واحد نمایش
display unit واحد نمایشگر
graphic display mode مد نمایش گرافیکی
graphic display resolution وضوح نمایش گرافیکی
vector graphics display بردار نمایش گرافیکی
thin window display نمایشی یک خطی که روی صفحات کلید و کامپیوترهای دستی بکار می رود
ibm /a display adapter IBاداپتور نمایش A/4158
touch sensitive display صفحه نمایش حساس لمسی
video display terminal ترمینال نمایش تصویری
monochrome display adapter اداپتور نمایش تک رنگ
plasma panel display وسیله نمایش مسطح باحبابهای کوچک نئون
plasma display panel صفحه نمایش گازی
enhanced graphics display صفحه نمایش نگاره سازی پیشرفته
range bearing display ارائه بی
flat panel display صفحه نمایش مسطح
full page display نمایش تمام صفحه
gas plasma display صفحه نمایش سطح و سبک که از دو قطعه شیشهای پوشیده شده از هادی تشکیل شده است و توسط یک لایه توسط یک لایه نازک گاز نورانی جدا شده است که یک نقط ه صفحه توسط دو سیگنال الکتریکی انتخاب شده است
gas plasma display صفحه نمایش پلاسمای گازی
gas plasma display صفحه نمایش مسطح که براساس اصولی هماننداصول تابلوهای نئون کارمیکندfraxinella
refresh display cycle زمان میان پیمایش پرتوالکترونی روی یک صفحه نمایش
visual display unit واحد نمایشگر بصری
digital frequency display شمارهتکرارنمایش
visual display unit واحد نمایش دیداری
language display button دکمهنمایشگر
liquid-crystal display نمایشکریستالمایع
row number display نمایشگرتعدادرجها
alphanumeric display terminal ترمینال نمایش الفبا عددی
liquid crystal display کریستال مایع که در اثر اعمال ولتاژ سیاه میشود و در ساعتها و صفحه نمایش ماشین حسابها به کار می رود
liquid crystal display صفحه نمایش دو جداره شیشهای با محلول کریستال مایع
visual display unit ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
dial-type display نمایشصفحهاعداد
video display unit واحد نمایش تصویری
visual display terminal ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
aperture/exposure value display دهانهنمایشیمقدارنمایش
visual display terminal ترمینال نمایش بصری
character mapped display نمایش طرح دخشهای
data display unit واحد داده نما
data display illumination button دکمهنمایشگراطلاعات
To assert oneself . To display ones merit . خودی را نشان دادن
glass-fronted display cabinet بوفه
alarm threshold display button دکمهنمایشسرحدهشدار
discharge مرخص کردن هیات منصفه از دادگاه نقض حکم یا دستور دادگاه
discharge ابراء
discharge مرخص کردن پس دادن
discharge تخلیه
discharge منفصل یااخراج کردن
discharge دشارژ
discharge مفاصا تصفیه
discharge تبرئه
discharge اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
discharge اخراج کردن ازخدمت رهایی از خدمت
discharge تخلیه الکتریکی
discharge تخلیه بار
discharge اخراج تخلیه الکتریکی
discharge تادیه کردن
discharge تادیه
discharge رفع اتهام
discharge ازاد کردن
discharge پرداخت
discharge دبی
discharge بده
discharge ادا کردن دین بری الذمه کردن
discharge برون ریزی
discharge شلیک عصبی تخلیه
discharge ترشح کردن
discharge اداء کردن
discharge مرخص کردن
discharge انفصال ترشح
discharge درکردن
discharge گذر حجمی در واحگ زمان
discharge خارج کردن
discharge خالی کردن باتری
discharge خالی کردن گلوله
discharge خالی کردن
high resolution bit mapped display تکنیک نمایش یک مکان واحدحافظه برای کنترل یک نقطه نورانی مشخص روی صفحه نمایش
liquid crystal display colour pigmented صفحه نمایش با محلولهای کریستالی مایعی که رنگی به نظر میرسد
battery integration end radar display وسایل توزیع اتش الکترونیکی پدافند هوایی و رادارهای مربوطه
battery integration end radar display equipment
lightning discharge تخلیه اتمسفری
mutual discharge مبارات
oscillating discharge تخلیه مواج
main discharge تخلیه اصلی
order of discharge حکم برائت ذمه
order of discharge حکم تصفیه
non self maintained discharge تخلیه وابسته
neural discharge تخلیه عصبی
internal discharge تخلیه جزیی داخلی
undulatory discharge تخلیه مواج
request for discharge عرضحال اعاده اعتبار دادن عرضحال اعاده اعتبار
residual discharge تخلیه مانده
second townsend discharge تخلیه دوم تاونزند
self maintained discharge تخلیه ناوابسته
discharge bay صفحهشارژنشده
spontaneous discharge شلیک خودانگیخته
to discharge a guarantee ضمانتی را ازاد کردن
to discharge goods کالا را تخلیه کردن
to discharge of an obligation از دینی مبرا کردن
undesireable discharge اخراج به علت عدم صلاحیت اخراج به علت فساد اخلاق
discharge pipe لولهتخلیه
discharge system سیستمتخلیه
discharge tube مجرایتخلیه
point discharge تخلیه نقطهای
rain discharge حجم بارندگی در یک حوزه تقسیم بر مدت ریزش بارندگی
surging discharge تخلیه نوشی
discharge tube لامپ تخلیه الکتریکی [فیزیک]
deep discharge تخلیه الکتریکی عمیق [مهندسی برق یا الکترونیک]
total discharge تخلیه الکتریکی عمیق [در باتری]
To dismiss (discharge) someone. کسی رابیرون کردن ( اخراج کردن )
utilizable discharge بده مفید
internal discharge تخلیه داخلی
coefficient of discharge ضریب تخلیه
discharge hydrograph منحنی بده
charge and discharge محل بارگیری و باراندازی
discharge nozzle فواره تخلیه
discharge of affect برون ریزی هیجانی
discharge of an obligation سقوط تعهد
discharge of chips تخلیه براده ها
discharge of solids بده جامد
discharge opening راهگاه تخلیه
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com