Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
outer wall
دیوار خارجی
Other Matches
outer
بیرونی
out and outer
افراطی
outer
رویی
outer
خارجی
the outer world
مردمی که بیرون از محیط شخص هستند
outer lip
لببیرونی
outer stators
انستیتوبیرونی
outer string
زهبیرونی
outer table
تختهخارجی
outer toe
انگشتخارجی
outer angle
کنج بنا
outer ear
گوش بیرونی
[کالبد شناسی بدن انسان]
outer jib
بادبانسهگوشکوچکخارجی
outer jacket
پوششخارجی
outer edge
لبهبیرونی
the outer man
وضع فاهر شخص
outer shell
پوسته والانس
outer shell
لایه والانس
outer planets
سیارات خارجی
outer harbor
پیش بندر
outer fix
محوطه توقف خارجی هواپیما
outer fix
رمپ خارجی
outer directed
برون وابسته
outer connection
پیوند برونی
outer connection
اتصال خارجی
outer angle
سوک
outer circle
دایرهخارجی
outer space
فضای خارج از هوا یا جوزمین
outer shell electron
الکترون لایه بیرونی
outer work function
انرژی خروج بیرونی
outer shell electron
الکترون رسانایی
foreleg (outer surface)
پایجلویی
outer boundary line
خطمرزبیرونی
outer shell electron
الکترون بیرونی
major outer reaping throw
عمدهترینپرتابدروایخارجی
middle leg (outer surface)
پایمیانی
wall-to-wall
کامل
wall-to-wall
[مفروش کردن کل اتاق توسط یک تخته فرش]
to go to the wall
درتنگی یافشارواقع شدن ورشکست شدن
wall-to-wall
فراگیر
wall-to-wall
همگانی
wall
حصار
wall-to-wall
از دیوار به دیوار
wall-to-wall
سرتاسری
the wall
پشت دیوارایستاده بودم
wall up
رسیدن موج به حداکثر اوج
wall-to-wall
همه جانبه
wall
محصورکردن
wall
دیوار
wall
حصار دار کردن
wall
دیوارکشیدن
wall
دیواری
wall
مانع یکپارچه در پرش اسب مرکب از جعبههای روی هم
wall
دیواره
wall
محصور کردن
to the wall
<idiom>
به آخر خط رسیدن
wall
جدار
wall
تیغه کشیدن دیوار
wall-to-wall
فرش کردن سرتاسری
wing wall
دیواره جانبی
wall insulator
عایق دیوار
wall lining
اندود دیوار
monitor wall
دیوارهصفحهنمایشگر
wall tie
بست دیواری
wall hanging
تزئینات دیواری
wall eye
چشم سفید
wall eye
چشم مات
wall eye
چشمی که سفیدی ان زیادوعنبیه ان کمرنگ باشد
wall entrance
عبور از داخل دیوار
wall energy
انرژی در واحد سطح مرزمشترک بین حوزههای مغناطیسی مختلف الجهت
wall board
تخته برای چوبکاری دیوار
wailing wall
دیوارندبه
wailing wall
دیوار قدیمی اورشلیم
town wall
باروی شهر
toe wall
دیوارضامن پادیوار
toe wall
دیوار پای خاکریز
wall knot
گره حصیری
wall knot
گره تخت
wall socket
پریز روی دیوار
wall socket
پریز دیواری
wall rue
سداب کهنه
wall plate
زیرسری
wall pass
پاس مستقیم
wall paper
کاغذ دیواری
wall painting
نقاشی دیواری
wall paint
رنگ دیوار
wall opening
روزنه دیوار
wall louse
ترده
wall louse
موریانه
wall lining
پوشش دیوار
to peck down a wall
دیواری را با الت نوک تیزخراب کردن
wall sockets
پریز های روی دیوار
hole in the wall
<idiom>
handwriting on the wall
<idiom>
drive someone up a wall
<idiom>
از کوره در رفتن ،عصبانی شدن
climb the wall
<idiom>
از محیط خسته وعصبانی شدن
To drive someone up the wall.
کسی رابتنگ آوردن (تحت فشار مالی )
wave wall
دیوارموج
wall stud
تیرچوبدیواری
wall light
چراغدیواری
the picture on the wall
این عکس روی دیوار
wall clock
ساعت دیواری
wall sockets
پریز های دیواری
wall sockets
پریز ها
bearing wall
دیوار بارگیر
wall lantern
فانوسدیواری
wall grille
شبکهدیواری
to lean against the wall
به دیوار تکیه دادن
fortified wall
دیوارکناری
cell wall
دیوارهسلولی
bund wall
دیوارمرکب
brick wall
آجردیوار
back wall
دیوارپشتی
fruit-wall
چفته
dwarf wall
دیوار نیمه
curtain-wall
تیغه
wall and rails
دیواروریلها
turning wall
دیواربازگشت
tank wall
دیوارهنانکر
start wall
دیوارهشروع
Qibla wall
دیوارکیبلا
batter of wall
میل دیوار
choir-wall
[دیواره ی جداکننده جایگاه]
conservative wall
دیوار باغچه
wall tent
چادردیوارهدار
to panel a wall
دیواری را تخته کوبی کردن
non bearing wall
دیوار تیغه
gravity wall
دیوار وزنی
bearing wall
دیوار باربر
gap in a wall
شکاف دردیوار
gable wall
دیوار لچکی
gable wall
دیوار سنتوری
fruit wall
چفته
front wall
دیوار جلو
front wall
دیوار مقابل اسکواش
bench wall
دیوار تکیه گاه
training wall
دیواره راهنما
batter of a wall
شیب دیوار
guide wall
دیواره راهنما
base of wall
روپی
lining of the wall
پوشش روی دیوار
key wall
دیوار اب بند
it sprang from the wall
ازدیوار رویید
interior wall
دیوار داخلی
insulated wall
دیواره عایق
batter of a wall
میل دیوار
head wall
دیواریکه در بالادست یک ابگیرساخته میشود
fresco a wall
اب رنگ زدن
wall arcade
طاقنما
banch wall
دیواره پشتیبان
common wall
دیوار تقسیم دیوار جلوگیری از اتش سوزی
coping of a wall
قرنیس روی دیوار
coping of a wall
در پوش روی دیوار
decorated wall
دیوار تزیینی
cut off wall
دیوار جداکننده
curtain wall
تیغه
cross wall
دیوار همبر
curtain wall
دیوار پردهای
common wall
دیوار مشترک
clay wall
دیوار چینه
fresco a wall
دیوار سفید کرده را
flare wall
دیوار حائل خاکریز پل
fire wall
دیوار اتش بند
face wall
دیوار بر
face wall
ماسک
face wall
نقاب
box wall
صندوقه
wall bracket
طاقچه
enclosure wall
دیوار بر
cross wall
دیوار پلهای عرضی
to deafen a wall
عایق کردن دیوار
sleeper wall
دیوار کرسی
Wall Street
مرکز بانکها و سرمایه داران نیویورک
quay wall
دیوار بارانداز
side wall
دیوار پهلویی
shear wall
دیوار برشی
party wall
دیوار مشترک
retaining wall
دیوار نگهبان دیوار محافظ
retaining wall
دیوار ضامن
spin wall
دیوار درون بنا که بران بارگذاری میشود
spine wall
دیوار اساسی
to deafen a wall
دیوار راطوری ساختن که صدارا انتقال ندهد
to encircle with a wall
دیوار یا چینه کشیدن
to deaden a wall
عایق کردن دیوار
thickness of a wall
ضخامت دیوار
thickness of a wall
کلفتی دیوار
the pictures on the wall
ی روی دیوار
the pictures on the wall
عکس ها
surcharged wall
دیوار محافظ که بار اضافه راحمل میکند
cavity wall
دیوار صندوقهای
wall wort
اذن الفار
pellitory of the wall
اذن الفار
partition wall
تیغه
partition wall
دیوار میانی دیوار وسط دیوار بین دو فضا
partition wall
دیوار تیغه
panel wall
اگین دیوار
one brick wall
دیوار یک اجره
apron wall
صفحه پیش بند
banch wall
دیواره محافظ
pise wall
چینه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com