Dictiornary-Farsi | lattice position | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
lattice position	محل شبکه


Other Matches

lattice	خطوط شبکه بندی ثابت مخصوص بزرگ کردن نقشه
lattice	تیر مشبک
lattice	توری منظم
lattice	شبکه بندی شبکه کاری
lattice	کار مشبک
lattice	شبکه
two dimensional lattice	شبکه دو بعدی
lattice vacancy	تهیجای شبکه
three dimensional lattice	شبکه سه بعدی
dynamic lattice	شبکه پویشی
fcc lattice	lattice face-centeredcubic
fcc lattice	شبکه مکعبی مراکز وجوه پر
square lattice	شبکه مربعی
specific lattice	شبکه ویژه
distorted lattice	شبکه واپیچیده
atomic lattice	شبکه اتمی
crystal lattice	شبکه بلور
crystal lattice	شبکه کریستالی
crystal lattice	شبکه بلوری
crystal lattice	شبکه بلورین
bravais lattice	شبکه براوه
bcc lattice	شبکه مکعبی پر
bcc lattice	lattice body-centeredcubic
cubic lattice	شبکه مکعبی
lattice imperfection	ناکاملی شبکه
space lattice	شبکه فضایی
space lattice	شبکه فضائی
lattice network	شبکه توری منظم
lattice parameter	پارامتر شبکه
lattice point	نقطه شبکه
lattice polarization	قطبش شبکه
lattice resistivity	مقاومت ویژه شبکه
lattice site	جایگاه شبکه
lattice spacing	فاصله شبکه
lattice tower	دکل مشبک
lattice tower	برج مشبک
lattice vibration	ارتعاش شبکه
lattice work	شبکه کاری
lattice work	شبکه بندی
lattice matrix	ماتریس
lattice mast	دکل مشبک
rhombohedral lattice	شبکه لوزوجهی
ionic lattice	شبکه یونی
lattice analogy	روش قیاس به تیر مشبک
lattice bridge	پل نردهای
lattice bridge	پل شبکهای
lattice constant	ثابت شبکه
lattice defect	نقص شبکه
lattice dynamic	دینامیک شبکه
lattice energy	انرژی شبکه
lattice girder	تیر حمال مشبک
lattice grider	تیر مشبک
lattice ion	یون شبکه
oblique lattice	شبکه مایل
lattice design	طرح شبکه ای [این طرح بصورت قرینه و تکرار کل متن فرش را در بر می گیرد و از اشکال شش وجهی، نه وجهی، مربع شکل و طاق رومی برای بدنه گل ها استفاده می کند.]
lattice windows	شباک
Lattice [order]	توری [ترتیب] [ریاضی]
lattice windows	پنجره مشبک
lattice window	شباک
lattice window	پنجره مشبک
Lattice [order]	شبکه [ریاضی]
cloud lattice design	طرح ابری شبکه ای که بیشتر بصورت بندی و در فرش چین دیده می شود . زمینه معمولا زرد و شبکه ها آبی رنگ می باشد .
lattice point group	گروه نقطهای شبکه
wooden lattice work	شبکه کاری چوبی
simple cubic lattice	شبکه مکعبی ساده
spin lattice intraction	بر هم کنش اسپین شبکه
lattice translation operation	عمل انتقال شبکه
lattice suspension bridge	پل تعلیق مشبک پل اویز مشبک
lattice woung coil	پیچک مشبک
lattice thermal resistivity	مقاومت ویژه گرمایی شبکه
wooden lattice work	گره سازی
lattice suspension bridge	پل اویزشی مشبک
lattice heat capacity	فرفیت گرمایی شبکه
lattice heat conductivity	رسانندگی گرمایی شبکه
face centered cubic lattice	شبکه مکعبی مراکز وجوه پر
body centered cubic lattice	شبکه مکعبی مرکز پر
closo packed hexagonal space lattice	شبکه فضایی شش وجهی
body centered cubic space lattice	شبکه فضاویی مکعبی با مرکزحجمی
position	نهش
position	وضعیت موضع
position	وضع
position	موضع
position	مرتبه مقام
position	شغل
position	محل
position	جا
position	قراردادن یاگرفتن
position	مستقرشدن یاکردن
position	مقام شغل سازمانی
position	حالت محل سازمانی
position	شکل موقعیت
position	مقام
position	وضعیت
position	منصب
position	موضعگیری مدافع موضعگیری مدافع
position	شغل رسمی
position	نظریه
position	مقام یافتن سمت
position	جایگاه
t position	حالت یک اسکیت عمود براسکیت دیگر
to be in a position to do something	موقعیتش باشد که کاری را انجام بدهند
on position	وضعیت وصل
position	بردار مکان [ریاضی]
an a for a position	درخواست دهنده برای کار
y position	حالت- ایگرگ
position	قراردادن امورات مربوط به وفایف
position	وضع چگونگی
position	مدت زمان لازم برای دستیابی به داده ذخیره شده روی دیسک درایو یا ماشین نوار. حاوی تمام حرکات ماده از قیبل نوک خواندن و بازو
position	محل چیزی
position	موقعیت
position	قرار دادن چیزی در محل خاص
prone position	حالت درازکش
position correction	تصحیحات موضعی
position control	پیچ مرکز گذار
position buoy	بویه نشان دهنده موقعیت کاروان دریایی
position buoy	بویه موقعیت
position area	منطقه مواضع
position angle	زاویه ارتفاع جسم
punch position	موضع منگنه
prone position	وضعیت درازکش
position angle	زاویه تراز
position defense	دفاع موضعی
print position	موقعیت چاپ
print position	مکان چاپ
primary position	موضع ابتدایی
primary position	موضع اصلی
predicament position	بخطر افتادن
post position	محل اسب در شروع
position warfare	نبرد موضعی
position warfare	جنگ موضعی
position response	پاسخ مکانی
position of attention	حرکات و احترامات نظامی
position light	علایم نشان دهنده موضع چراغ راهنمای مسیر یا محل موضع
position indicator	شاخص نماها
position habit	عادت مکانی
position finding	موقعیت یابی
position defense	دفاع یا پدافندثابت
to seek a position	جستجوی کاریامقامی کردن پی کاری گشتن
punch position	محل منگنه
leg position	مدلپا
document-to-be-sent position	موقعیتفرستادنمدارک
arm position	موقعیتبازو
lotus position	چمباتمه لوتوسی
lotus position	جاگیری لوتوسی
rest position	وضعیت ساکن
winning position	پوزیسیون برنده
forward position	موقعیت رو به جلو
wing position	وضعیت بال نسبت به بدنه هواپیما
waltz position	رقص والس
waiting position	ایستگاه انتظار قایقهای گشتی سریع السیر حالت انتظار یااماده باش قایقهای گشتی
validated position	شغل بلاتصدی سازمانی
validated position	محل سازمانی خالی
pike position	وضعخمشدنبدنشکل7باپاها
position marker	نشانگرموقعیت
pole position	آغازگاه [ستاره شناسی] [ارتش]
pole position	جلوتر از همه در صف [مسابقه]
shooting position	حالت بدن و اسلحه در تیراندازی
position vector	بردار مکان [ریاضی]
This position is much too small for me .	این سمت برای من خیلی کوچک است
He has not enough experience for the position.	برای اینکار تجربه کافی ندارد
tuck position	موفقیتجمعشده
straight position	فرم مستقیم
position of the ligament	طرزقراگیریرباط
unit position	مکان واحد
to seek a position	نظر خواستن
to seek a position	مشورت کردن
selection of position	انتخاب موضع
screen position	مکان صفحه
rigging position	وضعیت هواپیما که دران محورعرضی و یک محورطولی اختیاری در یک صفحه افقی قرار دارند
rest position	موقعیت سکون
rest position	استراحتگاه
response position	مکان جواب
repetition of position	تکرار وضعیت
reference position	محل پاسگاه فرماندهی تاکتیکی دریایی موضع فرماندهی
referee's position	اعلام کشتی در خاک از سوی داور
referee's position	خاک شدن در کشتی
reclining position	حالت غنوده
ready position	وضعیت حاضربه حرکت هلیکوپتر
ready position	حاضربه تیراندازی
set position	اماده در نقطه اغاز
sign position	موضوع علامت
switch position	موضع دفاعی بینابین
switch position	موضع رابط دفاعی
supplementary position	موضع یدکی
supplementary position	موضع تکمیلی
steinitz position	پوزیسیون اشتاینیتسی
starting position	وضعیت راه اندازی
starting position	وضعیت صفر
stag position	پاباز در هوا
stag position	وضع پاهای باز
squatting position	وضعیت چمباتمه در تیراندازی
sitting position	وضعیت نشسته
sign position	موقعیت علامت
sign position	مکان علامت
ready position	حالت حاضر به تیر
firing position	موقعیت احتراق
duty position	شغل ارجاعی
duty position	شغل
drilling position	مکان مته کاری
drilling position	وضعیت مته کاری