Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
long-house
مسکن اشتراکی
Other Matches
long house
ماوای همگانی
long house
مسکن
Dont be long. Step on it . Dont take long over it . Get a move on.
طولش نده (زود باش )
necessary house
نهانی
necessary house
محرم
necessary house
خلوت
to keep house
خانه داری کردن
keep house
خانه داری کردن
keep house
در خانه ماندن
This house is my own .
این خانه مال خودم است ( اجاره یی نیست )
It is not very far from our house.
خیلی ازمنزل ما دورنیست
the house over the way
خانه روبرو
He came out of the house.
از منزل درآمد
necessary house
محرمانه
necessary house
خصوصی
i do not know your house
خانه شما را بلد نیستم نمیدانم خانه شما کجاست
i own that house
من صاحب ان خانه هستم
house to let
خانه اجارهای
her house
خانه اش
her house
خانه ان زن
own a house
دارای خانهای هستم
own a house
خانهای دارم
house to get
خانه اجارهای
keep house
<idiom>
on the house
<idiom>
مجاز درکاری
house of d.
توقیف گاه
house of d.
زندان موقتی
Outside the house.
بیرون از خانه
house
منزل گزیدن
to keep house
خانه نشین شدن
house
جایگاه جا
house
1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
house
اهل خانه اهل بیت
house
جادادن
house
مجلس
house
منزل دادن پناه دادن
house
محکم کردن
house
جا دادن
house
خانه نشین شدن
house
قرار دادن یک وسیله در یک محفظه
house
خانه
in house
درون ساختمان یک شرکت
house-to-house
جستجویخانهبهخانه
house
سرای
house
منزل
in-house
درون ساختمان یک شرکت
house
خاندان
house
برج
house
شرکت
to let a house
خانهای را اجاره دادن
at long last
بالاخره
at long last
عاقبت
as long as
ازوقتی که
so long
بامیددیدار
for long
مدت زیادی
as long as
از زمانیکه
get a long with you
بروپی کارت
very long
شعاع عمل زیاد
long little
پاینده باد
go long
تلاش درپاس طولانی بجلو
at long last
اخرالامر
as long as
بمدت طولانی
it will not take long
طولی
How long will it take?
چقدر طول می کشد؟
long a
مدت مدیدی بعد
long a
مدتهاپس ازان
long a go
مدتی پیش
long a go
مدت زیادی پیش
See you again . So long.
به امید دیدار
long off
موضع گرفتن در جلو توپزن ودور از او در یک طرف
long on
موضه گرفتن در جلو توپزن ودور از او در طرف دیگر
I've known her at least as long as you have.
آشنایی من با او
[زن]
کمک کمش به اندازه مدت آشنایی تو با او
[زن]
است.
long for
اشتیاق چیزی را داشتن ارزوی چیزی را داشتن
for long
خیلی
it will not take long
نخواهدکشید
long course
استخر 05 متر
it will not take long
مدت زیادی نمیخواهد
as long as
تا زمانیکه بمقدار زیاد
so long
خدا حافظ
as long as
بشرطی که
very long
برد خیلی زیاد
To wish (long) for something.
آرزوی چیزی را کردن (داشتن )
as long as
<idiom>
به شرط اینکه ،به این شرط که
not long a go
چندی پیش
long
بلند
long
طولانی
long-
دراز
long-
طولانی طویل
long-
مدید
long-
کشیده
long
مدت زیاد
long-
دیر گذشته ازوقت
long-
:اشتیاق داشتن
long
توپ بلند به اوت
long
طی مسافت زیاد توپ
long
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
not long a
مدتی نگذشته است
not long a
چندوقت پیش
long
دراز
long
طولانی طویل
long
مدید
long
کشیده
long
دیر گذشته ازوقت
long
:اشتیاق داشتن
long
مناسب بودن
long-
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
long-
مناسب بودن
how long since is it?
چند وقت پیش بوده است
how long since is it?
چندوقت است
so long as
مادامی که بشرطی که
long little
زنده باد
not long a go
همین تازگی ها
before long
بهمین زودی
come a long way
<idiom>
برنامه بزرگی ریختن
before long
بزودی
to say so long to somebody
با کسی خداحافظی کردن
how long
تاکی تاچه وقت چقدر
long-
بلند
long-
توپ بلند به اوت
long-
طی مسافت زیاد توپ
long-
طولانی
long-
مدت زیاد
so long as
تاوقتی که
halfway house
بازگردان گاه
country house
خانهروستایی
house arrest
توقیف در منزل
auction house
شرکی کهکارش برگزار کردن حراج باشد
halfway house
منزل نیمه راه
doss-house
مسافرخانهی ارزان
house arrest
بازداشت در خانه
hen house
مرغدونی
apartment house
ساختمان آپارتمانی
dog-house
گندانه
dog-house
سگ دانی
house dress
لباسخانه
winder house
خانهنخپیچ
acid house
نوعی موسیقی رقص کهاصولا با استفاده از مواد مخدر توهمزا همراه است
doll's house
خانهعروسکی
How dirty the house is !
چقدر خانه کثیف است
in house training
برنامهای برای اموزش افراددر سازمانی که در ان کارمی کنند
ice house
یخچال
i went past the house
از پهلوی ان خانه رد شدم
house work
خانه داری
house work
کارخانه
house top
بام خانه
house top
سقف
house surgeon
انترن
house surgeon
جراح مقیم بیمارستان
bring the house down
<idiom>
باعث خنده زیاد دربین تماشاچیان
house room
جا
house room
یورت
house room
اطاق
house of cards
<idiom>
house organ
مجله یا نشریهای که بین کارمندان یک موسسه پخش شود
it is but a step to my house
تا خانه ما گامی بیش نیست یک قدم است تا خانه ما
His house was redeemed .
خانه اش از گرو در آمد ( در آورد )
free house
مغازهایکهچندیننوعآبجومیفروشد
house guest
میهمان
house servant
خدمتکارمنزل
publishing house
خانهنشر
To let (rent out) a house.
خانه ای رااجاره دادن
I have no claim to this house.
نسبت به این خانه ادعایی ندارم
To vacate a house.
خانه ای را خالی کردن ( بلند شدن از محل )
pot house
ابجو فروشی خرابات
lodging house
مهمانخانه
The house burned down .
خانه سوخت
light house
چراغ دریایی
light house
فار دریایی
As I entered the house…
هینطور که وارد خانه شدم
keeping house
در خانه ماندن تاجرورشکسته و عدم حضورش در محل کسب خود که قرینه ورشکستگی او محسوب میشود
house physician
پزشک مقیم
keep an open house
مهمان نواز بودن
house of refuge
پناه گاه بی نوایان
software house
مرکز نرم افزاری
power house
کارخانه برق
pot house
میخانه
porter house
جایگاه فروش و صرف ابجووکباب و مانند انها
poor house
دارالمساکین
poor house
مسکین خانه
poor house
نوانخانه
poor house
گدا خانه
pilot house
پل فرماندهی
pilot house
اطاق سکان
printing house
چاپخانه
pump house
تلمبه خانه
software house
خانه نرم افزاری
house martin
یکجور پرستو که لانه گلی بردیوار خانه ها میسازد
slaughter house
سلاخ خانه مسلخ
slaughter house
کشتارگاه
safe house
خانه امن
round house
بازداشت گاه اطاق عقبی درعرشه بالای کشتی
rest house
مهمان سرا
ranch house
خانه یک اشکوبه
range house
دفتر میدان تیر
pigeon house
برج کبوتر
pigeon house
لانه کبوتر
pigeon house
کبوتر خان
mansion house
عمارت
mansion house
خانه بزرگ خانه رسمی شهردار لندن
meeting house
پرستش گاه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com