English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 67 (5 milliseconds)
English Persian
monitor اگاهی دهنده
monitor انگیزنده گوشیار
monitor به علائم رمزی مخابراتی گوش دادن مبصر
monitor دیده بانی کردن
monitor بازبین
monitor بازبینی کردن نظارت کردن
monitor بازدید کار دستگاه
monitor رله کردن پیامها تقویت ارسال امواج به گوش بودن گوش دادن نافر بودن
monitor نظارت کردن
monitor اگاه ساز
monitor فرابین
monitor فرانگر
monitor صفحه نمایشی که قنل امنیتی برای فرکانس دید مورد نظر برای هر نوع کارت گرافیکی دارد
monitor برناه کامپیوتری که اجازه میدهد دستورات ابتدایی وارد سیستم عامل شوند.
monitor برنامهای مقیم در ROM برای بار کردن سیستم عامل پس ا ز روشن شدن ماشین
monitor مداری که منبع الکتریسیته را قط ع میکند اگر خطا داشته باشد یا قطعهای را خراب کند
monitor سیستمی که خطاهای مدار را بررسی میکند
monitor واحد نمایش تصویری برای نمایش متن با کیفیت باا یا گرافیک
monitor تولید شده توسط کامپیوتر
monitor 1-بررسی یا آزمایش چیزی که کار میکند 2-بررسی فرایند یا تجزیه برای اطمینان از اینکه درست کار میکند
monitor یک برنامه کنترلی
monitor صفحه نمایش تصویر
monitor مونیتور نمایشگر
monitor مبصر
monitor صفحه نمایش
monitor پایش [پزشکی ]
Other Matches
monitor screen صفحهنمایشگر
video monitor مونیتوربصری
video monitor مانیتور تصویری
System Monitor امکانی در ویندوز که به کاربر امکان مشاهده اجرای منابع PC را میادهد و اگر وسیله اشتراکی دارند بررسی میکند
rgb monitor R
monitor speaker نمایشگرگوینده
monitor wall دیوارهصفحهنمایشگر
output monitor صفحهنمایشگرخارجی
preview monitor نمایشگرصحنههایتکراری
sound monitor صفحه نمایشگر صدا
ankle monitor لباس ردیاب
ankle monitor مانیتور مچ پا
medical monitor دستگاه پایش [پزشکی]
performance monitor برنامهای که سطوح خدمات ارائه شده توسط یک سیستم کامپیوتری را پی گیری میکند
monitor program برنامه مبصر
frequency monitor دستگاه کنترل فرکانس
digital monitor مونیتور رقمی
missile monitor نوعی سیستم توزیع اتش الکترونیکی متحرک پدافندهوایی که در سطح گروه وگردان و اتشبار مورد استفاده میباشد
monitor roof بام فانوسی
monitor routine روال مبصر
monitor system سیستم مبصر
monitor unit واحد مبصر
monochrome monitor مونیتور تک رنگ
color monitor مونیتوررنگی
monochrome monitor نمایشگر تک رنگ
color monitor صفحه نمایش رنگی
multisync monitor صفحه نمایش که حاوی قفل امنیتی برای فرکانس اسکن هر نوع کارت گرافیکی باشد
multisync monitor مونیتور همزمانی چندگانه
analog monitor مونیتورقیاسی
analog monitor مونیتور انالوگ
hardware monitor مبصر سخت افزاری
composite color monitor مونیتور رنگی مرکب
vector/waveform monitor صفحهنمایشدیجیتالی
technical producer monitor صفحهنمایشگرمحصولاتفنی
stereo phase monitor نمایشگرمرحلهاستریو
paper white monitor صفحه نمایش که متن سیاه را روی صفحه سفید نمایش میدهد و نه مثل متنهای معمولی درخشان روی صفحه سیاه
multi scan monitor مشابه 6632
operating system monitor مبصر سیستم عامل
main preview monitor صفحهدوبارهنمایشگراصلی
digital video effects monitor صفحهنمایشدیجیتالی
red green blue monitor مانیتور قرمز- سبز- ابی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com