English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 29 (3 milliseconds)
English Persian
overlay پوشش
overlay اندود
overlay پوشیدن
overlay زیادبار کردن
overlay رویهم قراردادن
overlay کراوات
overlay جای گذاشت
overlay جای گذاشتن
overlay کاغذ کالک
overlay کالک
overlay شفاف
overlay بخشهای کوچک برنامه بزرگ که در حافظه بار می شوند در صورت لزوم و اجرا می شوند
overlay فضای حافظه اصلی که برای ذخیره بخش قط عی از برنامه جاری قابل مدیریت است
overlay نرم افزار سیستم که در حین اجرا بار کردن و اجرای بخشهای برنامه را در صورت نیاز مدیریت میکند
overlay ابتدای متن که ذخیره شده است و همزمان با متن چاپ میشود
overlay قطعه کاغذ روی کلیدهای صفحه کلید برای بیان کار آنها قرار گرفته است
overlay بخش کوچکی از برنامه
overlay کل برنامه بزرگتر از کل حافظه اصلی است و ما بر این فضا در حافظه بار میشود و در صورت لزوم
overlay و بنابراین حافظهاصلی فقط حاوی بخشهای مورد نیاز است
overlay جایگذاشت
Other Matches
target overlay کالک هدفها
target overlay کالک اماج
program overlay جایگذاشت برنامه
overlay technique فن استفاده از کالک
overlay technique فن کالک
overlay segment قطعه جایگذاشت
operation overlay کالک عملیاتی
operation overlay کالک عملیات
original overlay پوششاصلی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com