Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 43 (3 milliseconds)
English	Persian
minimum	کمترین
minimum	دست کم
minimum	حداقل کمینه
minimum	کهین
minimum	حداقل
minimum	کمینه
minimum	مینیمم
minimum	مینیموم
minimum	سیستم کدگذاری که سریع ترین دستیابی و زمان بازیابی را برای داده ذخیره شده دارد
minimum	کوچکترین مقدار چیزی
Other Matches
at a [the] minimum <adv.>	کم کمش [حداقل] [برای آگاهی اندازه یا شماره]
the minimum value	law by prescribed stolengoods of نصاب در مال مسروقه
minimum wage	حداقل دستمزد
minimum size	اندازه حداقل
relative minimum	می نیمم نسبی
relative minimum	حداقل نسبی
single minimum	تک کمینه
minimum thermometer	حداقلمیزانحرارت
minimum charge	حداقل قیمت
minimum charge	حداقل هزینه
We'll need 10 years at a [the] minimum.	ما کمکمش به ۱۰ سال [برای این کار] نیاز داریم.
minimum range	حداقل برد
minimum price	حداقل قیمت
double minimum	جفت کمینه
global minimum	حداقل مطلق
minimum clearance	حداقل حاشیه امنیت بالای مانع
minimum down payment	حداقل میزان پیش پرداخت
minimum elevation	حداقل درجه
minimum elevation	حداقل ارتفاع لوله
minimum elevation	حداقل درجه مربوط به مانع
minimum range	حداقل شعاع عمل دستگاه یا برد حداقل
minimum flow	اب کاستی
minimum mortality	کمینه مرگ و میر
minimum price	کمترین قیمت
minimum mortality	حداقل مرگ و میر
minimum subsistence level	سطح حداقل معیشت
minimum stock level	موجودی
minimum stock level	حداقل
minimum energy orbit	مدار انرژی می نیمم
minimum standard of living	حداقل سطح زندگی
maximum and minimum thermometer	گرماسنج حداقل و حداکثر
minimum durability date [MDD]	تاریخ مصرف [روی غذا یا دوا]
to have [or bear] a maximum [minimum] load of something	حداکثر [حداقل] باری را پذیرفتن

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com