English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 17 (4 milliseconds)
English Persian
in concert with به همدستی
in concert with باتفاق
Search result with all words
concert ساز واواز
concert انجمن ساز واواز هم اهنگی
concert کنسرت
concert مرتب کردن
concert جور کردن
concert توافق
concert تفاهم
concert هماهنگی
concert of europe اتفاق دولت بزرگ اروپا نسبت به مسائل سیاسی
promenade concert مجلس ساز و اوازیکه تماشاکنندگان ان گردش میکنند
the concert of europe دول متوافق اروپا
the concert of europe منظوردولی هستند که پس ازشکست ناپلئون اول در سال 5181 در کنفرانس وین سیاست خارجی خود را با هم هماهنگ ساختند و این هماهنگی بخصوص در زمینه مسائل مربوط به بالکان وعثمانی محسوس بود
concert-goer دوستاروعلاقمندکنسرت
The dinner will be followed by a concert. به دنبال شام کنسرتی اجرا می شود.
to act in concert <idiom> با هماهنگی کاری را انجام دادن [اصطلاح روزمره]
Partial phrase not found.
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com